یک ترانه و شکست فیلترینگ
شروین، خواننده جوان، آهنگی بیرون داده و این آهنگ در صفحه اینستای او در مدت بسیار کوتاهی نزدیک به ۴۰ میلیون بار دیده شده است. عدد معناداری که رسما شکست سیاست غیرعلمی و ناکارآمد فیلترینگ اینترنت را عیان کرده و اینهمه هزینه سنگین و اتلاف منابعِ منجر به بیاعتمادی نسل جوان به سیستم را زیر سؤال برده است.
شروین، خواننده جوان، آهنگی بیرون داده و این آهنگ در صفحه اینستای او در مدت بسیار کوتاهی نزدیک به ۴۰ میلیون بار دیده شده است. عدد معناداری که رسما شکست سیاست غیرعلمی و ناکارآمد فیلترینگ اینترنت را عیان کرده و اینهمه هزینه سنگین و اتلاف منابعِ منجر به بیاعتمادی نسل جوان به سیستم را زیر سؤال برده است.
برخی دلیل اصلی فیلترینگ را نه محدودکردن مخاطبان در دسترسی به محتوای غیرمجاز، بلکه سود سرشار ناشی از فروش چندین میلیاردی فیلترشکن عنوان میکنند؛ یک تجارت بدون دردسر پنهان اما شیرین که مشخص نیست به جیب که میرود.
با این حساب، کاسبان پرنفوذ و قدرتمند فیلترشکن، از بازدید بالای آهنگ جدید شروین، شاد و خرسندند و هرچه بیشتر ملت آهنگ را با فیلترشکن پلی کنند، حجم دو برابر مصرف میشود و پول چند برابر به جیب میزنند!
اگر فیلترینگ نبود، لابد ترانه «آشغال» شروین، خیلی کمتر دیده میشد و شاید محلی از اعراب نداشت.
ترانه شروین، چنان ترانه قوی و خاص نیست که در شرایط عادی بتواند چنین مخاطب بزرگی را به خود جذب کند؛ با این حساب چرا اینقدر دیده میشود؟ سیاست پرخطای مسدودسازی و فیلترینگ باعث شده که امثال شروین به نماد یک جریان اعتراضی به وضع موجود تبدیل شوند. انگار قشر جوان هم با شکستن رکورد بازدید، اعلام میکند که من هم هستم!
واقعیت آن است که تصمیمگیران و سیاستگذاران ما اهمیتی به یافتههای جامعهشناسی نمیدهند و تصورشان این است میتوانند شرایط دلخواه خود را به وجود آورند. جامعه عین بدن یک شخص، ویژگیهای خود را دارد. چطور بدن بهطور خودکار در برابر مهاجم از خود محافظت میکند، جامعه هم خودکنترلی و خودتنظیمی دارد. ما در چند دهه اخیر با سیاستهای پراشتباه، این خودتنظیمی را دچار اختلال مزمن کردهایم.
خودتنظیمی معنایش این نیست که جامعه آنطوری خواهد شد که ما میپسندیم. یک جامعه پیش از هر چیز باید «جامعه» باشد. یکی از شروط جامعهبودن، سالمبودن مکانیسمهای کنترل اجتماعی است؛ یعنی همین خودتنظیمیها.
حرف جامعهشناسان این است که باید نخست در شیوه حکمرانی اجتماعیمان تغییر جدی ایجاد کنیم تا این مکانیسمها احیا شود و خودتنظیمی یعنی همین. بعد از آن میتوان برای احیای ارزشهای مدنظر اقدام کرد. غیر از این هر تلاشی به شکست منجر میشود و نتیجه عکس دارد، چنانکه پیش چشم ماست.
سیاست فیلترینگ و بستن سایتها به روی مخاطب و... دستکاری در سیستم خودتنظیمی جامعه به حساب میآید و عوارض و تبعاتی جدی خواهد داشت و نتایج حیرتانگیز و کاملا خلاف هدف سیاستگذاران بر جای خواهد گذاشت؛ مثل همین فیلترینگ که ۴۰ میلیون بازدید یک ترانه، همه آن رشتهها را پنبه کرده است.
اتخاذ تصمیمات بزرگ و سیاستگذاریهای مهم با لحاظکردن مطالعات جامعهشناسی، فقط شرط حکمرانی نیست، بلکه مقدمه زندگی است.
برایم دور از ذهن است که کاسبان پرنفوذ فیلترینگ، اجازه دهند تغییر چندانی در آن حاصل شود، چنانچه کاسبان تحریمها هم هر حرکتی را که خدشهای در کاسبی شیرینشان وارد کند، با قدرت بالای رسانهای و عملیاتی خود، در نطفه خفه میکنند. کاش مسئولان ما بتوانند تفسیر و تعبیر تعداد
۴۰ میلیون تماشای ترانه شروین را از مدافعان فیلترینگ جویا شوند.