|

مرگ چاه «نیمه‌ها» در سیستان

چندی پیش اعلام شد به دلیل توقف نسبی ورود آب از رودخانه هیرمند و تبخیر زیاد، تنها سه درصد منابع آبی چاه نیمه‌ها باقی‌ مانده است. با توجه به اینکه منابع آبی چاه نیمه‌ها، آب مورد نیاز مناطق سیستان و حدود ۶۰ درصد کلان‌شهر زاهدان را تأمین می‌کند، بنابراین در این مدت آب قابل استحصال این منابع به مراتب کاهش یافته است.

مرگ چاه «نیمه‌ها» در سیستان

فرشید عابدی، روزنامه‌نگار: چندی پیش اعلام شد به دلیل توقف نسبی ورود آب از رودخانه هیرمند و تبخیر زیاد، تنها سه درصد منابع آبی چاه نیمه‌ها باقی‌ مانده است. با توجه به اینکه منابع آبی چاه نیمه‌ها، آب مورد نیاز مناطق سیستان و حدود ۶۰ درصد کلان‌شهر زاهدان را تأمین می‌کند، بنابراین در این مدت آب قابل استحصال این منابع به مراتب کاهش یافته است. از بهمن سال ۹۹ که بند انحرافی کمال‌خان در سایه انفعال دستگاه دیپلماسی به بهره‌برداری رسید، تا‌کنون آب قابل ملاحظه‌ای چه در قالب حقابه هیرمند و چه در قالب آب‌های دشتمال وارد سیستان نشد ه است. این مسئله باعث شده بسیاری از مشاغل با نیاز آبی از بین بروند و صاحبان این مشاغل عطای ماندن در سیستان را به لقای مهاجرت ببخشند. بحران فراتر از آب مورد نیاز کشاورزی، دامداری، صیادی و... بود؛ سطح آب چاه نیمه‌ها به حدی کاهش یافت که دیگر ایستگاه‌های پمپاژ مستقر، امکان پمپاژ نداشتند و برای پمپاژ اندک آب باقی‌مانده در شبکه آب شهری و روستایی، متولیان امر نسبت به طراحی و ساخت بارج شناور اقدام کردند. این مسئله باعث شده در بازه‌های زمانی مختلف، تنش آبی حتی در حد شرب خودی نشان دهد‌. در کنش‌های سیاسی و حتی در جریان نشست‌های کمیساران، در مواجهه با مسئله حقابه هیرمند شاهد اظهارنظرهایی غیر‌تخصصی از جانب مقامات کشوری و استانی بودیم که نشان از عدم مطالعه محتوای معاهده دلتا داشت. بر اساس معاهده دلتا، اگر حتی یک قطره آب در حوضه آبریز هیرمند وجود داشته باشد، ایران از آن میزان سهم دارد. بنابراین اظهارات کذب مقامات امارت اسلامی طالبان مبنی بر وجود خشک‌سالی یا تأیید خشک سالی افغانستان پس از بازدید از مسیر رودخانه هیرمند در پایان سال آبی، بررسی داده‌های فقط مرداد‌ ایستگاه دهراوود، آن‌هم بدون بازدید از سد کجکی توسط هیئت ایرانی، با توجه به داده‌های ماهواره‌ای و افزایش سطح زیر کشت خشخاش در حوضه آبریز هیرمند محلی از اعراب ندارد. مطابق معاهده دلتا، از هر میزان بارش در حوضه آبریز هیرمند، ایران سهمی دارد. بر اساس تبصره ماده پنجم پروتکل الحاقی شماره یک، مبنای برآورد ماهانه سال آبی نرمال است؛ یعنی اگر در هر ماه میزان تعیین‌‌شده یا بیشتر آب دریافت شود، سال نرمال و پرداخت حقابه بدون مشکل و کامل است.

نوامبر ۱۷۲ هزار ایکرفیت (۲۱۲٫۱۶۰ میلیون مترمکعب)، دسامبر ۱۷۶ هزار (۲۱۷٫۰۹۴)، ژانویه ۱۷۸ هزار (۲۱۹٫۵۶۱)، فوریه ۲۰۸ هزار (۲۵۶٫۵۶۵)، مارس ۵۹۷ هزار (۷۳۶٫۳۹۲)، آوریل ۱۱۵۸ هزار (۱۴۲۸٫۳۸۰)، می‌ یک‌‌میلیون‌‌و ۳۳ هزار (۱۲۷۴٫۱۹۴)، ژوئن۴۴۱ هزار (۵۴۳٫۹۶۸)، جولای ۲۱۱ هزار (۲۶۰٫۲۶۶)، آگوست ۱۳۷ هزار (۱۶۸٫۹۸۸)، سپتامبر ۱۲۵ هزار (۱۵۴٫۱۸۶) و در مجموع چهارمیلیون‌و ۵۹۰ هزار ایکرفیت (۵۶۶۱٫۷۱۵ میلیون متر‌مکعب).

در ماده چهارم معاهده تصریح شده «در سال‌هایی که بر اثر حوادث اقلیمی، مقدار جریان آب از سال نرمال آب کمتر باشد و ارقام دستگاه آب‌شناسی دهراوود جریان مربوط به ماه‌های قبل ماه مورد بحث را نسبت به ماه‌های مشابه سال نرمال مقدار کمتری نشان دهد، ارقام مندرج در ستون چهار جدول ماده سوم به تناسبی که در جریان واقعی ماه‌های ماقبل همان سال آبی (در این صورت جریان ماه مارس ما‌قبل تا ماه مورد بحث) با ماه‌های مشابه یک سال نرمال آبی دارد، برای ماه‌های آینده همان سال، آب تعدیل می‌شود و مقادیر تعدیل‌شده در مواضع مندرج در ماده سوم (سه موضع در سر مرز ایران و افغانستان) به ایران تحویل داده می‌شود‌. هر‌‌گاه در‌ یکی از ماه‌های آینده بعد از ماه مورد بحث، دستگاه آب‌شناسی دهراوود مقدار آبی برابر با آب ماه مشابه سال نرمال را نشان دهد، آب مورد بحث طبق «ستون چهار ماده سوم» تحویل می‌شود». در هیچ کجای معاهده ۱۳۵۱ سخن از تحویل‌ندادن سهم ایران از آورد هیرمند نیست، بلکه بحث درصد کاهش نسبی است. بنابراین تأمین‌نشدن حقابه هیرمند به دلیل خشک‌سالی، تئوری منوط‌کردن رهاسازی حقابه به بارش باران و تأیید آن توسط مقامات ایرانی، نشان از نا‌آگاهی آنها از جزئیات معاهده دلتا دارد و این مسئله، حیات سیستان را به ورطه نابودی کشانده است. به‌هرحال، دولت باید برای مردم سیستان چرایی عدم استفاده از ابزارهای موجود برای گرفتن حقابه هیرمند و مواجهه با بد‌عهدی طالبان را تشریح کند؛ آیا صرفا مباحث تراز تجاری با افغانستان و اهمیت عایدات حاصل از آن در زمان تحریم باعث شده که ایران از ابزارهای در اختیار بهره نبرد؟