|

ادعای تعلق فقط با سند!

در خبرها آمده بود که نخستین سند الکترونیک ازدواج صادر شد. معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد گفته از این به بعد برای ثبت ازدواج، سند الکترونیک صادر می‌شود و سند ازدواج دیگر شکل و شمایل سند قبلی و دفترچه‌ای را ندارد.

ادعای تعلق فقط با سند!

در خبرها آمده بود که نخستین سند الکترونیک ازدواج صادر شد. معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد گفته از این به بعد برای ثبت ازدواج، سند الکترونیک صادر می‌شود و سند ازدواج دیگر شکل و شمایل سند قبلی و دفترچه‌ای را ندارد.

پس از ثبت ازدواج در دفاتر ازدواج، فایل یا لینکی در اختیار زوجین قرار می‌گیرد که با مراجعه به آن، محتوای سند ازدواج قابل رؤیت است.

گویا این اقدام برای سایر اسناد رسمی هم اتفاق خواهد افتاد. برای مثال سندهای مالکیت اموال نامنقول هم می‌تواند به همین سرنوشت دچار شود.

احتمالا خیلی از ما افرادی را می‌شناسیم که وجود یک دارایی را در گرو وجود اسناد رسمی آن دارایی می‌دانند. وجود یک ابژه فیزیکی در این موارد الزامی است.

بسیاری از شهروندان بعد از مراجعه به خودپرداز، از قبض دستگاه یک نسخه کپی می‌گیرند. آنها حتی پیامک بانکی یا صورت‌حساب اینترنتی را قبول ندارند. این به خاطر همان الزام ابژه فیزیکی است.

این موضوع را شاید بتوان در آرای ژان بودریار، فیلسوف و جامعه‌شناس معاصر فرانسوی رصد کرد. او منتقد بسیار تیزبینی بود و دستگاه‌های تبلیغاتی و آکادمیک غرب هرگز اجازه ندادند آرای او گسترش عام پیدا کند.

بسیاری از شهروندان مایل‌اند هنگامی که برای خرید یک دارایی هزینه می‌کنند، اسناد مثبته دال بر تملک آن دارایی را در اختیار بگیرند. این نوعی ترضیه خاطر است. هر دارایی صرفا در کنار سند مالکیتش شکل دارایی پیدا می‌کند.

بیشتر ما این جمله را شنیده‌ایم که فلانی باید سند مالکیتش را زیر بالش خود بگذارد تا خوابش ببرد. یک لینک یا یک فایل هرگز موجودیت ابژه‌ای ندارد و مالک و صاحب دارایی را به آرامش نمی‌رساند. درواقع آنها مصرف‌کننده یک ابژه هستند. کسی نمی‌تواند یک قطعه زمین را «مصرف» کند اما مالک آن با سند فیزیکی آن زمین درواقع امکان «مصرف» آن دارایی (زمین) را پیدا می‌کند. هر زمان که کالایی را مصرف می‌کنیم در ‌حال مصرف نشانه‌ای از فرایند مصرف هستیم‌.

بودریار معتقد است در این نظام مصرفی، نشانه‌ها کنترل می‌شوند. این نشانه‌ها از طریق سه ساحت نظام نمادین، دلالت و تحلیل رمزگان‌‌ها کار می‌کنند. بودریار اشاره می‌کند که نگاه کلی به مصرف، الزما بر اساس فایده آن شیء نیست، بلکه بر اساس دلالت کلی آن است.

نشانه نقطه اوج مدار کالاست. تفکیک درونی کالا (به ارزش مصرف و ارزش مبادله)، از آغاز، در شکل ارزش مبادله نشانه‌ای ثبت و حک‌شده است (و نه در نوعی منطق کمّیِ سود). کالا زمانی به واقعیت خویش دست می‌یابد که قادر شود خود را به منزله نوعی رمزگان تحمیل کند.

او توضیح می‌دهد که همواره در اشیا (نظیر همین سند مالکیت کاغذی) به عنوان نشانه‌ها دخل و تصرف‌هایی صورت می‌گیرد. همین دخل و تصرف سبب تمایز می‌شود؛ خواه از طریق وابسته‌‌کردن شما به گروه خودتان در مقام یک مرحع ایدئال باشد (یعنی در قامت یک مالک یا زمین‌دار یا صاحب آپارتمان) و خواه با جداکردن شما از گروه‌تان و ارجاع شما به گروهی که از منزلت بالاتری برخوردار است.

بودریار تأکید دارد که همین ابژه‌های کالایی است که هویت افراد را تعیین می‌کند. مصرف، تنها یک فعالیت اقتصادی غایتمدارانه و مبتنی بر هدف نیست، بلکه بیشــتر معطوف به هویت می‌شــود. داشتن برخی کالاها هویت طبقاتی و سبک زندگی خاصی را تجلی می‌بخشند.

اما این کالاها می‌توانند از طریق کارکرد نشانه‌ای به خدمت گرفته شوند. داشتن سند مالکیت کاغذی (منگوله‌دار یا تک‌برگ) همین کارکرد را به دارایی‌های شخص می‌بخشد. هیچ‌کس نمی‌تواند با ارائه یک لینک اینترنتی ادعای تعلق به یک طبقه یا سبک زندگی مشخص را داشته باشد؛ چر‌اکه این لینک قابلیت ابژه‌ای ندارد.

لینک‌ها صرفا یک توالی تصادفی از چندین حرف، کاراکتر و عدد هستند که هرکسی می‌تواند آن را برای خود بسازد. اما هیچ‌کس توان و جرئت ساخت یک سند منگوله‌دار یا تک‌برگ را ندارد؛ زیرا این کار جرم و تخلف است.

تشخص، منزلت و جایگاه مبتنی بر نشانه‌هاست؛ یعنی فی‌نفسه مبتنی بر اشیا و کالاها نیست، بلکه پایه و اساس آن را تمایزها تشکیل می‌دهد. به تعبیر بودریار، مصرف در دنیای متأخر، مصرف نشانه‌هاســت و نظام مصرف نیز بر پایه رمزگان نشانه‌ها و تمایز استوار است.

اکنون تکلیف آنها که باید اسناد مالکیت را جلوی چشم خود در گاوصندوق گذاشته یا در مخفیگاهی امن نگهداری کنند، چه خواهد بود؟ این دسته از افراد چگونه به آرامش مالکیتی می‌رسند؟ این خلأ مفهومی را از طریق چه نظام نشانه‌ای می‌توان در این دسته از افراد جبران کرد؟