روایت عصیان و اعتراض
Beyond the Wall سومین اثر بلند وحید جلیلوند است. قبل از هر سخنی باید ابراز نگرانی شدید کرد که این فیلم نیز مانند چند اثر اجتماعی دیگر در مدت کوتاهی و به فاصله کمی از یکدیگر گرفتار معضل قاچاق و انتشار در بستر اینترنت شده است.
«شب، داخلی، دیوار» با نام خارجی
Beyond the Wall سومین اثر بلند وحید جلیلوند است. قبل از هر سخنی باید ابراز نگرانی شدید کرد که این فیلم نیز مانند چند اثر اجتماعی دیگر در مدت کوتاهی و به فاصله کمی از یکدیگر گرفتار معضل قاچاق و انتشار در بستر اینترنت شده است.
«شب، داخلی، دیوار»، روایت مردی به نام «علی» با بازی تحسینبرانگیز «نوید محمدزاده» است که در خانهای محقر زندگی میکند و زنی به نام لیلا با بازی درخشان «دایانا حبیبی» که هنگام فرار از دست مأموران به خانه او پناه میآورد. این فیلم که بیشک یکی از آثار مهم در ژانر اجتماعی در سالهای اخیر است، به شکلی واقعگرایانه، آسیبهای روحی و روانی انسانها را در برابر رخدادهای بیرحم جامعه نشان میدهد.
«شب، داخلی، دیوار» را میتوان عصیان فیلمسازی دانست که تلاش میکند زیست اجتماعی را در جوامع، معنایی اخلاقی و انسانی ببخشد و با نمایش آسیبها و مشکلات راه گریزی پیدا کند برای رسیدن به نور عدالت و انسانیت. موضوعی که «جلیلوند» در هر سه اثر خود به آن توجه داشته است. البته در این اثر موشکافانه به لایههای درونی انسان نفوذ میکند و دلهره و امید را به امید یافتن راهی به رهایی توأمان به پیش میبرد.
فیلم نمایش آسیبهای روحی و روانی بر انسانها در ساختارهای بیرحم جامعه است. ساختارهایی که میتواند در هر زمان و هر مکانی وجود داشته باشد و این شهروندان هستند که در چنبره ساختار خردکننده قدرتهای پنهان و آشکار در مقابل انسانهای دیگر که خود نیز ناخواسته ابزار همان ساختار میشوند، میایستند.
«شب، داخلی، دیوار» اما در ساختار فنی نیز حرفهایی برای گفتن دارد. قابهایی با رنگآمیزی زیبا در کنار تصویربرداری خوب «ادیب سبحانی» که همسو با قصه فیلم بر قدرت درام آن افزوده است و این هماهنگی با بازی درخور تحسین نوید محمدزاده و دایانا حبیبی کامل میشود. هرچند فیلمنامه در برخی سکانسها از انتقال درست پیام و بیان درست وقایع جا میماند، اما در نهایت این معناست که از میان فرم مورد نظر کارگردان در ذهن مخاطب مینشیند و با تعلیقهای درست که با تدوین خوب فیلم کامل میشود او را با خود به سفری درونی میبرد.
جلیلوند را دیگر میتوان کارگردانی با فیلمهایی که حالا به نوعی شناسنامه او هستند، شناخت. جلیلوند در دو اثر قبلی خود نیز به نوعی نظام سرمایهداری و قدرتهای سیاسی را به نقد کشیده بود و این بار در «شب، داخلی، دیوار» باز همان دغدغه را دارد. انسانهایی که اتفاقا نقشی در مبادلات قدرت و طرفین درگیر ندارند اما در زیر چرخهای این ماشین عظیم گرفتار میشوند و در حالی که تنها به دنبال انسانبودن هستند، همین خواسته نیز از آنها دریغ میشود.