|

سیستان وبلوچستان و رازهای نهفته آن

استان سیستان‌وبلوچستان در جنوب شرقی کشور بالغ بر سه میلیون 270 هزار نفر جمعیت دارد و از شمال تا جنوب استان با قریب هزار کیلومتر وسعت جزء پهناورترین استان‌های کشور محسوب می‌شود و به خاطر وسیع‌بودن و پراکندگی جمعیت استان، قریب به 51 درصد یعنی بیش از نیمی از مردم این استان روستانشین هستند.

سیستان وبلوچستان و رازهای نهفته آن

عبید ملک‌رئیسی: استان سیستان‌وبلوچستان در جنوب شرقی کشور بالغ بر سه میلیون 270 هزار نفر جمعیت دارد و از شمال تا جنوب استان با قریب هزار کیلومتر وسعت جزء پهناورترین استان‌های کشور محسوب می‌شود و به خاطر وسیع‌بودن و پراکندگی جمعیت استان، قریب به 51 درصد یعنی بیش از نیمی از مردم این استان روستانشین هستند. با توجه به میانگین نرخ باروری و زاد‌ و ولد در کشور که 6/1 است، استان سیستان‌وبلوچستان با 2/3 درصد رتبه اول در کشور را دارد و جزء جوان‌ترین استان به حساب می‌آید. در‌واقع قریب به یک‌سوم جمعیت استان یعنی 900 هزار نفر دانش‌آموز هستند؛ با وجود این سالانه بیش از 30 هزار دانش‌آموز به‌صورت رسمی به دلایل مختلفی مانند فقر، نبود فضای آموزشی، نبود نیروی انسانی، نبود سرویس مدارس و... ترک تحصیل می‌کنند یا بازمانده از تحصیل می‌شوند. آمار غیررسمی ترک تحصیل و بازمانده تحصیل به خاطر مشکل نبود مدارک هویتی خیلی بالاتر از آمار رسمی ذکر شده است. یکی از دلایلی که موجب ترک تحصیل دانش‌آموزان به‌ویژه در متوسطه اول و دوم دیده می‌شود و دامن‌گیر دانش‌آموزان دختر شده، نبود فضای آموزشی مناسب در این استان است.

طبق آمار رسمی نرخ سرانه فضای آموزشی استاندارد در کشور 22/5 درصد است اما نرخ سرانه آموزشی در استان سیستان‌وبلوچستان 8/3 درصد است و حتی در جنوب استان این نرخ فضای آموزشی به یک درصد و گاه کمتر از 5/0 درصد (نیم) می‌رسد.

از هر 100 دانش‌آموز کمتر از 40 نفر موفق به کسب مقطع دیپلم می‌شوند و حدود 10 درصد بازماندگان از تحصیل در کشور مربوط به استان سیستان‌وبلوچستان است. در ‌واقع از دانش‌آموزانی که وارد مقطع ابتدایی می‌شوند، فقط قریب به 35 درصد آنها وارد متوسطه دوم می‌شوند؛ یعنی بیش از نیمی از این دانش‌آموزان اصلا به متوسطه دوم نمی‌رسند؛ این یعنی چه؟ یعنی فاجعه، افرادی که نه سواد و تحصیلات آن‌چنانی و نه تخصص و فن خاصی دارند، قرار است همین‌طور رهاشده وارد جامعه‌ای شوند و باعث معضلات بعدی و دامن‌گیر جامعه خواهد شد.

در استانی که بیش از نیمی از جمعیت آن در مناطق روستایی است و روستاهایی که از لحاظ آمار جمعیت آنها به آن حد نرسیده که فضای آموزشی برای مقطع متوسطه اول و دوم جانمایی و ساخته شود، قاعدتا هم برای بنای فضای آموزشی، هزینه‌ها و تجهیزات آن بخشی از موضوع است و تأمین نیروی انسانی یکی از موضوعات اساسی است. استان سیستان‌وبلوچستان بیش از 16 هزار معلم کمبود دارد.

اگر به نقشه میانگین نمرات معدل نهایی خرداد‌ماه 1402 امسال به تفکیک استان‌ها و به استان سیستان‌وبلوچستان نگاه کنیم، شاهد عمق فاجعه آموزش در کشور به‌ویژه استان سیستان‌وبلوچستان هستیم که تراز معدل در این استان هفت و کمتر از آن است. این خود نشانگر عدیده‌ای از مشکلات از جمله فقر در این استان است؛ هرچه استان‌ها از مرکز یعنی پایتخت دورتر هستند، بی‌توجهی و بی‌عدالتی آموزشی به این استان‌ها بیشتر می‌شود و گاه باوجود بی‌مهری و بی‌توجهی به این استان، سالانه دانش‌آموزانی هستند که با کمترین امکانات آموزشی، رتبه سه‌رقمی و دو‌رقمی کنکور را کسب می‌کنند.

با وجود این می‌توان ‌در برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت و فراهم‌سازی زیرساخت‌های موجود با ایجاد فضای آموزشی شبانه‌روزی و خوابگاهی در مراکز روستاها، تقریبا روستاهایی را که مرکزیت دارند با جذب نیروی انسانی بومی که ماندگار هستند، مترقی کرد. همچنین مراکز آموزشی در روستاهای مرکز باعث حمایت از دانش‌آموزان بی‌بضاعت آن روستا و روستاهای محدوده آن می‌شوند و دانش‌آموزانی که به خاطر بعد مسافت بالاجبار روزانه چندین کیلومتر باید طی کنند تا به مدرسه برسند، به خاطر نبود سرویس باید با ماشین‌های سوخت‌بر که سرویس مدارس در مناطق روستایی محسوب می‌شوند، تردد کنند که این بعضا موجب ترک تحصیل دانش‌آموز، علی‌الخصوص دانش‌آموزان دختر می‌شود. اما این نوع مدارس با داشتن برنامه هفتگی منظم برای دانش‌آموزان و حتی دبیران، برگزاری اعتکاف‌ها و اردوهای علمی برای دانش‌آموزان، رقابتی‌بودن، دعوت از استادان برجسته سطح شهرستان، استان و حتی کشور برای دانش‌آموزان و دانش‌افزایی دبیران در این محافل ترقی و رشد خواهند کرد و قطعا ترک‌تحصیلی و بازمانده از تحصیل کاهش خواهد یافت. خیلی از دانش‌آموزان به خاطر نبود فضای آموزشی در منطقه، بعد مسافتی طولانی، صعب‌العبوربودن منطقه و نبود نیروی انسانی (معلم)، خصوصا خانم، مدرسه را رها می‌کنند و این رهاکردن مدرسه و خانه‌نشینی دختر، باعث ازدواج زودهنگام آنها یا همان کودک‌همسری می‌شود و دانش‌آموزان پسر هم به شغل‌های کاذبی مانند سوخت‌بری رجوع می‌کنند.