قبح دوچندان
مدتهاست که مهاجرت نیروهای کادر درمان، بهخصوص پرستاران و پزشکان، موضوع داغ بحثها در مجامع عمومی و تخصصی است. علت این تمایل برای ترک وطن بر کسی پوشیده نیست و کافی است وضعیت درآمدی ۹۰ درصد از پزشکان و ۹۹ درصد از پرستاران را بررسی کنید تا بدانید اوضاع داخلی کادر درمان، نسبت به مدت زمان تحصیل، سختی کار و مسئولیت و نرخ دیه، چه مقدار اسفبار و ناامیدکننده است.
مدتهاست که مهاجرت نیروهای کادر درمان، بهخصوص پرستاران و پزشکان، موضوع داغ بحثها در مجامع عمومی و تخصصی است. علت این تمایل برای ترک وطن بر کسی پوشیده نیست و کافی است وضعیت درآمدی ۹۰ درصد از پزشکان و ۹۹ درصد از پرستاران را بررسی کنید تا بدانید اوضاع داخلی کادر درمان، نسبت به مدت زمان تحصیل، سختی کار و مسئولیت و نرخ دیه، چه مقدار اسفبار و ناامیدکننده است. اما در این میان بعضی مهاجران صرفا بر این موج سوار شدهاند تا زیادهخواهی و ناسپاسی خود را بپوشانند. در صدر این گروه فرصتطلب، اساتید دانشگاه و اعضای هیئت علمی هستند، به شکلی که هفتهای چندبار خبر میرسد که استاد فلانی، در محدوده سنی ۵۰ تا بالای ۶۰ سال، پس از سالها خدمت و البته ثروتاندوزی و قدرتاندوزی، با یک پست و استوری پر سوز و آه و مظلومنمایانه و سیاهنمایانه، اعلام مهاجرت میکند و میرود. تعجببرانگیز است که عزیزانی که هرگز وضع درآمدی نامناسبی نداشتهاند، تمام امکانات مراکز درمانی دولتی در اختیارشان بوده و امنیت شغلی و حرفهای و اجتماعی تضمینشدهای داشتهاند (منظور اساتید دانشگاههای علوم پزشکی)، در آمار بخش عمدهای از مهاجران را تشکیل میدهند و ناخودآگاه آن قول معروف را به ذهن متبادر میکند که «تو دیگه کجا میری برادر؟!». یکی از اصلیترین مسائل در بررسی مضرات مهاجرت نیروهای متخصص، هزینه بالای تربیت نیروی متخصص است که اغلب با از دست رفتن آن نیرو، این هزینه گزاف هم یکشبه به باد میرود. لازم به گفتن نیست که هزینه فوق برای تربیت و مجرب کردن یک استاد دانشگاه چندین و چند برابر یک پزشک معمولی است، به انضمام دسترسی این اساتید به جزئیترین مسائل و برنامههای سیستم درمان کشور که قطعا افشا و انتقال این اسرار به سایر کشورها اصلا به صلاح نیست. از طرفی بررسی، نظارت و پیشگیری از مهاجرت ساده و بیدغدغه این اساتید بسیار راحتتر از پزشکان آزاد کوچه و خیابان است. نکته بسیار مهمتر اینکه پرکردن جای یک نیروی متخصص آزاد کار چندان سختی نیست، ولی جایگزینکردن یک استاد دانشگاه صرفا از منظر کاغذبازی و بوروکراسی هزینه وحشتناکی به سیستم بهداشت و درمان وارد میکند. نظر به موضوعات واضحی که در بالا لیست شد، چرا اهمال در ممانعت از مهاجرت این اساتید بیشتر دیده میشود؟ چرا استاد بهترین دانشگاه ایران به راحتی و یکشبه مهاجرت میکند، درحالیکه پزشک ۲۴ساله تازه فارغالتحصیل، جامعه هدف اصلی سیاستهای ضدمهاجرتی سیستم درمان است؟ مجدد تأکید میشود که نظارت بر اساتید دانشگاه، بررسی آمار تعهدات آنها به کشور و بیمارستانها و پیشگیری از مهاجرت ارزان و بیدغدغه آنها بسیار راحتتر از پیگیری بدنه جامعه درمان کشور است. بنابراین توصیه میشود از این به بعد هرگونه تلاش برای پیشگیری از مهاجرت کادر درمان از همین تهران و همین اساتید چند دانشگاه پرطمطراق پایتخت آغاز شود و هزینه صرفشده برای بزرگ و معروف کردن این اعضای هیئت علمی بیشتر در مناظرات و مناقشات به یاد آورده شود.