عصبانیت از مدارگریزی عادل فردوسیپور
عادل فردوسیپور، محبوبترین مجری و گزارشگر تلویزیون در دو دهه اخیر، تبدیل به معضلی جدی برای مسئولان جدید صداوسیما و البته شبکه سه شده است. عادل قریب به دو دهه با برنامه پرطرفدار «نود» در جذب مخاطب تبحرش را نشان داد و همواره بههمراه برنامهاش در صدر محبوبترین و البته پرمخاطبترین بودند.
عادل فردوسیپور، محبوبترین مجری و گزارشگر تلویزیون در دو دهه اخیر، تبدیل به معضلی جدی برای مسئولان جدید صداوسیما و البته شبکه سه شده است. عادل قریب به دو دهه با برنامه پرطرفدار «نود» در جذب مخاطب تبحرش را نشان داد و همواره بههمراه برنامهاش در صدر محبوبترین و البته پرمخاطبترین بودند. تلویزیون هم فارغ از رشد شبکههای آن طرف آبی یا شکلگیری برنامههای اینترنتی که تازه میخواستند چشمشان را به دنیا بگشایند، دلخوش بود که هرچقدر هم رقبا تلاش کنند باز به پشتوانه برنامهای مانند «نود» دغدغه ریزش مخاطب را ندارد. این اتفاق ولی با اعمال تغییرات در رأس شبکه سه و تغییر مدیر این شبکه وارد مسیری جدید شد و صداوسیما در یک خودزنی تاریخی، به این نتیجه رسید که پربینندهترین برنامه تلویزیونیاش یعنی «نود» را تعطیل کند و به مجری آن، یعنی عادل فردوسیپور اجازه گزارشگری ندهد و حتی در مقاطعی تصمیم به سانسور او هم بگیرد. مواردی که البته قطعیت آن مشخص نشد، چون بعدها فاش شد این خود عادل بوده که علاقهای به گزارشگری در تلویزیون بعد از آن ماجراها نداشته است. اندکی بعد از تغییرات در مدیریت شبکه سه، کلا ریاست سازمان صداوسیما هم تغییر کرد و پیمان جبلی روی صندلی ریاست نشست. جبلی دقیقا از همان روز نخستی که پا به سازمان گذاشته تا به همین الان باید در نشستهای مختلف توضیح دهد که چطور مجموعه موردنظرش دست به چنین هاراگیریای زده و مخاطبش را از دست داده است؟ البته که این موضوع دیگر سوژه چندان پنهانی نیست؛ چراکه خود جبلی تا به الان چندینبار در جلسات مختلف اعتراف کرده که تلویزیون با ریزش مخاطبان مواجه شده است. هرچند دقیقا این مسئله چندان برای آنها و تصمیمگیرندگان وضع کنونی دغدغهای به نظر نمیآید. با این حال، موضوعی که باعث شد همین جمع تا حدودی از احتیاط اولیه دست برداشته و بیپرواتر علیه عادل فردوسیپور حرف بزنند، اقدام آخر عادل بود. فردوسیپور که پیش از این با رد پیشنهاد مسئولان برای گزارش بازیهای فوتبالی بیمیلیاش به همکاری با این مجموعه را علنی کرده بود، در تصمیمی خبرساز، قید برنامهسازی برای صداوسیما را هم زد. او آخرین پروژهاش در شبکه ورزش را که برنامه فوتبال 120 بود، تعطیل کرد و بهوضوح از این گفت که دیگر تمایلی به همکاری با تلویزیون ندارد. هضم این یکی، با وجود آنکه حالا زمان تقریبا زیادی از آن میگذرد هنوز هم برای مدیریت تلویزیون ساده نشده است. نشانههایش را میتوان در تغییر لحن و نگرش همین پیمان جبلی، نسبت به عادل فردوسیپور دید. او که پیش از این، از جدایی چنین چهره محبوبی ابراز تأسف کرده و گفته بود اگر در زمان خودش بود، اجازه چنین کاری را نمیداد، حالا از دری دیگر وارد شده و حتی حاضر نیست اسم فردوسیپور را به زبان بیاورد. به زعم او، اگر اسمی از عادل بیاورد، دوباره به این مجری قدیمی «وزن» داده است. صحبتهای جبلی در روزهای اخیر زیاد در شبکههای اجتماعی دست به دست شده ولی مرور بخشی از آنها قابلتأمل است. «اسم نمیآورم چون دوباره نمیخواهم وزن بدهم به افراد. در اولین جلسه دانشجویی مسئولیتم، بسیج دانشجویی یک دانشگاه از من پرسیدند فلان سلبریتی مجری را چرا بیرون کردید؟ دوباره او را برگردانید. بالاخره ما چه کار باید انجام دهیم؟ اگر بناست که از چهرهها استفاده کنیم، مدیریت کنیم، باید این کار را انجام دهیم. جایی که چهره به دلیل آنکه خودش را نمیتواند وفق دهد، یا ما فکر میکنیم نمیشود مدیریتش کرد، او را با فرد دیگری جایگزین میکنیم، دوباره مورد سؤال واقع میشویم که چرا این چهرهها را حفظ نکردید؟ عکس هم گرفته بودند بالا، اسمش را گرفته بودند بالا که شما چرا فلانی را برنگرداندید؟ بسیاری از عزیزانی که با صداوسیما همکاری میکنند یا همکاری میکردند، به دلیل آنکه نمیخواهیم صداوسیما وارد حاشیه بشود، نمیآییم جزء به جزء یا دانه به دانه توضیح دهیم، بسیاری از این عزیزان خودشان بنا به دلایلی، بعضی مالی، بعضیها دلایل فکر و اعتقادی، بعضیها دلایل دیگری که حالا لازم نیست بگویم، نخواستند با صداوسیما کار کنند. ما هم تلاش کردیم به جای آنها افراد دیگری را بیاوریم».
صحبتهای اخیر پیمان جبلی اگرچه ظاهرا موضوع تازهای در دل ندارد ولی پر از نکته است؛ علت عصبانیت او را از اینکه چرا بسیج دانشجویی باید یکی از حامیان عادل فردوسیپور باشد، میتوان دریافت. در ادامه نکته اصلی همان تکرار صحبتهای علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما است که گفته بود چون «عادل نخواست بر مدار باشد، با او قطع همکاری کردیم». جبلی به این صحبتها صحه میگذارد و بار دیگر پروژه شکستخورده بر مدار قراردادن عادل فردوسیپور را برجسته میکند. نکته دیگر در این اظهارات ولی جایی است که تأیید کرده چهرههایی مثل عادل، خودشان نخواستهاند دیگر با تلویزیون همکاری کنند. این دومین بار در ماههای گذشته است که جبلی چنین علیه عادل جبهه میگیرد. او پیشتر عادل را متهم به این کرده بود که به مردم و اعتقاد خودش لگد زده است. «بالاخره وقتی این آدم در برنامهای میآمده برای خودش خیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش میآمده، برنامه با خودش مخاطب میآورده است. اسم آن آدم روی شبکهای میآمد، آن شبکه خودش را بالا میکشید. خب حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. لگد زده به نمکدان، نمک را ریخته و نمکدانی را شکسته است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه پرمخاطب بشوم بروم خواهش و التماس کنم که تو را به خدا بیا؟! ما میتوانستیم برنامههایی را بدون عز و التماس و بدون پذیرش ذلت در برابر افرادی که پشت پا زدند به اعتقادتشان، تاریخشان، فرهنگ و مردمشان و نظامی که تا به حال از آن ارتزاق کرده بودند که با آن تا به اینجا رسیده بودند، بسازیم؟ پاسخ این است «نه! نمیتوانستیم». همانطورکه عنوان شد، این اظهارات تفاوتی آشکار با گفتههای نخست جبلی داشت که از رفتن عادل فردوسیپور ابراز ناراحتی کرده بود. او پیشتر در چندمین واکنشش نسبت به بازگشت احتمالی عادل گفته بود: «موضوع فردوسیپور در دوره بنده اتفاق نیفتاد. اگر در دوره من اتفاق میافتاد، تمام تلاش خود را میکردم تا اتفاقی نیفتد تا او برود. البته ضمانت نمیدهم که موفق میشدم. نمیخواهم بگویم معجزه میکردم اما اگر الان چنین اتفاقی میافتاد، تمام تلاش خود را میکردم تا از ظرفیت فردوسیپور حداکثر استفاده شود و تمام استفاده را از توانایی، ظرفیت و محبوبیت او انجام دهیم. از آن داستان سه سال گذشته است و من هم پس از سه سال مسئولیت صداوسیما را برعهده گرفتم. الان میراثدار وضعیتی هستم که این اتفاق افتاده و همه میگویند آن را درست کنید. همه هم فکر میکنند با امضای طلایی جبلی مسئله حل میشود و میگویند تو بگو، فردوسیپور میآید. مسئله تمام میشود و میرود پی کارش!... تمام تلاش خود را میکنم هیچ سرمایهای را از دست ندهیم و همه سرمایهای که از گذشته داشتیم، با ملاحظه تمام مسائلی که گفتم، حفظ کنیم. امیدواریم خدا کمک کند بتوانیم این کار را انجام بدهیم. البته مسئله یکطرفه نیست و دوطرفه است. نمیخواهم به فردوسیپور تعریض شود اما وقتی آنتن بهصورت مثال در اختیار یک هنرمند قرار میگیرد، دو روز در اختیارش است و نباید فکر کند چیزی شده که پشتسرش هم نگاه نکند. صداوسیما میگوید بیا اما میگوید 10 برابر پولی که به من میدادید، بدهید تا بیایم. اگر بگویم برای یک برنامه در صداوسیما یک سلبریتی بسیار عزیزی که هماکنون در اختیارش هستیم چند ده و چند صد میلیون تومان میگیرد، چه قضاوتی درمورد من خواهید کرد. شما در آن صورت میگویید چرا پول ملت را به فلان سلبریتی میدهی اما او این پول را میگیرد».