رمان آلزایمر نوشته مجتبی کاوه رونمایی شد
رمان آلزایمر جدیدترین کتاب انتشارات تاچارا به قلم مجتبی کاوه چهارشنبه اول آذرماه 1402 در سرای محله فردوس رونمایی شد. مراسم رونمایی و جشن امضای رمان آلزایمر نوشته مجتبی کاوه عصر چهارشنبه اول آذرماه 1402 با حضور جمعی از اصحاب رسانه و علاقهمندان فرهنگ و ادبیات، در سالن اجتماعات سرای محله فردوس برگزار شد.
رمان آلزایمر جدیدترین کتاب انتشارات تاچارا به قلم مجتبی کاوه چهارشنبه اول آذرماه 1402 در سرای محله فردوس رونمایی شد. مراسم رونمایی و جشن امضای رمان آلزایمر نوشته مجتبی کاوه عصر چهارشنبه اول آذرماه 1402 با حضور جمعی از اصحاب رسانه و علاقهمندان فرهنگ و ادبیات، در سالن اجتماعات سرای محله فردوس برگزار شد. «الهه رفیع»، پژوهشگر روابط انسانی و مدرس دورههای توسعه فردی، نخستین سخنران این مراسم بود. او رمان آلزایمر را از دیدگاه روابط انسانی توصیفشده در این کتاب، اثری درخور تحسین دانست و اظهار کرد: آنچه روابط انسانی امروزی را زنده و سالم نگه میدارد، دیالوگ و گفتوگوی صمیمانه، برابر و صادقانه است که در این رمان چنین دیالوگهایی را بارها شاهد هستیم. رفیع بیان کرد: در خانوادههای جامعه ایران آنچه بیشتر از هر چیز به چشم میخورد، فقدان گفتوگوی شفاف و بیان احساسات اعضای خانواده با یکدیگر است و از سوی دیگر فضای پدرسالار یا مادرسالار حاکم بر روابط خانوادگی ما، راه گفتوگوی شفاف را میبندد و در چنین فضایی نیازهای ارتباطی و عاطفی اعضای خانواده برطرف نمیشود. این پژوهشگر روابط انسانی با بیان اینکه بزرگترهایی که نقش محور و سالار را در خانوادهها از آنِ خود میکنند، نهایتا در تارهای انزوا گرفتار میشوند، افزود: دو شخصیت اصلی رمان آلزایمر با وجود آنکه پدر و پسر هستند، با هم بیگانهاند؛ اما در طول سفری که ناگزیر با هم میروند، تمرینی از گفتوگوی شفاف، اعتماد و بخشش را به نمایش میگذارند و در این سفر اودیسهوار، دروغهایی برملا و رازهایی فاش میشود و حقیقتی از این رهگذر عیان میشود که به نزدیکشدن آنها به هم و شکلگیری یک رابطه واقعیتر و کارآمدتر میانجامد. او افزود: در این رمان میبینیم که رهایی از یک معضل و بیماری پیچیده مثل اعتیاد با سالمسازی روابط راوی داستان و شخصیت محوری دیگر داستان –ابراهیم- میسر میشود و در تمام این فرایند آنچه بر آن تأکید میشود، ضرورت صحبت درباره نگفتنیها و رازهایی است که مکتومماندن آنها هیچ کمکی به بهبود روابط راوی و ابراهیم نکرده است. دکتر حبیب نبوی، ادیب و عرفانپژوه نیز در این مراسم با بیان اینکه انسان نیازمند هویت است و گاه هویتی که برای خود برمیگزیند، او را از خویشتن واقعی خود دور میکند، اظهار کرد: جامعه ما به رمان نیاز دارد؛ ولی نگارش رمانهایی که زوایای پنهان و مبهم زندگی انسانهای جامعه ما را بنمایاند، کاهش یافته است. او بیان کرد: راوی رمان آلزایمر برخلاف روش معمول از فرصتی که برای بروز و ظهور خود دارد، برای برتریبخشیدن به جایگاه و پوشاندن نقصانهای خود استفاده نمیکند، بلکه نواقص خود را آشکار میکند و نوری به این نواقص تابانده میشود که این روشنایی، برطرفکننده نقصانها و متحولکننده شخصیت راوی و شخصیت محوری دیگر داستان است. نبوی با بیان اینکه ما انسانها بعضی اوقات به پرگویی دچار میشویم، بدون آنکه سخنان ما محتوایی داشته باشد، افزود: بیان حقایق شهامتی میطلبد که وقتی آن شهامت در ما نباشد، بسیار میگوییم تا چیزی نگوییم. در این رمان، گفتوگوی بین دو شخصیت اصلی از جنس گفتوگوی واقعی است و آنچه تاکنون به زبان نیامده اما باید بیان میشده، گفته میشود و از محل این گفتوگو شفا و بهبودی از بیماری به دست میآید. این ادیب و محقق برجسته در ادامه با اشاره به جایگزینی هویتهای جعلی بعد از ترک اعتیاد از طرف برخی معتادان، بیان کرد: تأکید مهم رمان آلزایمر بر پذیرش واقعیت و رهاکردن دروغها برای رسیدن به آزادی و هویت مستقل و قابل قبول در زندگی است. این در حالی است که متأسفانه برخی معتادان بعد از ترک اعتیاد چون در زمان درگیربودن با بیماری اعتیاد هویت مشخصی نداشتهاند و بعد از ترک اعتیاد هویت معتادگونه را نیز از دست دادهاند، به جای برگزیدن هویتهای مثبت و تلاش در راستای دستیابی به جایگاه هویتی ارزنده، هویتهای غیرواقع برمیگزینند و به دستجات سیاسی مانند گروه پانترکیستها ملحق میشوند. نبوی همچنین به زبان روایی بلیغ رمان آلزایمر اشاره و تصریح کرد: بلاغت بهسادگی به دست نمیآید و حاصل درک رنج و دردهای مشترک انسانی و تلاش برای درمان این رنجهاست. امیدواریم نویسنده این رمان همچنان به تلاش در عرصه رماننویسی ادامه دهد و از بلاغت و شیوایی قلم خود برای خلق آثار دیگر و عیانکردن واقعیتها و درمان رنجهای انسانی استفاده کند. مجتبی کاوه، نویسنده رمان آلزایمر، سخنران پایانی مراسم بود. او در سخنان خود بیان کرد: تصور نمیکردم نخستین اثری که از من به چاپ میرسد، رمان باشد و همیشه فکر میکردم ابتدا یک مجموعه داستان منتشر میکنم و بعد سراغ رماننوشتن میروم؛ اما اتفاقاتی در زندگی من رخ داد که نوشتن رمان را امکانپذیر و حتی اجتنابناپذیر کرد. او با بیان اینکه در این رمان مواجههای بین دو بیماری مهلک یعنی اعتیاد و آلزایمر، زمینهای برای تعریف داستان شده است، افزود: تلاش کردم با روایتی جذاب نشان دهم آنچه در خانوادهام و بسیاری از خانوادهها در موضوع ابتلای اعضای خانواده به بیماری اعتیاد، بهعنوان رازداری و آبروداری از آن یاد میشود، چیزی جز پنهانکردن بیماری و رنجکشیدنها و آسیبدیدنهای بیهوده از محل این رازداری نیست؛ درحالیکه اگر این رازداری رنجآور را کنار بگذاریم، امکان بهبودی این بیماری، در هر سن و سالی وجود دارد. نویسنده رمان آلزایمر در پایان خاطرنشان کرد: با اینکه این رمان بر مبنای یک داستان واقعی به نگارش درآمده، اما هرجا نیاز دیدم، روایت را با تخیل و آنچه دوست داشتم رخ دهد ولی رخ نداده بود، آمیختم. امیدوارم رمانی که نوشتم، از طرف عموم مردم بهعنوان یک داستان جذاب و خواندنی، خوانده شود و برای آنها مفید باشد و منتقدان و خوانندگان حرفهای نیز این اثر را شایسته نقد تشخیص دهند و نقاط قوت و ضعف آن را آشکار کنند. شایان ذکر است مجریگری مراسم رونمایی و جشن امضای رمان آلزایمر را «مهدی عزتی»، کارآفرین مطرح کشور در عرصه چاپ و نشر، بر عهده داشت که اجرای حرفهای و درعینحال صمیمانه او مورد استقبال حضار قرار گرفت.