|

تداوم رخدادهای عجیب در والیبال

قربانی‌شدن «اصل» در برابر «فرع»

فدراسیون والیبال ایران، امروز روز مهمی را تجربه می‌کند. دقیقا همین روز دوره چهارساله ریاست محمدرضا داورزنی بر فدراسیون والیبال ایران به پایان می‌رسد. رئیسی که در سال‌های اخیر توفیقی نداشته و با شتاب زیادی، تیم جهانی ایران را تبدیل به یکی از معمولی‌ترین تیم‌های دنیا کرده است.

قربانی‌شدن «اصل» در برابر «فرع»

فدراسیون والیبال ایران، امروز روز مهمی را تجربه می‌کند. دقیقا همین روز دوره چهارساله ریاست محمدرضا داورزنی بر فدراسیون والیبال ایران به پایان می‌رسد. رئیسی که در سال‌های اخیر توفیقی نداشته و با شتاب زیادی، تیم جهانی ایران را تبدیل به یکی از معمولی‌ترین تیم‌های دنیا کرده است. 

برای شرح احوال تیم ملی والیبال ایران نیاز به جست‌وجوی فراوانی نیست؛ کافی است اتفاقاتی که در همین سال میلادی رقم خورد مرور شود تا مشخص شود که دانش مدیریت داورزنی برای ریاست بر فدراسیون والیبال کهنه شده و فرمول‌هایش، حداقل در یکی دو سال اخیر جواب نداده است. اوج ضعف والیبال ایران را می‌توان در رقابت‌های لیگ ملت‌های والیبال جهان دید که از بین 16 تیم، ایران چهاردهم شد. از آن بدتر اینکه در رقابت‌های قهرمانی آسیا که در سال‌های اخیر ایران بدون دردسر به جام قهرمانی می‌رسید، قهرمانی از دست رفت و ژاپنی‌ها در ارومیه و مقابل دیدگان هوادار پرشور ایرانی، تیم ملی را درهم شکستند و جام قهرمانی را به خانه بردند. پس از آن هم که نتایج اسف‌بار دیگری از راه رسید و تیم ملی در مرحله انتخابی بازی‌های المپیک، با عملکردی ضعیف، سقوط آزاد عجیبی در رنکینگ جهانی کرد. حالا کار به جایی رسیده که با اماواگرهای بسیار، آن هم «شاید» فرصت رفتن به المپیک فراهم شود. امری که اگر غیرممکن نباشد، حصولش بسیار سخت و دشوار است. در تمامی این اتفاقات ردپای تصمیمات محمدرضا داورزنی، رئیس فعلی فدراسیون والیبال که به طرز درخور توجهی مورد توجه چندین رسانه قرار گرفته و از او حمایت می‌شود، دیده می‌شود. او با انتخاب‌های بحث‌برانگیزش برای کادر فنی والیبال از یک سو و ضعف در برنامه‌ریزی برای چشم‌اندازهای روشن والیبال ایران از سوی دیگر، تیمی را که یکی از بهترین‌های دنیا بود، تبدیل به تیمی بی‌خطر کرده است که مقابله با آن، حالا حریف بزرگی را به دردسر نمی‌اندازد. مشکلات ولی به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ چراکه این رئیس که چندین سال است با شایعه بازنشستگی دست و پنجه نرم می‌کند هر بار به طریق بند و تبصره‌ای به حضورش در والیبال ایران ادامه می‌دهد. در یک فضای «قحط‌الرجال»‌ گونه، او هر بار که داستان بازنشستگی‌اش مطرح می‌شود، می‌گوید از قانون داخلی اطاعت می‌کند ولی در چشم به‌هم‌زدنی با استناد به بندی دیگر به کار ادامه می‌دهد. نمونه‌اش همین انتخابات فعلی است. او تا یکی دو ماه قبل مدام هر جایی که صحبت از پایان دوران حضورش در والیبال می‌شد، از این می‌گفت که هنوز برای ثبت‌نام مجدد راضی نشده، ولی درست تا فرصتی دست داد مجددا نام‌نویسی کرد و حالا منتظر است تا صلاحیتش برای حضور دوباره در انتخابات تأیید شود. اطرافیان داورزنی هم در گفت‌وگو با سایت‌ها و خبرگزاری‌های نزدیک مدام از این می‌گویند که داورزنی بازنشسته نیست. استدلال آنها این است که او 62ساله است و تا 65سالگی می‌تواند به کار ادامه دهد. احتمالا یک سال دیگر هم از آنجا که فرصت برگزاری انتخابات نیست برایش با نامه‌ای جدید فراهم می‌کنند تا او دوباره چهار سال دیگر بر مسند قدرت بنشیند. اینکه داورزنی مدیر موفقی در والیبال است یا خیر هم تبدیل به محل ابهام شده است. او عصر طلایی والیبال ایران را به چشم دید ولی کم نیستند افرادی که می‌گویند داورزنی ثمره فدراسیون پیش از خودش یعنی فدراسیون یزدانی‌خرم را چشید وگرنه اگر می‌توانست کار بزرگی انجام دهد نباید در سال‌های اخیر اجازه سقوط والیبال ایران را می‌داد. حالا که او مجددا ثبت‌نام کرده و با توجه به حمایت‌هایی که می‌شود هیچ بعید نیست دوباره بر صندلی ریاست والیبال بنشیند، ماجرای جدیدی شکل گرفته که همه چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است. این یکی مربوط به عدم برگزاری مجمع فدراسیون والیبال است که این روزها رفته‌رفته طوری نشان داده می‌شود که گویی قرار است اتفاق مهمی رخ دهد. کار به جایی رسیده که روزهای اخیر سایت‌های نزدیک به داورزنی از خطر تعلیق والیبال ایران حرف زده‌اند تا مثلا یک اتفاق مهم را گوشزد کنند. دلیل این شایعه هم همین بهانه برگزاری یا عدم برگزاری مجمع است که ریشه در اساسنامه دارد. ماجرا از این قرار است که اساسنامه فدراسیون جهانی والیبال با اساسنامه سایر فدراسیون‌های ورزشی متفاوت است و همین موضوع این روز‌ها محل اختلاف وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون والیبال شده است. طبق اساسنامه فدراسیون جهانی، مجمع بالاترین رکن برای تصمیم‌گیری در امور فدراسیون است و از نظر FIVB هر گونه دخالت سیاسی در امور فدراسیون‌ها قابل قبول نخواهد بود. در واقع فدراسیون جهانی تنها نظر اعضای مجمع را در مورد فدراسیون مربوطه می‌پذیرد. حالا این موضوع محل چالش بین وزارت ورزش و فدراسیون والیبال شده و به همین خاطر بود که مجمع فوق‌العاده امروز هم به دلیل مخالفت وزارت ورزش به تعویق افتاد. در داخل این‌طور مخابره شده که وزیر ورزش باید نفر مورد اعتمادش برای پست سرپرستی والیبال را انتخاب کند، ولی والیبالی‌ها می‌گویند این کار در تضاد با اساسنامه جهانی است. اگرچه این موضوع این روزها ظاهرا یک بحران جدی است ولی بعید به نظر می‌رسد مشکل یا دردسری در این میان وجود داشته باشد؛ چون همین امروز و فردا طرفین در یک جلسه با یکدیگر به توافق می‌رسند تا تکلیف سرپرست جدید فدراسیون والیبال مشخص شود. این موضوع ولی نباید ذیل اتفاق اصلی که مربوط به انتخابات فدراسیون والیبال است قرار بگیرد. داورزنی که تا دو هفته قبل عزمش را جزم کرده بود تا هر طور شده در روزهای پایانی ریاستش تکلیف سرمربی جدید تیم ملی را روشن کند و از این بگوید که چیزی مهم‌تر از آن وجود ندارد، این روزها می‌داند که حفظ صندلی ریاستش بر انتخاب سرمربی اولویت دارد. مسئله اصلی ولی به داستان تأیید صلاحیت‌ها برمی‌گردد. آیا کسی که یکی دو سال آینده دیگر با هیچ ترفندی نمی‌تواند از زیر ماجرای بازنشستگی شانه خالی کند، باز هم باید با حمایت خاص به ریاست بر فدراسیون والیبال ادامه دهد؟