گفتوگو با حجتالاسلام امرالله حسنینیا، معاون امور اوقافی، حقوقی و ثبتی سازمان اوقاف و امور خیریه
شفافیت؟ برای چه کسی؟
سازمان اوقاف و امور خیریه ایران سالهاست که متولی و مدیر موقوفات کشور است؛ موقوفاتی که گاهی یک شهر کامل را در بر میگیرد و بخش درخورتوجهی از آن هم در خارج از کشور قرار دارد؛ اما حجم بالای موقوفات و گردش مالی آن برای بسیاری محل سؤال است. چگونه ممکن است تمام زمینهای یک شهر وقف باشند و کسی نداند گردش مالی مالکان یا مستأجران این شهر با سازمان اوقاف چگونه پیش میرود؟
سامان موحدیراد: سازمان اوقاف و امور خیریه ایران سالهاست که متولی و مدیر موقوفات کشور است؛ موقوفاتی که گاهی یک شهر کامل را در بر میگیرد و بخش درخورتوجهی از آن هم در خارج از کشور قرار دارد؛ اما حجم بالای موقوفات و گردش مالی آن برای بسیاری محل سؤال است. چگونه ممکن است تمام زمینهای یک شهر وقف باشند و کسی نداند گردش مالی مالکان یا مستأجران این شهر با سازمان اوقاف چگونه پیش میرود؟ روی وبسایت سازمان اوقاف هیچ بخشی برای گزارشدهی شفاف در این زمینه وجود ندارد و اگر اخبار را هم مرور کنید، به گزارش درستی نمیرسید. در سالهای اخیر چندین و چند بار هم ماجرای تحقیق و تفحص از سازمان اوقاف کلید خورد که البته به نتیجهای نرسید. تا اینکه سرانجام در تابستان امسال و در پی دو مورد افشاگری درباره پروندههای مالی این سازمان نهایتا مجلس تحقیق و تفحص از این سازمان را تصویب کرد. پروندههای افشاشده به واگذاری برخی املاک وقفی به دو خانواده از جریانهای خاص دلالت داشتند و واکنشهای زیادی را هم به همراه داشت. این افشاگریها البته با واکنشهای سازمان اوقاف هم همراه شد. آنچنان که در پاسخهای سازمان اوقاف اشاره شده، در هیچکدام از این دو پرونده اتفاقی غیرقانونی رخ نداده است. شاید حرف سازمان اوقاف درست باشد؛ اما به نظر میرسد افکار عمومی چندان قانع نشده است. علت اینکه افکار عمومی با چنین پاسخهایی قانع نمیشود، در این مسئله نهفته است که اعتمادسازی میان مخاطب سازمان مطابق وضعیت روز انجام نگرفته است. این بیاعتمادی هم در چنین وقتهایی خودش را نشان میدهد و هم در یک صفحه بزرگتر اعتماد عمومی به مسئله وقف و خیر عمومی را از بین میبرد. همه این حواشی موجب شد تا به سراغ یکی از مدیران عالیرتبه اوقاف برویم. در میانه افشاگریهای صورتگرفته در چند وقت اخیر با حجتالاسلام امرالله حسنینیا، معاون امور اوقافی، حقوقی و ثبتی سازمان اوقاف و امور خیریه، گفتوگو کردیم. محور گفتوگوی ما درباره مسئله شفافیت در این سازمان بزرگ با گردش مالی درخورتوجه است. در همان ابتدای گفتوگو با آقای حسنینیا گفتیم که اوقاف سازمانی در سایه است؛ اما نپذیرفت. اگرچه به نظر پاسخهایی که در ادامه به سؤالهای ما درباره مسئله شفافیت داد، تأییدکننده این ادعا بود. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی مفصل با معاون امور اوقافی، حقوقی و ثبتی سازمان اوقاف و امور خیریه، درباره شفافیت در این سازمان است. گفتوگویی که یک پاسخ مشخص از طرف ایشان دارد: هر کسی به سازمان بیاید در خدمتش هستیم؛ اما گزارشی را در معرض افکار عمومی قرار نمیدهیم!
در جریان هستید که در چند وقت اخیر حواشیای راجع به برخی قراردادهای اوقاف ایجاد شد. از سوی دیگر سازمان اوقاف هم یک سازمان در سایه است که گزارشدهیهای شفافی ندارد و در چنین مواقعی حملهها به این سازمان زیاد میشود. شما اتفاقات اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
من مایلم ماجرا را از کمی قبل توضیح دهم و کمی درباره سازمان اوقاف و چالشهای تاریخیاش صحبت کنم. این سازمان در ایران اداره موقوفات را برعهده دارد؛ اما اداره موقوفات به این سادگیها نیست. برای نمونه در دوران پهلوی و طی اصلاحات اراضی کل موقوفات به مردم واگذار شد؛ اما در سال ۶۳ و بعد از انقلاب دیدیم که نمیتوان موقوفات را به مردم فروخت و این کار ایراد شرعی دارد و برای همین آن را باطل کردیم. یکی از چالشهای بزرگ سازمان اوقاف همینجا شکل گرفت؛ یعنی زمینهایی که به صورت غیرشرعی به مردم فروخته شده بود و ما باید پس میگرفتیم. سازمان هم مکلف بود پیگیری کند و مردم را دعوت به تمکین کند تا بیایند و به جای سند مالکیت سند اجاره املاک را تنظیم کنند.
این در حالی است که در سالهایی که آنها مالک زمین بودند، حقوقی برای آنها ایجاد شده بود. از آن زمان یک درگیری حقوقی میان سازمان اوقاف و مردم درباره نحوه مالکیت ایجاد شد که هنوز هم ادامه دارد. در همه این سالهایی که این دعوای حقوقی در جریان است، یک درصدی از مردم به دلیل تدینی که داشتند، تمکین کردند؛ اما درصد زیادی از مردم که بیشتر هم در شهرهای وقفی هستند، تمکین نکردند و همچنان خودشان را مالک میدانند.
ما سالهاست که با این مسئله درگیر هستیم. از آنجایی که در یک شهر مثلا بخش زیادی از زمینهای شهر وقفی هستند، این مسئله (تمکیننکردن مردم به نظر سازمان اوقاف در تنظیم سند اجاره) حتی به یک خواست اجتماعی تبدیل شده و چهرهها و افرادی هم از این مسئله استفاده سیاسی میکنند. تا این حد که نمایندگان مجلس در مقاطعی موضعگیری تندی را با اوقاف داشتند.
در هر دورهای از مجلس، بعضی از نمایندهها به جای اینکه بنشینند مشکل را حل کنند و یک راهکار اجرائی به سازمان بدهند، سازمان را به چالش کشاندند که مثلا سازمان اوقاف با مردم خوب رفتار نمیکند و بحث استیضاح وزیر ارشاد یا احضار وزیر را پیش میکشیدند. در مجموع در همه این سالها این نارضایتی در بدنه مردم ایجاد شده؛ چراکه مدعی هستند زمینهای وقفی مال آنهاست و ما هم طبق قانون و وقفیت آنها باید عمل کنیم. چنین جوی در بعضی از شهرهای وقفیمان وجود داشت. به هر حال مسئله ساده هم نیست. برخی از این زمینها بهشدت ارزشمند شدهاند و ما هم برای آنها احکام قضائی گرفتهایم و این موضوع را چالشی کرده است. این یکی از چالشهایی است که در زمینه سازمان اوقاف و دید عمومی به آن وجود دارد.
مسئله دوم درباره نگاه عمومی به وقف این است که تقریبا هیچکس کاری برای احیای فرهنگ وقف انجام نمیدهد. من ۲۰ سال است که در این سازمان هستم و کمتر دیدهام که کسی به این سازمان بیاید و بخواهد درباره فرهنگ وقف و دعوت مردم به این کار خیر فرهنگسازی یا تبلیغی انجام دهد. هرکسی به ما مراجعه میکند یا از اوقاف ملک میخواهد یا پول! تعداد زیادی از مسئولان، ائمه جمعه، نمایندگان مجلس و... به ما مراجعه میکنند و درخواست اینچنینی دارند.
سازمان هم از نظر شرعی نمیتواند به همه خواستهها پاسخ دهد؛ چون هر موقوفهای یک نیت خاصی دارد و یک جهت خاصی دارد و مثلا به یک مکان خاصی وقف شده است؛ مثلا برای ایتام وقف شده، برای عزاداری در ماه محرم و صفر وقف شده و ما اصلا نمیتوانیم به خواسته آنها پاسخ دهیم. اینها تصور میکنند اوقاف یک اعتبارات بدون جهت و بدون دلیلی دارد و هرکسی مراجعه کرد، باید مشکلاتشان را حل کند؛ بنابراین عدم پاسخگویی به درخواستها هم یک نارضایتی را در میان خواص جامعه ایجاد میکند.
البته تا جایی که امکان دارد، تلاش میشود اختلافات حلوفصل شود؛ اما گاهی توقعاتی وجود دارد که مثلا مدیر ما در شهرستان میگوید دیگر نمیتواند کار را اداره کند. اصلا مسئولبودن در شهرستان خیلی سخت است؛ چون توقعاتی که از ما دارند، با وظایف شرعی و قانونی ما نمیخواند. این نارضایتی هم بین خواص وجود دارد.
قبول کنید که فقط این مسائل نیست که موجب شده تا اوقاف با چالش مواجه شود و مسئله به نبود شفافیت شما هم برمیگردد.
پیشآمدن چنین مسائلی البته یک بخش سیاسی هم دارد و با مطرحشدنش عدهای هم میگویند ما هم از اوقاف ناراضی هستیم. این نارضایتیها علتهای مختلفی دارد. یک بخشی شاید به کمکاری و مدیریت ما هم برگردد. ما نمیخواهیم بگوییم مثلا مدیریت اوقاف مدیریت ایدئالی بوده و خوب بوده است. نه! مدیریت اوقاف هم با وجود این قوانین پراکنده و درنظرگرفتن مسائلی شرعی به برخی از دوستان تمکین نمیکنند که کار بسیاری سختی است و شاید در بخشهایی خوب نبوده. یک درصدی هم البته شاید برای این باشد که اوقاف نتوانسته شفافسازی کند. البته در مسئله شفافسازی خواص همه میدانند. امور مالی اوقاف از سال 90 به بعد شفافترین سامانه را دارد؛ ولی به اطلاع چه کسی برسد؟ خواص میدانند و مردم آنجایی که نیاز دارند و ارتباط دارند میبینند. آنهایی هم که ممکن است با اوقاف ارتباط نداشته باشند، چنان شناختی از اوقاف ندارند.
ما در این مسئله به این نتیجه رسیدیم که مردم یعنی بدنه جامعه چندان شناختی از اوقاف و وظایف اوقاف ندارند و باید یک فکر اساسی برای این موضوع بکنیم. باید بیاییم بیشتر شفافسازی کنیم و بیشتر توضیح بدهیم که با چند کارمند چه مسائل و چه حجم کاری در اینجا انجام میدهیم یا مثلا مسائل مالی اوقاف در کجاها مصرف میشود و چه کار دارند میکنند. چه اختیاراتی دارند. با این اختیارات باید پاسخگوی جامعه باشند یا چه توقعاتی دارند. این مسائلی است که مطرح شده است. خوب در این مسائل آدم نگاه میکند که منهای آنهایی که دنبال هدف سیاسی هستند و ممکن است بهرهبرداری سیاسی هم بکنند، بقیه در جریان امور هستند.
این نگاه سیاسی را کمی توضیح میدهید؟
فصل انتخابات در کشور شروع میشود. ممکن است یک فردی که برای نمایندگی تلاش میکند، در یکی از شهرهای وقفی ما با اعلام اینکه «من این شهر را از وقفیت خارج میکنم» رأی بیاورد و به مجلس برود. به هر حال باید به این وعده عمل کند. آن وقت به اوقاف مراجعه میکنند؛ اما میبینند که کار به این سادگی نیست و کلی مسائل شرعی و قانونی و ثبتی دارد و بهاینترتیب وارد یک موضعگیری با سازمان اوقاف میشوند.
شما مدام به نقش مسائل سیاسی در این افشاگریها علیه سازمان اوقاف اشاره میکنید؛ اما به هر حال درباره گزارشدهیهای شفاف سازمانتان توضیحی نمیدهید.
سازمان اوقاف یک سازمان دولتی است. از سال 90 تا حالا به صورت مستمر، بازرسی کشور در سازمان مستقر است. شما همین الان که از این اتاق بیرون بروید، در آسانسور و در پلهها اطلاعیه زده که سازمان بازرسی در کدام اتاق مستقر است و با چه شمارهای میتوانید با آن تماس بگیرید. خودمان میگوییم که کسی گزارشی دارد و هرچه دارد، اعلام کند؛ بنابراین سازمان بازرسی همیشه بوده که اگر مواردی هست، رسیدگی میکند. آنها حتی از نظر مصداق، بخشنامه ما را کنترل کردند.
از طرفی همانطور که میدانید، سازمان اوقاف از نظر قانونی زیر نظر وزارت ارشاد است؛ ولی رئیس آن به خاطر مسائل شرعی باید از طرف مقام معظم رهبری هم مأذون باشد که دخل و تصرف شرعی هم بتواند انجام بدهد. برای همین چون کمی هم آنها باید نظارت کنند، «مفید راهبر»، یکی از مؤسسات حسابرسی مورد اعتماد دفتر رهبری هم از سال ۹۰ همیشه در سازمان مستقر است.
بیش از هزاران صفحه گزارشهای آنها هم وجود دارد. این دو تا نهاد نظارتی است که در سازمان اوقاف وجود دارد. ضمن اینکه اصلا سازمان اوقاف خودش یک اداره تحقیق و حسابرسی دارد که آن هم مستقل و شبهقضائی است و بر همه نیتها و درآمدها باید نظارت داشته باشد. بر کدام سازمان چنین نظارتی هم از طرف دفتر (رهبری) با نیروی مستقر میشود و هم از طرف بازرسی کشور؟ نمایندههای مجلس هم کمیسیون اصل 90 را دارند و اگر نظارت نکردند، کوتاهی از آنهاست نه سازمان ما. تاکنون که نمایندگان مجلس هرچه در این زمینه خواستند ما پاسخ دادیم. از رئیس سازمان تا معاونان و رؤسای شهرستانها هر وقت خواستند در مجلس حضور یافتند. خیلی وقتها آنها مصداقی مراجعه کردند و جوابشان را دادیم.
برای همین است که بحثهایی که پیش میآید من میگویم یک مقداری جنبه سیاسیاش پررنگتر است. ولی سازمان اوقاف مانع نظارت هیچ واحدی نبوده و نیست. دیوان محاسبات چه بحث عمومی و چه در زمینه املاک نمایندهاش در اتاق مستقر است؛ به هر روی در سازمان ما هم دیوان محاسبات، هم بازرسی کشور و هم «مفید راهبر» به صورت مستمر و گروهی مستقر هستند. نمایندگان مجلس هم که جای خودشان را دارند و هر موضوعی را که خواستند توضیح دادیم. لذا ما مانعی برای نظارت نداشتیم و نداریم. آمادگی شفافیت کامل هم هست؛ سامانه جامع مالی اوقاف از سال 90 تا حالا یک ریال درآمد و یک ریال هزینه را... میشود ثبت کرد. هرکسی اطلاعاتی میخواهد بیاید اینجا و بنشیند وقت بگذارد ببیند و اگر نیاز هست اسناد را به او ارائه دهم.
مسئله این است که این اطلاعات در اختیار عموم که نیست. مثلا در 10، 20 سال اخیر سازمان شما چه گزارش مالیای به مردم داده است چون بالاخره سؤالی که برای عامه مردم ایجاد میشود این است دیگر؛ اوقاف یک منبع درآمدی دارد که نامشخص است (نامشخص از این جهت که نمیشود تخمین زد که مثلا اوقاف چقدر در سال ممکن است ورودی مالی داشته باشد) و از سوی دیگر اعلام نمیشود این پولی که نمیدانیم چقدر است در کجاها هزینه میشود؟
ببینید! گروه هدف ما چه کسی باشد؟ ببینید! ما یک موقوفه داریم، موقوفه علیهم داریم که با اوقاف کار میکند. ما هم باید حقشان را بدهیم. مالی اوقاف را نه یک بار، نه دو بار بله شاید 10 بار اعلام کردیم که درآمد سالانه بقاع متبرکه این است. آن هم هر بقعه درآمدش برای خودش است؛ مثلا شما امامزاده صالح تجریش را در تهران بیاورید و بگویید که مثلا درآمدش در سال 93 چه عددی بوده و کجا هزینه شده است. اما ما این آمار را باید به چه کسی پاسخ دهیم؟ به مردم؟ عامه مردم؟ در روزنامه بگذاریم؟ در سایت بگذاریم؟ یا به واحدهای نظارتی حاکمیتی که مراجعه کردند، بدهیم. آنها کاری به اوقاف ندارند و ارتباطی هم ندارند؛ ولی هر سازمانی که ارتباط داشته و مراجعه کرده، اوقاف پاسخ داده است.
طبیعتا بهتر است گزارشهایتان را در وبسایت بگذارید. الان من به عنوان روزنامهنگار وقتی خواستم برای مصاحبه با شما آماده شوم گزارش مالی در سازمان شما ندیدم. برای همین است که میگوییم سازمان شما در سایه قرار دارد. چون جریان مالی شما برای ما از بیرون محل سؤال است. شما میگویید هرکسی بیاید اینجا من به او میگویم که در فلان بقعه متبرکه در سال چقدر پول ریخته شده است. من از کجا باید به این عدد اعتماد کنم. چون بالاخره مثلا حتی ممکن است به آن شبهه وارد شود. مثلا ممکن است یک امامزادهای در ضریحش پنج میلیارد پول ریخته باشند ولی ۱۰ میلیارد اعلام شود. این فرایند به چه شکلی برای من شفاف میشود؟ و اینکه این گزارشها چرا روی سایت نیستند؟
سؤال خوبی است. اول اینکه درباره روی سایت بودن ممکن است نیاز نباشد که حتما در سایت باشد.
خب من اینجا به حرفهای خود شما درباره کمرنگشدن فرهنگ وقف ارجاع میدهم، چگونه انتظار دارید که گزارش شفافی به مردم ندهید، ولی فرهنگ وقف بین مردم ترویج شود و آنها برای وقفکردن مشتاق باشند؟
حالا آن را باید بنشینند ببینند که آیا واقعا این نیاز است که گزارشها روی سایت باشد. اگر ما گزارشها را روی سایت بگذاریم همه به سایت مراجعه میکنند؟ ولی آمادگی داریم که به شما در همین جلسه و همینجا گزارشها را نشان دهیم. وقت بگذارید، من سامانه جامع اوقاف را باز کنم، از سال 90 گزارشها را ببینیم. هر امامزادهای که میگویید بررسی کنیم و هم روشی که چگونه مثلا این نذورات جمع و ثبت و ضبط میشود و کجا هزینه میشود. ما سال ۹۱ سامانه جامع را راه انداختیم و نهادهای نظارتی آمدند و فرایند آن را بررسی کردند. در اوقاف اصلا به غیر از این یک حساب، دیگر حسابی وجود ندارد و چک را هم از اوقاف جمع کردیم و همه کارها با حواله انجام میشود. برای جمعآوری نذورات چه کار میکنند؟ مثلا برای غبارروبی افراد را دعوت میکنند. میآیند ضریح امامزاده را باز میکنند، سه چهار تا فرم دارند، نماینده حراست، نماینده بازرسی و بعضا نماینده بانک حضور پیدا میکند. همانجا پولها را شمارش میکنند. همانجا ضبط میکنند و تحویل بانک میدهند و آن را به سامانه جامع واریز میکنند و وارد هیچ حساب خاصی نمیشود. یک درصدی از آن برای مدیریت امامزاده است که به خادم و افراد و... داده میشود. اگر امامزاده کار عمرانی داشته باشد یک مبلغی برای آن در نظر میگیرند. هر امامزادهای یک حساب جدا دارد. آن را مثل یک شرکت در نظر بگیرید که یکسری کارمند دارد که باید حقوق بگیرند و یکسری امور هزینهزا دارند و در آخر سال هم باید بیایند از اداره تحقیق مفاصا حساب بگیرند که مثلا فلان امامزاده براساس سیاستها و دستورالعملهای سازمان هزینه کرده است یا خیر. همین الان شما میتوانید تشریف داشته باشید تا سامانه را باز کنیم و ببینید تا کامل شفاف شود.
شما در این مدت هیچ ارتباطی یا درگیریای یا مثلا نظارتی از طرف واحدهای مبارزه با پولشویی نداشتید؟
نه. همانطورکه گفتم سازمان بازرسی بهصورت دائم و نه بهصورت مقطعی در سازمان مستقر است. چون سازمان بازرسی میتواند به صورت مقطعی هم به سازمانی برود اما از سال ۹۰ که من در سازمان هستم سازمان بازرسی در اوقاف همیشه وجود داشته است. سؤالاتشان هم بارها آمده و رفته و ما نزدیک چندین پوشه از مکاتبات با آنها داریم. تا حالا حتی یک پرونده تخلفاتی نداشتیم که به دادگاه ارجاع شده باشد؛ با سازمان هم ما همیشه همکاری کردیم. مثلا آنها پیشنهاد میدهند فلان بخشنامه را اصلاح کنید یا آن دستورالعمل ابهام دارد و ما انجام میدهیم.
پس شما این مسئله را که گزارشهایتان روی وبسایت و در معرض دید عموم نیست، یک کاستی سازمانی نمیدانید؟ همچنان معتقدید که بستگی دارد گزارشها دست چه کسانی باشد؟
واقعا مثلا فرض کنید من فردی بیرون از سازمان هستم. وقتی هیچ کاری با سازمان اوقاف ندارم اگر گزارشش روی سایت هم باشد نگاه میکنم؟ آیا واقعا بعضی از گزارشها لازم است روی سایت باشد؟ کدام قسمت گزارش لازم است که به اطلاع عموم برسد؟ چه کسی مطالبه کرده و ما به او گزارش ندادیم؟
خب الان روزنامهنگاران، پژوهشگران یا شهروندان جستوجوگر اگر بخواهند اطلاعاتی درباره وضعیت مالی اوقاف داشته باشند باید چه کنند؟
هر وقت بیایند اینجا ما خدمتشان تقدیم میکنیم. هر گزارشگری که بیاید، ما گزارش سازمان اوقاف را خدمت ایشان میدهیم.
مشکل چیست که گزارشها را روی سایت نمیگذارید؟
تا حالا کسی مراجعه کرده که ما به او گزارش نداده باشیم؟
بالاخره شما قبول دارید که جامعه ایران در وضعیتی قرار دارد که یک بیاعتمادی کلی در جامعه ایران وجود دارد و قسمت زیادی از آن به دلیل مسائل اقتصادی است. سازمان اوقاف هم یک سازمانی است که تصور بیرونی این است که درآمد و املاک زیادی دارد ولی هیچ گزارشی ندارد. شما اگر این را شفاف کنید، قسمتی از این مسئله را حل کردهاید دیگر.
سازمان اوقاف یک سازمان اداری است. دو تا بحث در این زمینه وجود دارد؛ یا یک تکلیف قانونی دارد که بیاید مثلا شفافسازی کند. برای چه کسی شفافسازی کند؟ شما گروه هدف آن را مشخص کنید. من میخواهم این را برای مجلس شفافسازی کنم. یا من میخواهم این را برای واحدهای نظارتی کشور شفافسازی کنم. آماده هستیم و هرکسی که مطالبه کرده و پاسخ نگرفته، بگوید که من پاسخ نگرفتم.
موضوع دوم این است اینکه میگویند گزارش را مثلا به روزنامهنگارها بدهید. هر روزنامهنگاری و هر خبرنگاری که تا حالا مراجعه کرده، بگوید که من به اوقاف مراجعه کردم و یک سؤال داشتم و پاسخ داده نشد. یا مثلا حالا صداوسیمای جمهوری اسلامی از مسئول سازمان اوقاف دعوت کرد و از او خواست که بیاید گزارشش را نهایی کند و نیامد. که چنین چیزی نیست و ما خودمان از این دست پرسشگریها استقبال میکنیم. از طرفی ما برای پخش گزارشات سازمان اوقاف باید به سازمان صداوسیما پول بدهیم و بگوییم پخش کنید. یک قرارداد ببندیم و تفاهم کنیم که من میخواهم درباره وقف در سازمان صداوسیما بحث کنم یا میخواهم یک بخشی را به مردم گزارش دهم. البته ما درباره بعضی چیزها محدودیت داریم؛ مثلا وقتی نیت وقفکننده عزاداری امام حسین است یا نیت او ایتام است ما نمیتوانیم بخشی از آن پول را برداریم و مثلا برای تبلیغ به صداوسیما بدهیم. در مجموع هرکسی که سؤال کرده، پاسخ او را دادهایم.
یک بحث هم این است که بگوییم یک تکلیف قانونی داشتیم؛ مثلا مجلس مصوب کرد یا دولت مکلف کرد که این بخش گزارش را پخش کنید و ما پخش نکردیم. چنین تکلیف قانونیای وجود ندارد. همچنان میگویم برای چه گروهی پخش کنیم؟ میخواهید در رسانه عمومی پخش کنید؟ خب بکنید. صداوسیمای جمهوری اسلامی بیاید اینجا بنشیند و خبرنگارش بنشیند و بگوید ما درمورد موقوفه فلان، بحث داریم و مثلا مردم شهر قزوین و استان قزوین گزارش میخواهند. شفاف به او توضیح دهید. اینکه ما باید خودمان هم هزینهای را به موقوفه تحمیل کنیم یا اینکه دولت برای این کار اعتبار بگذارد که من میخواهم فیلمی درباره امامزاده بسازم یا درمورد موقوفات و گزارشات بسازم از هزینه موقوفات درست نیست. اینها خودش یک هزینههایی را باید به موقوفه تحمیل کند!
مثلا حالا کسی که نماینده آقا است، میگوید آیا من شرعا اجازه دارم بخشی از درآمد موقوفه را بردارم و ببرم خرج این کار کنم و به صداوسیما بدهم که خبر را برای مردم عمومی کند؟! این هم یکی از معضلات خودش است.
اما ما آمادگی آن را داریم که همین الان (نمیخواهد هفته دیگر یا اصلا فردا و پسفردا) صداوسیمای جمهوری اسلامی بیاید در اینجا بنشیند، هر خبری که میخواهد درباره درآمد مالی بعد از 91 را از ما بپرسد؛ چون قبل از 91 سامانهای نبوده است و برای پاسخگویی من باید بروم اسناد فیزیکی را جمعآوری کنم که زمانبر است. اما بعد از 91 را بگویند، هر موقوفهای را و هر بقعهای را که ما داریم که تعداد موقوفات مشخص است، تعداد بقعهها هم مشخص است و درآمددار و بیدرآمدش هم مشخص است. این را شما برای مردم منطقه شفافسازی کنید. حالا برای مردم منطقه میخواهد یا برای کل کشور میخواهد یا برای کل دنیا؛ اینها خیلی قابل توضیح و رصد است. با اسناد و مدارک و نه با گفته و توضیح و خبر. کد ملی اشخاصی را که از اوقاف خدمات گرفتند در سیستم بزنید، مشخص میشود که مثلا در سال 94 چه پولی از اوقاف گرفتهاند. این هم کد ملیاش؛ کد ملی هر کسی که آمده به اوقاف مراجعه کرده است. این سامانه شفافیت درونسازمانی دارد ولی حالا شما میفرمایید این را مردم بدانند. خب آخر مردم چقدر به این نیاز دارند؟ چقدر را خواستند و توضیح دادند؟
در بخش اول صحبتتان اشارهای به برخورد خواص با سازمان اوقاف و انتظارات نابجایشان از این سازمان داشتید. معمولا در ایام انتخابات چه چالشهایی با این درخواستها دارید؟
همانطور که عرض کردم، یک چالش مهم که ما در انتخابات بهویژه انتخابات مجلس داریم، مسئله وعده و وعید کاندیداها درباره زمینهای وقفی است؛ چون بخشی از شهرهای ما یا به صورت ششدانگ وقف هستند یا به صورت مشاع یکدانگ یا دودانگ. خب مردم آن منطقه هم مراجعه میکنند به کسی که یا نماینده مجلس است و میخواهد برای دور بعد هم نماینده شود یا کاندیدای دور بعد است. مردم به این چهرههای سیاسی میگویند که مشکلاتی دارند. ریشه اصلی اکثر مشکلات، همین قانون ابطال فروش آب و اراضی است که نتیجه اصلاحات ارضی در دوران قبل از انقلاب است. در دوره سوم اصلاحات ارضی موقوفات را به مردم واگذار کردند؛ یعنی به مردم فروختند. به این ترتیب مردمی که روی آن زمین بودند از رعیت به مالک تبدیل شدند؛ یعنی سالها زمین برای آنها نبود و اجاره میکردند و بعد یکباره با طرح اصلاحات ارضی با پرداخت پول مالک شدند. در این میان داستانهای زیادی هم وجود دارد. به هر حال زمینها در آن زمان ارزشی نداشته اما الان بسیار ارزشمند است. به هر حال با این طرح بساط ارباب و رعیتی جمع شد و همه مالک زمین شدند، اما در سال ۱۳۶۳ با بررسیهای صورتگرفته، غیرقانونی و غیرشرعی بودن فروش املاک وقفی اعلام شد. این در حالی بود که بیش از دو دهه این افراد به عنوان مالک روی زمین کار میکردند و حالا حقی برای آنها ایجاد شده است.
به هر روی در قانون سال 63 آن بحث فروش وقف غیرشرعی اعلام شد و اسناد مالکیتهای آنها باطل شد و مکلف شدند که بیایند با اوقاف تنظیم اجاره کنند. این به آن معنا نیست که اوقاف زمینها را از آنها پس گرفته، بلکه فقط سند مالکیت را به سند اجاره تبدیل کرد. این مسئله موجب نارضایتی عدهای شده و بهویژه در شهرهای وقفی که کل شهر وقف است، هم نارضایتی و هم انتظاراتی را پدید آورده است. در چنین شرایطی هم از هر شهری یک نفر با اهداف سیاسی بلند میشود و ادعا میکند که مثلا من این شهر را از وقفیت خارج میکنم.
به سایتها و روزنامهها نگاه کنید میبینید که ادعاهایی از این دست که مثلا «من به مجلس میروم و شهر را از وقفیت خارج میکنم» زیاد است. وقتی چنین توقعی برای مردم ایجاد میشود، دیگر آنها به قوانین وقف تمکین نمیکنند، دیگر اجارهشان را نمیدهند و از سویی اوقاف هم نمیتواند به اینها اسناد مالکیت بدهد و مثلا نامه بدهد که آنها بروند سند اعیان بگیرند و کارهای اداریشان را انجام بدهند. در این بین یک مقدار نارضایتی اجتماعی به وجود میآید و راهکار قضائی هم ندارد. چرا ندارد؟ چون یک شهر را که نمیشود خلع ید کرد. علیه 20 هزار یا 10 هزار نفر (من حداقل را میگویم) نمیشود رفت دادخواست داد و اینها را به دادگاه کشاند. ما هم راهکار قضائی را برای این کار هیچوقت پیشنهاد ندادیم و هیچوقت هم نرفتیم. دوست داشتیم با گفتوگو و صحبت و با مسائل شرعی وقف و تبلیغ که وقوف را پرداخت کنند، بخشی از آن را حل کنیم. این یکی از چالشهای مهمی است که بعضیها ایجاد میکنند. بعضا با این وعدهها به مجلس هم راه مییابند و این پیروزی آنها توقعها را بیشتر میکند و درگیری آنها را با اوقاف و اقداماتشان علیه وقف را بیشتر هم میکند. وقتی نماینده مجلس میشوند نیز میگویند با هدف اینکه میخواهم مشکل وقف این شهر را حل کنم، آمدم؛ اما در مقام اجرا میبینند با دیوار قانون شرعی و با قانون اوقافی برخورد میکنند. ما حق وقف را نمیتوانیم از بین ببریم؛ وقتی ملکی، زمینی، جایی وقف شد یعنی کسی باید این حق وقف را پرداخت کند. به این ترتیب میشود یکی از چالشهایی که برخی از نمایندگان شهرهای وقفی با سازمان دارند.
جریانات سیاسی وارد این دعواها نمیشوند؟
من خیلی این مسئله را درگیر دعواهای سیاسی نمیبینم؛ چون وقف یک مسئله شرعی است و همانطور که گفتم چالش عمده آن هم در شهرهای وقفی است. حالا اینکه در آن شهر کدام جریان سیاسی بخواهد نماینده شود هر بار فرق میکند، اما این درخواست و توقع همیشه وجود دارد. بعضا برخی از نمایندهها که مطالعه میکنند، خودشان از مسائل وقفی سر درنمیآورند. مثلا ما با نمایندهای نشستیم و صحبت کردیم. طرف رشتهاش پزشکی است. پزشک بوده و حالا آمده نماینده مجلس شورای اسلامی شده است. حالا شما به او هرچه راجع به وقف توضیح دهید که آقا! وقف نیت دارد، جهت دارد، واقف داشته و اینجا باید مصرف بشود چندان در منظومه فکریاش نمیگنجد. مثلا مدعی است که شما باید مساجد شهر ما را بسازید. چنین اعتباری را ما از کجا تأمین کنیم که مساجد شهر شما را بسازیم. در مجموع خیلی جریان سیاسی به عنوان حزبی یا گروه را من خیلی در این ماجرا دخیل نمیبینم؛ چون معمولا در جریانهای سیاسی آدمهای متشرع هم زیاد هستند، برخیشان خیلی با وقف آشنا هستند. خیلی بر سر مسائل وقف با جریانهای سیاسی مشکلی نداریم. ممکن است با شخص داشته باشیم، ولی با موقوفات نداریم.
یکی از موضوعات چالشبرانگیز دیگر درباره سازمان اوقاف و ماجرای شفافیت آن مسئله تحقیق و تفحص مجلس از این سازمان است که طی سالها بارها پروندهاش باز میشد اما به نحوی جلوی آن گرفته میشد.
ما که این قدرت را نداریم که جلوی آن را بگیریم. اگر کسی جلوی آن را گرفته، ما نمیدانیم.
واقعیت این است که مانند سازمان بازرسی که اینجا مستقر است و همه چیز را به ریز بررسی میکند ما هیچ ابایی نداریم که عدهای بیایند اینجا و به ریز همه چیز را بررسی کنند. شفاف میگویم که واقعا هیچ ابایی نداریم. ولی شما میدانید؛ تحقیق و تفحص یک جنبهاش این است که در فلان سازمان کاری درست یا غلط انجام شده و با این تحقیق قرار است آن را بفهمند. اما جنبه دیگرش این است که با تبعاتی سیاسی همراه خواهد بود. یک تبعات اجتماعی دارد. همین که میگویم از یک جایی تحقیق و تفحص تصویب شد، به هر حال به شهرت آنجا خللی وارد میشود. خیلیها دیگر منتظر نتیجه نمیمانند و با شنیدن همین خبر در رسانهها قضاوتشان را راجع به این سازمان انجام میدهند. مثل همین خبرهایی که سایتها یا روزنامهها میزنند و میگویند مثلا فلانی اختلاس کرد. ممکن است دو، سه ماه بعد حکم برائتش را بگیرد اما همه او را با خبر اختلاس میشناسند. در مورد تحقیق و تفحص از سازمان اوقاف هم چنین است. ما توانایی اینکه جلوی مجلس را برای این کار بگیریم نداریم و نخواهیم داشت؛ ولی اگر کسی از نمایندههای مجلس آمد و نشست و بحث کرد در خدمتش هستیم. اما اگر این (تحقیق و تفحص از اوقاف) شروع بشود تبعات منفی در اعتماد مردم خواهد داشت.
پس پیشنهاد شما این است که مجلس به جای تحقیق و تفحص بیاید در سازمان شما بنشیند و ببیند اوضاع چگونه است؟
یک گروهی را مجلس بگذارد، چه مانعی دارد؟ بدون تصویب تحقیق و تفحص؛ به اینجا بیاید و همه موارد را بررسی کنند. ببینند که اوقاف چه در درآمدی و چه در هزینهای، پولها از کجا میآید و کجا میرود؟ در سیاستگذاری برنامههایی دارد و آیا برنامههای اجرائیاش مطابق سیاستهاست؟ بنشینند، بررسی کنند و گزارش بگیرند. هیچ مانعی هم بر سر کارشان نیست. ما در اینجا هر هفته دو، سه جلسه با نمایندههای شهرهای مختلف داریم که به خاطر مسائل حوزههای انتخابیشان به ما سر میزنند. اما بردن تحقیق و تفحص به مجلس تبعاتی دارد. مردم با شنیدن اسمش میگویند، حتما در آنجا یک فسادی بوده. دیگر کسی کار به نتیجه ندارد. به هر حال ما طرف اعتماد و اطمینان بخش مهمی از خیرین و متدینین کشور هستیم. همین امسال ما بیش از ۱۲۰ مورد وقف باارزش در کشور داشتیم که حاصل اعتماد به سازمان اوقاف است و خیر آن به عامه مردم میرسد. ارزش برخی از وقفیهای امسال چندین میلیارد بوده است.
آن کسانی که به وقف اعتماد دارند و در جریان هستند، همیشه اعتمادشان را دارند. متدینینی هستند که میبینید برای مساجد وقف میکنند، برای حسینیهها وقف میکنند، برای حوزههای علمیه وقف میکنند و سالم میمانند.
پس در مجموع میگویم که ما ابایی از تحقیق و تفحص نداریم، اما با تبعات اجتماعی آن مشکل داریم. هر کسی از مجلس میخواهد در این زمینه سؤالی داشته باشد خود من در خدمتش هستم. ۱۸ سال است در سازمان هستم و همه جای آن را به خوبی میشناسم و میتوانم به همه سؤالها پاسخ دهم. من پیشنهاد میدهم مجلس همان کمیسیون اصل ۹۰ را به سازمان بفرستند. ما هم همه اسناد و مدارک را در اختیارشان قرار میدهیم. کارشناسها بیایند بررسی کنند.
یعنی تحقیق و تفحص را تصویب نکنند ولی بیایند اینجا این کار را انجام دهند.
من که صلاحیت ندارم بگویم تصویب کنند یا تصویب نکنند. میگویم اینجا درِ سازمان اوقاف به روی آنها باز است. بدون تحقیق و تفحص هم شب و روز اینجا باشند، ببینند و اگر ابهامی هم دارند اصلا بروند گزارش بدهند که ما رفتیم اینجا فساد بود. یا بگویند فلان جا را واگذار کردند یا فلان جا را فروختند و فلان پول را خلاف جهت نیتش هزینه کردند. بروند اصلا گزارش آن را بدهند. اصل 90 که چنین اختیاراتی را دارد و همهشان هم دارند. در سازمان هم به روی آنها باز بوده و باز هم هست. مانع تحقیق و تفحص هم نمیشویم.
در چند ماه اخیر یکی، دو پرونده در سازمان اوقاف با حواشی زیادی همراه شد؛ ازجمله افشای اطلاعاتی درباره واگذاری زمینهای وقفی به وابستگان آقای خاموشی.
درباره این مسئله در رسانهها و فضای مجازی زیاد صحبت شده. در این نوع مسائل تکنیک اینگونه است که شبهه را بهخوبی جا میاندازند و همه، شبهه را میپذیرند. حالا شما اگر بیایید و هرچه هم درباره آن توضیح دهید، باز هم شبهه را میپذیرند. الان هم مثلا ما به شهرستانها میرویم و همه میپرسند که مثلا چه شده و ما باید توضیحات حقوقی برای آنها بدهیم که حوصله شنیدنش را ندارند.
من در این مسئله مدیریت سازمان اوقاف و بحث اداره موقوفات را هم جدا میدانم و روی این قسمت کاری ندارم؛ ولی معتقدم این موضوع یک حمله شخصی و فردی برای ریاست سازمان بوده که به دلیل جایگاه حقوقیشان ضربهای هم به سازمان وارد کرد؛ چون الان همه این پرونده را بهعنوان رئیس سازمان میگویند، نه بهعنوان شخص آقای خاموشی. این یک ضربه سلب اعتماد بود که حتی به منِ کارمند سازمان هم مقداری ضربه زد. کارمندان این سازمان خیلیهایشان با اعتقاد کار میکنند. کارمندانی با ۳۰ سال سابقه داریم که میگویند این مالِ امام حسین است که ما داریم کار میکنیم. حقوق و مزایای چندانی هم ندارند. کارمندان با ۲۵ سال سابقه ما در این سازمان ۸، ۹ یا ۱۰ میلیون تومان حقوق میگیرند. ما اصلا حاضریم فیش حقوقی آنها را روی سایت بگذاریم. خیلی از اینها متدین هستند و با اعتقاد کار میکنند. این موضوع ضربهای به حیثیت همه، حتی کارمندان سازمان زد. به نظرم عدهای را باید بهعنوان مفسد رسانهای معرفی کرد؛ چراکه موضوعی را که خیلیخیلی شفاف است، چنین در رسانهها مطرح میکنند. وقتی پسر آقای خاموشی رفت و آنجا را اجاره کرد، اصلا آقای خاموشی به سازمان اوقاف نیامده بودند و از اوقاف هیچ اطلاعی نداشته است. ایشان در آن زمان رئیس دستگاه دیگری بوده است که اصلا آن دستگاه ارتباط کاری با سازمان اوقاف ندارد و الان هم نداریم. سازمان اوقاف و سازمان تبلیغات هیچ وجه مشترکی در مدیریت موقوفات ندارند. هیچ جا نقطه مشترک نداریم که با هم جلسه و ارتباطی هم داشته باشیم.
در ماجرای آن معامله هم بیش از 95 درصد اراضی زراعی کشور و متصرفانی که آنجا هستند، حقوق زارعانه و حقوق نسق دارند. این حق مثل حق سرقفلی بین افراد خرید و فروش میشود که در این مورد هم شده است.
حتی اگر چنین فرض کنیم، عدد و رقم این معامله به نظر شما شکبرانگیز نیست؟ اگر کسی از آن مطلع شود، نباید به آن شک کند؟
معامله مالِ شما هست. شما مالت را هر طور دوست داری بفروش. معامله ربطی به هیچ سازمان دولتی ندارد. شما دارای حق سرقفلی هستید و آن را به بنده میفروشید. کسی دیگر باید بگوید کم بفروش یا زیاد بفروش؟
به هر حال وقتی رقم معامله چنین پایین باشد و یک طرف معامله هم نسبتی با مقامهای دولتی و نهادی داشته باشد، طبیعی است که سؤالبرانگیز شود.
اصلا کاری به اوقاف ندارم. آقای خاموشی در سال 95 چه ارتباطی به اوقاف دارد؟
به هر حال آقای خاموشی مدیر ردهبالا هست یا نه؟
مدیر ردهبالای حکومتی باشد. اصلا رئیسجمهور یا وزیر باشد. چه ارتباطی با اوقاف دارد؟ چه از اوقاف میداند؟ شما برو از وزیر صنعت و معدن بپرس که آقا! از اوقاف چه میدانی؟ الان بروید از رئیس سازمان تبلیغات بپرسید. بگویید که شما از اوقاف چه میدانید؟
اوقاف یک موقوفاتی دارد و یک نیتی دارد که میرود حالا یا درست یا غلط انجام میدهد؛ اما مثلا فرض بگیریم حتی من رئیس سازمان اوقاف باشم. چه ارتباطی میتوانم با کشاورزهای نسقی داشته باشم؟ اوقاف اصلا متولی آنها نیست. ما چند مدل در وقف داریم؛ مثلا الان متولی یک وقفی در کانادا نشسته و وکیل او در بازار تهران موقوفهاش را اداره میکند. اگر ما برویم بپرسیم، میگوید به شما ربطی ندارد. این فتوای همه مراجع است و این هم رأی دیوان عدالت اداری که ما (اوقاف) حق دخالت در کار متولی را نداریم.
در آن ماجرا که اصلا اولا موقوفهاش برای اوقاف نبوده و در اختیار اوقاف نبوده، نه سندش در اوقاف تنظیم میشود و نه به اوقاف تمکینی دارد.
خوب مسائل به این سادگی هم نیست. من با دوستانی در قزوین هم صحبت کردم. موضوع این است که ممکن است فردی چند پرونده باز در اوقاف داشته باشد و برای حلوفصل آن پروندهها چنین معاملهای کرده باشد.
نه، حق وقفش را ارزان نفروخته است.
اصلا این سؤال را میتوانید پاسخ دهید؟ آن کسی که این حق نسق را فروخته، آیا پرونده بازی در اوقاف بر سر سایر املاکش دارد یا نه؟
نه، یک شرکتی آنجا را خریده بوده که این شرکت حالا به ایشان فروخته؛ یعنی شرکت رفته کشاورزهایی را که خردهکشاورز بودند و سهمهایشان کم بوده، همه سهمهایشان را خریده و یک سهم را بزرگ کرده است. یک کسی 50 هکتار در اختیارش نبوده؛ بلکه رفته سهم 20 تا کشاورز را یعنی در واقع حق نسقشان را خریده است. در گزارشها هم همه چیز مشخص است. من میگویم پشت این ماجرا یک جریان کاملا سیاسی بوده و پشت پرده قضیهاش سیاسی بود. این مسئله یک موضوع نزدیک به یقین برای من است؛ چون این پرونده اصلا ربطی به وقف ندارد.
الان بیش از هشت هزار متولی در کشور هستند که موقوفه اداره میکنند و کاری هم به اوقاف ندارند. اگر بخواهند از مالیات معاف شوند، مفاصا میگیرند. اگر نخواهند که خوب خودشان میروند مالیاتشان را هم پرداخت میکنند. این هم یکی از این متولیها بود؛ متولیای که فرزند واقف بوده است و معاملهاش نه در سهم وقفیاش و نه در سهم شخصیاش بلکه معامله شخصی صورت گرفته و ارتباطی با سازمان نداشته؛ ولی خوب این هجمه سیاسیای بود که ایجاد کردند. من اولش نظرم این بود که اصلا سازمان هیچ چیز نگوید. تنها یک نامه به دادستان مینویسید که آقای دادستان کشور! شما بررسی کن اگر تخلفی صورت گرفته است، برخورد کنید. اگر تخلفی صورت نگرفته است، با کسی که این تشویش اذهان را کرده برخورد کنید. دادستان کل کشور نیرو بگذارد و دادستانی قزوین بررسی کند. گزارش نهایی را هم کامل پخش کنید تا مردم در جریان قرار بگیرند.
دادستان کشور بیاید اظهارنظر کند. ما از ایشان دعوت هم کردیم و به او نامه هم زدیم و گزارش هم دادیم که این بوده و این اسناد اجارههایش. این هم مبایعهنامهاش و اصلا این اسناد همه فروشندهها. فروشندهها را بیاورند بپرسند آقای فروشنده! آیا زمانی که شما فروختید، میدانستید که آقای خاموشی دو سال بعد میخواهد به سازمان اوقاف برود؟ اصلا خود آقای خاموشی میدانست؟ آیا واقعا خداوکیلی در این معاملهای که صورت گرفت، شما اصلا اوقاف را میدانستید و کاری با اوقاف تا حالا داشتهاید؟
شما اگر یک آدم بیرون از سازمان باشید و این معامله را ببینید، چه برداشتی میکنید؟ مثلا فرض کنیم شما که یک کشاورزی در این روستای بغلی باشید. اگر این معامله را ببینید که این شکلی انجام شده، چه برداشتی دارید؟
بیش از صد هزار معامله شبیه این در سال انجام میشود. من اگر مالک املاک نسقدار بودم، کاملا میدانم که آزاد هستم نسق را به هر کسی که دوست دارم بفروشم. به اوقاف هم هیچ ارتباطی ندارد. به متولی موقوفه هم ارتباطی ندارد. من دارای حق و حقوق نسق هستم. حالا مسئله نسق را همه ندانند؛ اما کسانی که کشاورزی میکنند و روی زمین کار میکنند، در جریان آن هستند. من حق سرقفلی را میخواهم به هر کسی که دوست دارم بفروشم. به مالک ارتباطی ندارد. آقای مالک! من امروز سرقفلی را میفروشم و شما هم حقوقت را بگیر و با بعدی تنظیم اجاره بکن. در این ماجرا هم معامله صورتگرفته هیچ ارتباطی با اوقاف نداشته که بخواهد دخالت کند.