|

مواجهه با مرگ

مرگ موضوع بسیاری از تأملات فلسفی، ادبی و هنری بوده است و هر بار مطرح‌شدن دوباره‌اش، وجهی تازه از آن را به نمایش می‌گذارد. اخیرا کتابی با عنوان «مرگ» نوشته جفری اسکار با ترجمه شیرین احمدی در نشر نو منتشر شده که تلاشی فلسفی است برای پاسخ‌دادن به بسیاری از پرسش‌های پیرامون مرگ. نویسنده کتاب در فصل ابتدایی با عنوان «ماهیت مرگ» می‌گوید شاید به نظر برسد مرگ موضوعی است که تأمل فلسفی درباره آن شکلی نسبتا بیمارگون دارد.

مواجهه با مرگ

شرق: مرگ موضوع بسیاری از تأملات فلسفی، ادبی و هنری بوده است و هر بار مطرح‌شدن دوباره‌اش، وجهی تازه از آن را به نمایش می‌گذارد. اخیرا کتابی با عنوان «مرگ» نوشته جفری اسکار با ترجمه شیرین احمدی در نشر نو منتشر شده که تلاشی فلسفی است برای پاسخ‌دادن به بسیاری از پرسش‌های پیرامون مرگ. نویسنده کتاب در فصل ابتدایی با عنوان «ماهیت مرگ» می‌گوید شاید به نظر برسد مرگ موضوعی است که تأمل فلسفی درباره آن شکلی نسبتا بیمارگون دارد. اصلا چرا کسی که زنده است خود را دل‌مشغول حالتی کند که بنا به تعریف شامل حال او نمی‌شود؟ به‌جز این پرسش‌ها، سؤال‌های دیگری نیز در این کتاب مطرح شده، از‌جمله اینکه: آیا مرگ پایان کار ماست؟ آیا دست‌کم از لحاظ فلسفی و عقلی ممکن است که پس از مرگ نیز وجود ما دوام پیدا کند؟ جهان بدون من چگونه خواهد بود؟ نزدیکان‌مان چه خواهند کرد و چه خواهند شد؟ در برابر مرگ چه واکنش فکری و عاطفی‌ای باید داشته باشیم؟ آیا ترس از مرگ معقول است؟ آیا مرگ واقعا چیز بدی است؟ چه رابطه‌ای میان مرگ و پوچی یا معناداری زندگی هست؟ آیا نامیرایی امر مطلوبی است؟ آیا پس از مردن شخص هم ممکن است سود یا زیانی به او برسد؟ جفری اسکار، فیلسوف اخلاق و مدرس بازنشسته دانشکده فلسفه دانشگاه دورام انگلستان است. او در ابتدای کتاب درباره تصور زندگان از مرگ نوشته: «مرگ‌ -دروگرِ داس‌به‌دست که در کتاب مقدس با تعبیر پادشاه وحشت از آن یاد شده‌- برای هیچ‌یک از خوانندگان این سطرها فرا نرسیده است. اپیکور، فیلسوف یونانی، اندیشه‌ای بسیار مشهور در این باب دارد که به ما یادآور می‌شود تا زمانی که هستیم، مرگ با ما نیست؛ اما وقتی که مرگ آمد، آنگاه دیگر ما نیستیم. اپیکور از اینجا نتیجه می‌گیرد که مرگ نه برای زنده‌ها مایه دغدغه و نگرانی است و نه برای مرده‌ها؛ چون برای دسته اول مرگ وجود ندارد و دسته دوم خود وجود ندارند. با این همه، رسیدن به حالتِ بی‌اعتنایی کامل به این واقعیت که همه سرانجام می‌میریم بسیار دشوار است و این چیزی است که بسیاری از فیلسوفان، چه با رغبت چه از سرِ بی‌میلی، به آن اذعان کرده‌اند. این فکر که عزیزانمان، پیش یا پس از ما، در نهایت خواهند مُرد خواه‌ناخواه دردناک است. کنار آمدن با این آگاهی هم دشوار است که خودمان نیز روزی سرانجام از رنج این زندگی فانی رها می‌شویم. مرگ قدر مسلم نقطه پایان همه آن کوشش‌ها و برنامه‌ها و رابطه‌ها و دلبستگی‌هایی است که به زندگی‌ام معنا و تمایز می‌بخشند». کتاب «مرگ» شامل هفت فصل با این عناوین است: «ماهیت مرگ»، «منظرهای وجودی»، «زندگی دراز، زندگی کوتاه»، «مواجهه با مرگ»، «شر مرگ»، «منافع مردگان» و «چگونگی رفتار در قبال مردگان». جفری اسکار پژوهشگری است که مطالعاتش در حوزه فلسفه اخلاق، طیف گسترده‌ای از موضوعات را در بر می‌گیرد؛ از‌جمله مسئولیت اخلاقی، شجاعت، بخشودن، شر، فایده‌باوری و مرگ. اسکار به حوزه خلاق باستان‌شناسی نیز علاقه دارد و از همین‌رو مدیر و یکی از مؤسسان مرکز اخلاق میراث فرهنگی در دانشگاه دورام است. او در اثرش درباره مرگ می‌گوید به دست دادن تعریفی از مرگ کار ساده‌ای نیست. اگرچه تشخیص فرد زنده از مرده کار دشواری نیست، اما اسکار نشان می‌دهد که تعریف فلسفی مرگ به این آسانی نیست. او در ابتدا میان مفاهیم مردن و مرگ و مرده‌بودن تمایز قائل می‌شود و می‌گوید: «خیلی ساده می‌توان گفت که اینها به ترتیب یک فرایند، یک رویداد و یک حالت هستند. اما اغلب واژه مرگ برای دلالت به هر سه این مفاهیم به کار می‌رود‌ و باید مراقب این ابهام باشیم، هرچند معمولا متن و پیش‌زمینه بحث معلوم می‌کند که این واژه به چه چیزی ارجاع می‌دهد. اما گاه‌گاهی این موضوع می‌تواند دشواری‌آفرین باشد؛ مانند وقتی که نویسنده درباره ترس از مرگ سخن می‌گوید و درست معلوم نیست که منظورش ترس از فرایند مردن است یا رویداد مرگ یا حالت مرده‌بودن. امروزه و در شرایطی که دست‌کم در کشورهای ثروتمندتر، به برکت امکانات و خدمات پزشکی که برای فرد محتضر در دسترس است، بیشتر مرگ‌ها بدون دردسر است، فرایند و رویداد مردن دیگر آن ترس قدیم را ندارد، البته این ترس کاملا از میان نرفته است. م. ا. اسکریچ در مقدمه‌اش به مقاله میشل دو مونتنی با عنوان فلسفه‌ورزی، آموختن چگونه مردن است، یادآور می‌شود در روزگاری که پایان زندگی برای بسیاری از افراد تجربه‌ای زجرآور بود، ترس از مردن و از مرگ بسیار شدیدتر و شایع‌تر از اکنون بود».