مجلس و ناترازی صندوقهای بازنشستگی
سالهاست کارشناسان و صاحبنظران امور بازنشستگی از معضلات و دشواریهای صندوقهای بازنشستگی درآیندهای نزدیک خبر میدهند. مسئله مثل همه مشکلات ساده پنداشته میشد، اما مانند سرطانی بدخیم عود کرده و همچون دمل چرکین سر باز کرده و زنگ خطر آن همه را سراسیمه کرده است.
کیکاوس پورایوبی: سالهاست کارشناسان و صاحبنظران امور بازنشستگی از معضلات و دشواریهای صندوقهای بازنشستگی درآیندهای نزدیک خبر میدهند. مسئله مثل همه مشکلات ساده پنداشته میشد، اما مانند سرطانی بدخیم عود کرده و همچون دمل چرکین سر باز کرده و زنگ خطر آن همه را سراسیمه کرده است. در نحوه اداره صندوقهای بازنشستگی، مدیریت و حکمرانی خوب عمل نکرده است؛ تا جایی که اوضاع به همین شیوه تداوم داشته باشد، ورشکستگی حتمی را به دنبال داریم. این معضل کوچک نیست! پدیدهای که یک آنومی خاص را در وسعت بزرگی در جامعه ایجاد خواهد کرد و پاشیدگی اجتماعی را نهتنها مضاعف بلکه آنی خواهد کرد. هشدار نسبت به پدیده در نشستهای کارشناسی، گزارشهای مختلف، تیترهای درشت مطبوعات، فضای مجازی و... گوشزد میشد، اما به راحتی به بوته فراموشی سپرده میشد. اکنون آش چنان شور شده که آشپز نیز از شوری آن سراسیمه است. پیداکردن راهحل مسئله از سوی مجلس شورای اسلامی در برنامه هفتم توسعه، داستانی غمانگیز و غیر قابل تصور است. در وهله اول حتی به مخیله انسان هم خطور نمیکند، مجلسی که خود را برآمده از دل محرومان و مستضعفان میداند و مدعی است در دفاع از حقوق آنان هیچ کوتاهی نخواهد کرد، تا این اندازه با شیوههای غیرکارشناسی با مسئله برخورد کند. سؤال اینجاست که مگر عمر یک انسان چقدر است که مثلا بخواهد ۳۵ یا ۴۰ سال کارگری و کارمندی کند و حق بیمه پرداخت کند تا پس از بازنشستگی از امتیازات آن برخوردار شود؟ با این شرایط و روزگار نامساعد و بد اقتصادی، کاهش ازدواج و فرزندآوری، کارگر و کارمند تلاش کند و سر هر ماه بدون هیچگونه چانهزنی، حق بیمه به صندوقها بپردازد تا شاید در ۶۵سالگی مستمری ناچیزی به آن تعلق گیرد؟ از طرف دیگر و عجیبترین موضوع در این بحث پذیرش این باور در اوج ناباوری توسط مجلس محترم شورای اسلامی است که حداقل از صدها مشکل کشور یک مشکل اساسی را پذیرفته و الحمدالله موضوع مهم ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی به باور دستاندرکاران رسیده و متوجه شدهاند که شرایط بسیار بحرانی است. اینکه تورم بالاست، بیکاری و فقر بیداد میکند، تحریمها آسیب اساسی وارد کرده، محیط زیست در خطر است، دیوار بیاعتمادیها بالا رفته، و متأسفانه برای پذیرش این آسیبهایی که در کمین کشور است، هنوز گوش شنوایی نیست که قبول کند ابرچالشهای اجتماعی که نمونه آن اوضاع وخیم صندوقهای بازنشستگی است، میرود تا با مُسکنهای ناشیانهای پوشیده شود، درحالیکه بهزودی در جای دیگری به راحتی سر برآورده و جایگزین میشود.