|

کمر خمیده یک رابطه و محدودیت‌های جدی برای مناسبات واشنگتن – ریاض

آمریکای خسته از جنگ به‌شدت روی روسیه، چیًن و ایران تمرکز دارد

هدف دولت بایدن ایجاد چیزی شبیه «پیمان ناتوی خاورمیانه» است؛ یک حلقه از کشورهای دوست تا ایالات متحده آمریکا را داخل گود و روسیه و چین را بیرون نگه دارد و ایران را هم تحت کنترل.

آمریکای خسته از جنگ به‌شدت روی روسیه، چیًن و ایران تمرکز دارد

 رایان بوهل Ryan Bohl*

 

هدف دولت بایدن ایجاد چیزی شبیه «پیمان ناتوی خاورمیانه» است؛ یک حلقه از کشورهای دوست تا ایالات متحده آمریکا را داخل گود و روسیه و چین را بیرون نگه دارد و ایران را هم تحت کنترل. لنگر اصلی این پیمان هم ائتلاف میان عربستان سعودی و اسرائیل باشد. به این منظور، کاخ سفید مقام‌های بسیاری را به منطقه اعزام کرده تا فرایند عادی‌سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل را به جریان اندازند و هم‌زمان هم در تلاش برای ایجاد یک شبکه یکپارچه دفاع هوایی منطقه‌ای است اما در ریاض، تمایل چندانی به شرکت در چنین چارچوب کلانی نیست، مگر آنکه ایالات متحده تضمین‌های امنیتی مهمی به عربستان سعودی ارائه دهد؛ یک پیمان دفاعی دوجانبه و حمایت از برنامه هسته‌ای مدنی عربستان سعودی توسط ایالات متحده. مشکل این است که با گذر سال‌ها، نیاز ایالات متحده و عربستان سعودی به یکدیگر، کمتر و کمتر شده است. تار و پود پیوندهای دو طرف به ‌تدریج سست شده و رویدادهای تاریخی‌ای مانند بهار عربی، انقلاب نفت شیلِ آمریکا، ظهور ایران، حمله روسیه به اوکراین و توسعه اقتصادی روزافزون و استقلال هر دو کشور آمریکا و عربستان سعودی از هم، در این زمینه نقش داشته است. شاید این رابطه گسسته نشده باشد اما زیر بار عدم اعتماد متقابل کمر خم کرده، هرچند واقعیت‌های بی‌رحم موجب می‌شود که دوباره به هم بازگردند. به آسانی می‌توان از جلسات پرتنش میان سران دو کشور و وزرای امور خارجه‌شان، ناهمخوانی‌ در اولویت‌های دو طرف را شاهد بود. به‌تازگی، تلاش‌های آمریکا برای متقاعد‌کردن عربستان سعودی به عادی‌سازی روابط با اسرائیل زمین‌گیر شد (دو کشوری که تاکنون رسما در جنگ نبوده‌اند)؛ چراکه عربستان سعودی خواستار یک ضمانت دفاعی و همکاری در توسعه یک برنامه هسته‌ای مدنی شده است؛ برنامه‌ای که تولید سلاح هسته‌ای را در بر نمی‌گیرد. عربستان سعودی و اسرائیل تا به امروز هم ارتباطات پنهانی قابل‌توجهی داشته‌اند اما ریاض و به‌ویژه پادشاه ۸۷ساله‌اش ملک سلمان، مخالف عادی‌سازی کامل روابط، بدون تشکیل دولت فلسطینی است. درحالی‌که معمولا ولیعهد محمد بن سلمان در این مسائل تصمیم می‌گیرد، در این مورد خاص، هنوز نگرش قدیمی غلبه دارد؛ به‌ویژه‌ که موضع آنها همچنان از محبوبیت گسترده‌ای در میان مردم عربستان و جهان عرب برخوردار است. تشکیل دولت فلسطینی در دوران حاکمیت دولت توسعه‌طلب و راست افراطی بنیامین نتانیاهو، بیشتر به یک رؤیای دوردست تبدیل شده است. درحالی‌که اسرائیل آماده ضمیمه‌کردن کرانه غربی می‌شود، افکار عمومی عربستان و دیدگاه رسمی حاکمیت سعودی، مخالف یک پیشرفت دیپلماتیک با اسرائیل در آینده نزدیک است؛ مگر اینکه چنین پیشرفتی با دستاوردهای راهبردی قابل‌توجهی برای عربستان سعودی همراه باشد. به گفته توماس فریدمن از نیویورک‌تایمز، یک پیشنهاد اکنون روی میز قرار می‌گیرد؛ دولت بایدن از ماه گذشته برای عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل تلاش بزرگی را آغاز کرده و اگر این تلاش به خواسته‌های اصلی عربستان سعودی پاسخ دهد، شاید ریاض بتواند در برابر واکنش‌ حتمی عمومی به این تغییر رویکرد، دوام آورد. امنیت، موضوعی است که در ذهن سعودی‌ها برجسته است. آنها اگرچه اغلب به عنوان «متحد آمریکا» توصیف می‌شوند، اما واقعیت این است که ایالات متحده و عربستان سعودی هیچ پیمان رسمی‌ای در این زمینه ندارند؛ رابطه نفت در برابر دفاع، همیشه یک تفاهم ضمنی بوده است. علاوه بر این، ایالات متحده در چند نوبت و در دوره چند رئیس‌جمهوری، از اقدام متعارف تلافی‌جویانه در پاسخ به حملات علیه عربستان سعودی خودداری کرده‌ است، از‌جمله در برابر حمله به تأسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹ یا حملات بزرگ و پرشمار نیروهای حوثی به شهرهای عربستان سعودی. یک پیمان دفاعی رسمی، مشابه آنچه ایالات متحده با ژاپن دارد، ایالات متحده را برای همیشه به امنیت عربستان سعودی گره خواهد زد و حریفانی که از ابهام استراتژیک موجود در رابطه ایالات متحده و عربستان برای تهدید سعودی‌ها بهره ‌برده‌اند. سپس به مسئله برنامه هسته‌ای مدنی عربستان سعودی می‌رسیم. چنین چیزی را نباید برای این منطقه به عنوان یک امر غریب منظور کرد. امارات متحده عربی، همسایه عربستان، دارای یک برنامه هسته‌ای است، درحالی‌که ترکیه به عنوان عضو ناتو به‌تازگی نیروگاه برق اتمی‌ای را که توسط شرکت انرژی روستام روسیه ساخته شده، به بهره‌برداری رساند. اما به‌طور کلی نگرانی اندکی وجود دارد که هیچ‌یک از این کشورها بخواهند سلاح هسته‌ای داشته باشند؛ امارات متحده عربی به «استاندارد طلایی» هسته‌ای از توافق ۱۲۳ قانون انرژی اتمی ایالات متحده پیوسته که عملا توسعه سلاح هسته‌ای را غیرممکن می‌کند، ترکیه همچنان تحت چتر هسته‌ای ایالات متحده است و حدود ۵۰ موشک هسته‌ای ایالات متحده در خاک ترکیه مستقر است. بنابراین اگر ایالات متحده و عربستان سعودی در مسائل کلان‌تر به هم نزدیک‌ بودند، این خواسته سعودی‌ها چندان هم ناممکن به نظر نمی‌رسید. ایالات متحده از جنگ‌ خسته است و به‌شدت روی روسیه، چین و تا اندازه کمتری ایران تمرکز دارد. یک پیمان دفاعی جدید با کشوری که به‌طور فعال در مناطقی مانند یمن درگیری نظامی دارد، یک سم سیاسی در واشنگتن است. سابقه حقوق بشر عربستان سعودی هنوز یک نگرانی عمده است و انگیزه کافی برای عدم اعتماد امریکا به ارائه دانش هسته‌ای به عربستان را فراهم می‌کند؛ برخی نگران هستند که در نبود تدابیر ایمنی درست، عربستان سعودی ممکن است به توسعه سلاح هسته‌ای رو بیاورد و یک مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای را کلید بزند. همچنین عربستان سعودی بارها نشان داده است که حتی با وجود برخورداری از حمایت ایالات متحده، لزوما با دیدگاه جهانی واشنگتن هم‌ترازی نخواهد داشت؛ ریاض با روسیه همکاری می‌کند تا بازار انرژی را توازن دهد، اکنون بزرگ‌ترین تأمین‌کننده نفت چین است و سرمایه‌گذاری زیادی از پکن دریافت می‌کند. در واشنگتن، افراد انگشت‌شماری باور دارند که عربستان سعودی در مقابل برخورداری از یک پیمان دفاعی یا برنامه هسته‌ای، تعهدات خود با رقبای آمریکا را قطع کند یا کاهش دهد. این وضعیت تا حدود زیادی معلول آن است که عربستان سعودی، جهان را هرچه بیشتر از زاویه «چشم‌انداز ۲۰۳۰» ولیعهدش می‌نگرد؛ یک راهبرد فراگیر تنوع‌بخشی اقتصادی پسانفت که درواقع با توجه به اهداف پسانفتی‌اش، نیازمند فروش نفت به قیمت‌های بالاست تا بخش غیرنفتی اقتصاد را تا زمانی که به پایداری برسد، تأمین مالی کند. در نتیجه، ریاض با روسیه همکاری می‌کند تا پایداری قیمت نفت را حفظ کند، حتی اگر این اقدام به دلخوری دوستان آمریکایی‌اش در پمپ‌بنزین‌ها منجر شود. فوریت حصول موفقیت نیز تا حد زیادی در حال افزایش است؛ زیرا همسایگان عربستان سعودی، مانند امارات متحده عربی و قطر نیز به سمت تنوع‌بخشی اقتصادی پسانفتی حرکت کرده‌اند، به شکلی که مستقیما در رقابت با عربستان سعودی قرار می‌گیرد. برای آنکه عربستان بتواند در پروژه‌هایی که برای جذب گردشگر، استعدادها، سرمایه‌گذاری و تجارت طراحی شده، از رقبایش پیشی بگیرد، باید خزانه ریاض با قیمت‌های نفتی سودآور پر باشد. این زاویه دید کمک می‌کند دریابیم که چرا رویکرد عربستان سعودی در منطقه تغییر کرده و با حریفان پیشین مانند ترکیه و ایران به آشتی رو آورده تا هم سرمایه جذب کند و هم در مورد ایران، به مسائلی خاتمه دهد که آرامش مورد نیاز این پادشاهی برای چشم‌انداز ۲۰۳۰ را زیر سؤال می‌برد. از این گذشته، در مناطق جغرافیایی دورتر، خطر چندانی برای چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان از ناحیه جنگ روسیه در اوکراین یا خیزش چین و احتمال یورش آینده به تایوان وجود ندارد. اینکه چه کسی اوکراین یا تایوان را کنترل کند، مشکل هژمون و اقتدار آمریکاست نه عربستان سعودی. اما هر دو طرف هنوز هم با پیوندهای دفاعی به هم تنیده هستند. ارتش عربستان سعودی وابستگی سنگینی به تجهیزات و تدارکات آمریکایی دارد؛ از تانک‌ها گرفته تا جت‌ها و سلاح‌های سبک که جایگزین‌کردن آنها با دیگر تجهیزات خارجی سال‌ها یا حتی دهه‌ها طول خواهد کشید. درهرحال، نه چین و نه روسیه نمی‌توانند ضامن امنیت عربستان سعودی باشند؛ دوستی‌های آنها با ایران چنین تمایلی را به حداقل کاهش می‌دهد. هم ریاض و هم واشنگتن می‌دانند که چنانچه القاعده، داعش یا گروه تروریستی جدید دیگری برای به‌چالش‌کشیدن مشروعیت حاکمیت پدید آید، جایگزینی برای کمک‌های نظامی آمریکا و حمایتش در مبارزه با تروریسم وجود ندارد. این وضعیت، رابطه ریاض‌–‌واشنگتن را زیر فشار و البته نه نزاع قرار می‌دهد؛ با گرایش به افزایش شکاف‌های قابل‌توجه در آینده. اگر چین به تایوان حمله کند، ریاض هیچ سوگیری‌ای نخواهد کرد، حتی درصورتی‌که تحت فشار شدید ایالات متحده باشد. هرچه روند «گذار انرژی» در ایالات متحده جلو برود، نیاز به نفت عربستان سعودی کمتر و کمتر خواهد شد که موجب می‌شود واشنگتن با لحن صریح‌تری به سیستم سیاسی سعودی و به‌ویژه ولیعهد آن انتقاد کند. اگر عربستان سعودی با اسرائیل عادی‌سازی کند، دلیل آن بیشتر به امتیازی است که اسرائیل و نه آمریکا پیشنهاد می‌دهد (که احتمالا باید منتظر شد تا دولت فعلی راست‌گرای اسرائیل توسط دولتی میانه‌تر جایگزین شود). هنوز، هم واشنگتن و هم ریاض از این چشم‌انداز ناخرسندند اما هرچه می‌گذرد، کارهای کمتر و کمتری هست که بتوانند برای متوقف‌کردن این سیر منفی انجام دهند.

منبع: مجله تایم

*تحلیلگر ارشد خاورمیانه و شمال آفریقا در شبکه RANE