یک شرکت چینی نهچندان خوشنام، برنده مناقصه نفتی شد
تناقضات جنوبیها در حمایت از ساخت داخل
تناقضات سیاست نفتی دولت درباره همکاری با شرکتهای داخلی و خارجی روزبهروز بیشتر میشود. از این دست مسائل میتوان به نمونهای که بهتازگی اتفاق افتاده، اشاره کرد. بهتازگی مناقصهای در شرکت مناطق نفتخیز جنوب برگزار شده و مراحل نهایی را هم طی کرده است که در آن از پیمانکاران حفاری خواسته شده تا برای اجرای هیدرولیک فرکچر پنج چاه نفتی به میدان بیایند.
مهدی افشارنیک
تناقضات سیاست نفتی دولت درباره همکاری با شرکتهای داخلی و خارجی روزبهروز بیشتر میشود. از این دست مسائل میتوان به نمونهای که بهتازگی اتفاق افتاده، اشاره کرد. بهتازگی مناقصهای در شرکت مناطق نفتخیز جنوب برگزار شده و مراحل نهایی را هم طی کرده است که در آن از پیمانکاران حفاری خواسته شده تا برای اجرای هیدرولیک فرکچر پنج چاه نفتی به میدان بیایند. مناقصه برگزار شده و دراینمیان یک شرکت چینی برنده فنی و قیمتی آن شده است. این در حالی است که پیشازاین قرار بود شرکت چینی یادشده در پروژه سروک آذر همین عملیات هیدرولیک فرکچر را انجام دهد که با شکست در رسیدن به اهداف و نتایج مواجه شد. در واقع شرکت مناطق نفتخیز جنوب بدون بررسی سوابق قبلی این شرکت در دیگر پروژههای شرکت، صلاحیت پیمانکار چینی را تأیید و نهایی کرده است؛ نقصانی که با توجه به مرکزیت مناطق نفتخیز جنوب در عرصه نفتی کشور عجیب است.
مقاومت در برابر داخلیها، کرنش در مقابل چینیها
اهمیت هیدرولیک فرکچر در عرصه نفت جهانی بهویژه صنعت نفت آمریکا موضوعی جاافتاده و تثبیتشده است. جهش آمریکا در تولید نفت که در سال 2008 نزدیک پنج میلیون بوده، امروز بالای 15 میلیون رسیده است. این جهش به سبب تحولی بود که هیدرولیک و اسید فرکچر در نفت آمریکا ایجاد کرد. این تکنولوژی به گفته بسیاری از کارشناسان مخازن نفتی، با توجه به نوع میادین و سنگ مخزنهای نفتی موجود، برای کشورمان بسیار مناسب است و موجب جهش تولید نفت کشور میشود. همچنین در این شیوه، مراحل طراحی و شناسایی استرس دقیقی رعایت میشود که بسیاری از نخبههای نفتی کشور آن را بومیسازی کرده و به آن دست یافتهاند؛ اما با مقاومت روبهرو شدهاند. با این حال در تحولی عجیب همین شرکت اولین پروژه فرکچری را (که قرار است اجرا شود) به یک پیمانکار نهچندان خوشنام چینی میدهد!! شرکتی که اولین پروژه فرکچر کشور در سروک آذر را به بیراهه و ناکامی کشاند. حالا مدیران مناطق نفتخیز در مقابل این سؤال جدی قرار دارند که چرا از توان و دانش فنی نخبگان و شرکتهای ایرانی بهره نبرده و براساس چه فرایند، تحلیل و استراتژی، شرکتی معلومالحال را تأیید فنی کردهاند؟ آیا مناطق نفتخیز با این ادعا درباره تسلط بر دانش فنی مخزن و تکنولوژیهای نفتی، باید چنین انتخابی داشته باشد؟
مدعی در هر نوع مخالفت، ناتوان در اجرا
پیشازاین نیز مناطق نفتخیز درباره قراردادهای آیپیسی، مجوز «انعقاد قراردادهای نفتی با سبک و سیاق منحصر به مجموعه خود» را از زنگنه (وزیر نفت سابق) گرفته بودند. انتظار این بود که شرکتی که مخالف همکاری با انی و توتال و استات اویل بوده است، اولین مناقصهاش، حرکتی شگفت و مهم در راستای اعتمادسازی و تخصص باشد؛ اما خروجی اولین مناقصه جنوبیها احاله پروژه به یک شرکت ساختمانی و سیمان کار بود که بعد از سالها هم مشخص نشد سرانجام آن تفاهمنامه به کجا ختم شد. اکنون نیز شرکت مناطق نفتخیز بدون توجه به توان شرکتهای ایرانی که بار شرکت نفت را در دوران تحریم به دوش کشیدند، مناقصه را بدون بررسی سوابق به این چینی بیاعتبار واگذار کرده است. گویی باید پشت هر شعار خودکفایی و توتالستیزی یک «مستر تونی ونگ» و یک چینی را جست.