|

چند تصویر از «باهیردار»، سرچشمه رود نیل

ملتی که ملت نشد

خیابان ساحلی با نخل‌های برافراشته و بلند در کشوری که به هیچ دریایی راه ندارد، تصویر دلنشین متناقضی است. خیابان‌های «باهیردار» در شمال ‌اتیوپی، مملو از رفت و آمد ماشین‌ها و آدم‌هاست. اول اکتبر سال ۲۰۲۱ میلادی در آنجا بودم؛ شهری که نه حال و هوای پاییز داشت و نه سال ۲۰۲۱ بود؛ تقویم‌ سنتی اتیوپی سال ۲۰۱۷ را نشان می‌داد و هوای کشور بهاری و دشت‌ها پر از گل‌های زرد «مسکل». «اتیوپی» در آن سال درگیر جنگ داخلی بود و باهیردار خیلی از محل درگیری‌ها دور نیست؛ ولی وقتی در خیابان قدم می‌زدیم، انگار نه انگار که در فاصله چند‌ده کیلومتری میدان جنگ هستیم.

ملتی که ملت نشد

علی مرسلی

 

خیابان ساحلی با نخل‌های برافراشته و بلند در کشوری که به هیچ دریایی راه ندارد، تصویر دلنشین متناقضی است. خیابان‌های «باهیردار» در شمال ‌اتیوپی، مملو از رفت و آمد ماشین‌ها و آدم‌هاست. اول اکتبر سال ۲۰۲۱ میلادی در آنجا بودم؛ شهری که نه حال و هوای پاییز داشت و نه سال ۲۰۲۱ بود؛ تقویم‌ سنتی اتیوپی سال ۲۰۱۷ را نشان می‌داد و هوای کشور بهاری و دشت‌ها پر از گل‌های زرد «مسکل». «اتیوپی» در آن سال درگیر جنگ داخلی بود و باهیردار خیلی از محل درگیری‌ها دور نیست؛ ولی وقتی در خیابان قدم می‌زدیم، انگار نه انگار که در فاصله چند‌ده کیلومتری میدان جنگ هستیم.

 

باهیردار در کنار دریاچه تانا قرار دارد. تانا یک دریاچه معمولی نیست؛ اینجا سرچشمه اصلی رود نیل آبی است. «جیمز بروس» انگلیسی کاشف اسمی سرچشمه نیل آبی، در ۱۷۷۰ میلادی در شمال باهیردار محل سرچشمه را ثبت کرد. ما با قایق روی دریاچه تانا می‌رویم و به جزیره‌های آن سر می‌زنیم. کلیسا‌های مدور این جزیره‌ها،‌ با نقاشی‌های دیواری بی‌نظیرشان، داستان‌های تاریخی زیادی دارند. مسیحیت اینجا رنگ و بوی دیگری دارد. راهنمای کلیسا می‌گوید اولین بار که ایتالیایی‌ها در سال ۱۹۳۶ وارد این کلیسا‌ها شدند، با دیدن تصاویر مسیح سیه‌چرده و حواریون سیاه‌پوست روی دیوار‌ها آن‌قدر شوکه شدند که به گریه افتادند. چشمان آنها به مسیح بورِ چشم‌آبی منقش روی دیوار‌های کلیسا‌های رومی عادت داشت. اما مگر نه اینکه مسیح از اهالی فلسطین و از نژاد سامی بوده است؟ پس احتمالا نزدیک‌ترین تصاویر واقعی به مسیح، همین تصاویر کلیسا‌های جزایز تاناست. حتی در موزه واتیکان نیز که تصاویر مسیح با سیر زمانی ترسیم به نمایش گذاشته شده‌اند، سیر چهره سامی مسیح به چهره «نوردیک» به وضوح مشخص است. در یکی از جزیره‌های تانا وقتی از میان درختان قهوه و قات رد می‌شویم، متوجه می‌شویم که مورچه‌های کوچک قرمز از سر‌و‌کول‌مان بالا رفته‌اند و پوست‌مان را گاز می‌گیرند. این درختان را راهبان معابد کاشته‌اند و از محصولات‌شان برای کسب درآمد استفاده می‌کنند. باهیردار ماهی تیلاپیای نیل خوشمزه‌ای دارد. در این دریاچه اسب آبی هم ظاهرا وجود دارد (که به چشم ما نمی‌خورد). «باهیردار» مرکز استان‌ «امهارای» ‌اتیوپی است. اکثریت مردم این شهر از قومیت‌ امهری (امهارایی) هستند. البته اکثریت مردم کشور‌ اتیوپی از قوم «اورمو» هستند، اما غلبه فرهنگی و زبانی با‌ امهری است. زبان‌ امهری اینجا همان نقشی را دارد که زبان فارسی در طول تاریخ بعد از اسلام برای ما داشته است. البته همان‌طور که ما قرآن را به عربی می‌خوانیم، مسیحیان ارتدکس‌ اتیوپی هم کتاب مقدس را به زبان «گعز» می‌خوانند. زبان گعز یکی از زبان‌های سامی (شاخه جنوبی) است و با‌ امهری تفاوت کلی دارد؛ ولی به زبان ساکنان شمالی‌تر‌ اتیوپی یعنی تیگری‌ها نزدیک‌تر است. ملت و ملیت در‌ اتیوپی داستان عجیبی دارد و ما را به سرچشمه سؤالات بنیادینی می‌رساند. از کی ملت‌ها ملت شدند؟ چه فاکتور‌ها و زمینه‌هایی برای ملت‌شدن نیاز است؟

‌اتیوپی همه ویژگی‌هایی که خیلی‌ها فکر می‌کنند یک ملت را می‌سازند، دارد؛ تاریخ قدیمی و پرشکوه، مستعمره‌نشدن، جنگ استقلال، یکپارچگی سیاسی، زبان رسمی بینابینی اقوام و...‌؛ پس چرا هنوز‌ اتیوپی یک ملت واقعی به مفهوم مدرن اروپایی نشده و سال‌هاست جنگ اقوام و ملت‌ها در این سرزمین تداوم دارد؟ شاید پاسخ این پرسش آن باشد که «ملت‌شدن» بیش از آنکه به تاریخ پرشکوه و قدمت نیاز داشته باشد، مفهومی مدرن است که با آرایه‌های مدرن و قرارداد اجتماعی مدنی ساخته می‌شود. به همین دلیل بلژیک، فیلیپین، هند، پرو و آمریکا نمونه‌های ملت‌ها و ملت‌سازی‌های موفق‌تری هستند تا ‌اتیوپی. در بلوار ساحلی باهیردار، چوب مسواک می‌خرم. تأمین برق شهر گویا به دشواری صورت می‌گیرد و قطعی برق زیاد است. غذا‌خوردن در رستوران در زمان جنگ به دلیل اینکه خیلی از یخچال‌های رستوران‌ها خاموش هستند می‌تواند به قیمت یک مسمومیت تمام شود. ما بعد از یک بار تجربه این قضیه، فقط تخم‌مرغ آب‌پز و موز می‌خوریم. قوت غالب مردم اینجا «اینجرا» است که شبیه نان اسفنجی تخمیرشده است، اما نه از گندم بلکه از «تف» درست شده است. تف یکی از اولین دانه‌های گیاهی است که توسط بشر ماقبل گندم اهلی شده و کشت داده شده است‌.‌ بنا بر ادعاهایی، اتیوپی احتمالا اولین خاستگاه کشت تف و قهوه در جهان بوده است.

به دیدن آبشار‌های رود نیل در نزدیکی باهیردار می‌رویم. از روستایی در نزدیکی آبشار پیاده با یک راهنمای محلی و از روی پلی که پرتغالی‌ها ساخته‌اند عبور می‌کنیم. چند بچه که چیز‌هایی برای فروش دارند، پابرهنه در کل مسیر لغزنده دنبال‌مان می‌آیند. از محل ریزش آبشار‌ها، انگار دودی عظیم برمی‌خیزد. صحنه‌ای اعجاب‌برانگیز است. تا جایی که می‌شود زیر قطرات آب به سمت آبشار می‌رویم. بعد از دیدن آبشار از سمت دیگر پیاده به راه می‌افتیم و در محلی که بالادست‌تر است، سوار قایق می‌شویم. من هنوز موقعیت جغرافیایی‌ام را درک نکرده‌ام که متوجه زور‌زدن موتور قایق برای عبور از دبی بالا و جریان سنگین آب در جهت عرضی رودخانه می‌شوم. سمت چپ را که نگاه می‌کنم امتداد رودخانه را نمی‌بینم و ناگهان می‌فهمم که بالای آبشار هستیم و چند صد متری فاصله با محل ریزش آب از ارتفاع داریم. از راهنما می‌پرسم که بنزین اضافی در قایق دارد؟ وقتی می‌گوید نه، دیگر سؤال دوم و سوم را (اگر سوخت تمام شود یا موتور قایق خراب شود چطور با این جریان شدید آب بالای آبشار زنده می‌مانیم) نمی‌پرسم؛ چون پاسخش مشخص است. به شوخی به دوستم می‌گویم که تنها خوش‌شانسی ما می‌تواند این باشد که همسر السیسی در مصر ما را پیدا کند و عزیز مصر شویم! در باهیردار چند سالن اجرای موسیقی و رقص سنتی‌ ا‌تیوپیایی وجود دارد که مشتریانش هم بیشتر اتیوپیایی‌ها هستند. در ورودی این سالن‌ها علامت «ورود با اسلحه ممنوع» نصب شده است و البته مأمورانی دم در سالن چک می‌کنند که کسی با سلاح وارد نشود. حمل سلاح در‌ اتیوپی و به‌خصوص شمال‌ آن امری بسیار عادی است. بین باهیردار و شهر گوندار، کنار جاده حتی کسانی را می‌بینی که چند کلاشنیکف و خشاب را مثل سبد میوه دستشان گرفته‌اند و می‌فروشند! مردمی که در این سالن‌های موسیقی کافه‌مانند با شور و سرمستی زمان خود را سپری می‌کنند، در کشوری که سال‌هاست زیر سایه جنگ داخلی، قحطی و... قرار دارد، آدمی را در مورد عظمت نیروی رانشی حیات و شور زیستن به تفکر وا‌می‌دارند. زن‌ها در‌ اتیوپی ظاهرا از قوانین مترقی حمایتی بهره‌مند هستند و همپای مردان در مشاغل مختلف در شهر‌های بزرگ دیده می‌شوند؛ ولی حقیقت ماجرا این است که جامعه‌ اتیوپی بسیار قبیله‌ای و سنتی است؛ هنوز درصد زیادی از دختران ختنه می‌شوند، عروس‌دزدی کماکان در نواحی روستایی رایج است و جایگاه اجتماعی زنان در خانواده فرودست‌تر از مردان است. علی‌رغم ممنوعیت قانونی چند‌همسری، اقلیت‌های مسلمان‌ اتیوپی این قوانین را چندان رعایت نمی‌کنند. اتیوپی‌ها اولین ملتی در آفریقا هستند که توانستند با جنگیدن (جنگ آدوا در سال ۱۸۹۶)، اروپایی‌ها را شکست دهند تا مستعمره نشوند. آنها تمام آنچه را که یک ملت برای آفرینش خود به آن نیاز دارد، دارند؛ از تاریخ، فرهنگ، زبان، رقص، مذهب، غذا و حتی تقویم و ساعت منحصر‌به‌فرد... اما گویا برای داشتن دولت-ملتی مدرن، بیش از همه این داشته‌ها باید بر نداشته‌ها تکیه کرد؛ غربی‌تر و مدرن‌تر شدن.