وقتی از خودکشی نمینویسیم !
در فاصله هفته اول مهر تا هفته اول آذر، پنج نفر در بازه سنی ۱۳ تا ۱۹ سالگی در آبدانان استان ایلام خودکشی کردهاند. از این پنج نفر، چهار نفر در یک محله زندگی میکردند، چهار نفر دختر بودند. نگاهی به پرونده خودکشی این بچهها یک کلاس درس از مشکلات روحی و روانی و اجتماعی نوجوانان است. از درگیری عاطفی گرفته تا ناامیدی، اضطراب درس، خشونت همکلاسیها و مشکلاتی از این دست.
فاطمه کریمخان: در فاصله هفته اول مهر تا هفته اول آذر، پنج نفر در بازه سنی ۱۳ تا ۱۹ سالگی در آبدانان استان ایلام خودکشی کردهاند. از این پنج نفر، چهار نفر در یک محله زندگی میکردند، چهار نفر دختر بودند. نگاهی به پرونده خودکشی این بچهها یک کلاس درس از مشکلات روحی و روانی و اجتماعی نوجوانان است. از درگیری عاطفی گرفته تا ناامیدی، اضطراب درس، خشونت همکلاسیها و مشکلاتی از این دست. تراژدی البته هنوز به نقطه پایان نرسیده است و مردم در اضطراب هستند که نکند خودکشیهای مشابه بین دانشآموزان تکرار شود. از سال ۹۹ که شش خودکشی بین دانشآموزان رامهرمز ثبت شد تا امروز، آنچه در آبدانان رخ داده هولناکترین نمونه خودکشی نوجوانان در کشور است. فردای رسانهایشدن مسئله خودکشیهای آبدانان، پرده از یک ماجرای خودکشی دیگر هم برافتاد. این یکی، خودکشیهای پیدرپی شش کارگر، در پی عدم احساس امنیت شغلی، تهدید بیکار شدن و اخراج از کار بود. در جریان خودکشی دانشآموزان آبدانان، رسانههای محلی بهطور کلی ساکت بودند، خبر در رسانههای ملی هم مطلقا بازتابی نداشت اما همچنان میگویند خودکشیها سرایتی بوده است. در جریان خودکشی کارگران پتروشیمی هم داستان همین است، برخی خودکشی میکنند بیآنکه رسانهها خبردار شوند و بعد وقتی خبر خودکشی منتشر میشود داد و فغان منادیان نظریات دهه ۷۰ عرصه سلامت و رسانه بلند میشود که بله، روزنامهنگاران «حق ندارند» چنین بنویسند و چنان کنند، چون خودکشی مسری است. کسانی که مدام دباره گزارش خودکشی برای رسانهها باید و نباید تعیین میکنند و پا را از بهداشت اطلاعرسانی بسیار فراتر گذاشته و هنوز بر تئوریهای همبستگی مانند «اثر مرلین» تکیه میکنند و استدلال میکند چون رسانههای خودکشی مرلین مونرو را پوشش میدادند، در آن سال خاص بیشتر خودکشی اتفاق افتاد؛ بنابراین اگر رسانهها خودکشی را پوشش ندهند، مردم خودکشی نمیکنند!
منادیان این ایدهها متوجه این واقعیت عریان نیستند که سرایت خودکشی نه به دلیل تئوریهای همبستگی مانند « اثر مرلین» بلکه به دلیل کمبودها و فشارهاست، به دلیل فقر است، به دلیل دسترسینداشتن به مراقبان دلسوز است، به دلیل رسیدن به نقطهای است که بازگشتن از آن به نظر ناممکن میآید. بااینحال باز هم کاسهوکوزه را سر رسانهها میشکنند و همه تقصیرها را بر گردن رسانهها میاندازند که اگر شما چنین نگویید، چنان نمیشود! برای دههها رسانهها خودکشی را پوشش نمیدادند.
در همین ماجراهای اخیر رسانهها وقتی خبر را منتشر کردند که چهلم آخرین قربانی در آبدانان نزدیک بود، یا اجساد دیگر به خاک سپرده شده بود، اما باز از اثر رسانه حرف زده میشد! آیا واقعا کسانی که چنین پر همت و غیرت بر لزوم سانسور اخبار خودکشی تأکید میکنند، نمیبینند که چه در ماجرای خودکشی دانشآموزان در آبدانان و چه در ماجرای خودکشی کارگران در پتروشیمی اگر رسانهها زوتر وارد ماجرا شده بودند، اگر مینوشتند و آموزش میدادند و زنگ خطری را به صدا درمیآورند، به آدمها حس دیدهشدن میدادند و کمکهای حرفهای و صنفی و تشکیلاتی را وسط میکشیدند، شاید فاجعه اینقدر عمیق نمیشد؟یا اینکه باز هم برای این سانسور یقه چاک میکنند؟