|

گزارشی از آیین بزرگداشت روز حکیم نظامی گنجوی در ارومیه

سیاسی‌سازیِ نظامی

به مناسبت «روز بزرگداشت نظامی گنجوی» -که در تقویم رسمی ایران روز 21 اسفند به این عنوان ثبت شده- در شهر ارومیه، مراسم فاخری برای گرامیداشت این شاعر بزرگ ایران‌زمین، به میزبانی مؤسسه «بامداد امید» برگزار شد. در این گردهمایی استادان (به ترتیب) مصطفی قلی‌زاده‌علیار، سعید سلیمان‌پور و سجاد آیدنلو به سخنرانی پرداختند. مصطفی قلی‌زاده‌علیار ابتدا به «تحریفات و جورهایی که از سوی کشورهای همسایه، مخصوصا آذربایجان بر نظامی گنجوی و آثار او وارد شده» پرداخت.

سیاسی‌سازیِ نظامی

نیما عظیمی

 

به مناسبت «روز بزرگداشت نظامی گنجوی» -که در تقویم رسمی ایران روز 21 اسفند به این عنوان ثبت شده- در شهر ارومیه، مراسم فاخری برای گرامیداشت این شاعر بزرگ ایران‌زمین، به میزبانی مؤسسه «بامداد امید» برگزار شد. در این گردهمایی استادان (به ترتیب) مصطفی قلی‌زاده‌علیار، سعید سلیمان‌پور و سجاد آیدنلو به سخنرانی پرداختند. مصطفی قلی‌زاده‌علیار ابتدا به «تحریفات و جورهایی که از سوی کشورهای همسایه، مخصوصا آذربایجان بر نظامی گنجوی و آثار او وارد شده» پرداخت. او به پیشینه‌ 30ساله‌ آشنایی خود با جمهوری آذربایجان و حضور چندساله‌اش در آنجا اشاره‌ای داشت و این‌گونه ادامه داد: «من بعینه مشاهده کردم که در آنجا با سیاست و به دست ترکیه و رژیم صهیونیستی خیلی کارها انجام می‌دهند و در باطل‌بودنِ خود متحد هستند؛ اما، ما در حق‌بودنِ خود متفرق. آنها سال گذشته ورزش پهلوانی ایران را در یونسکو به نام خود زدند؛ قبل ‌از آن چوگان را به نام خود زدند و همین‌طور دارند پیش می‌روند و در تلاش هستند که نظامی گنجوی را نیز به‌عنوان شاعرِ آذربایجان به نام خود ثبت کنند. متأسفانه نه‌تنها دولتمردان و مجلس ما درک درستی از این قضایا ندارند، بلکه دانشگاهیان و رسانه‌ها و وزارت خارجه‌ ما نیز حساسیتی به این موضوع ندارند».

 

قلی‌زاده‌علیار از گفتارها و کردارهای مغالطه‌آمیز و ایران‌ستیزانه‌ آن ‌سوی ارس ابراز نگرانی و انتقاد شدید کرد و گفت: «در آنجا روی افکار عمومی کار می‌کنند و در تلاشند نسبت به ایران، کینه در دل‌ها بکارند. مثلا چند سال پیش ۵۰۰ هزار دلار به شهردار رُم داده‌اند و در آنجا مجسمه‌ نظامی گنجوی را به‌عنوان شاعر آذربایجان گذاشته‌اند». وی همچنین، اشاره‌ای به سیاست‌های ضدایرانی و دست‌درازی‌های «الهام علی‌اف» و وزیر فرهنگ او «آنار کریم‌اف» داشته و در ادامه بخشی از مشاهدات عینی خود را از باکو بازگو کرد: «بنده در سال ۲۰۰۸ به باکو رفته بودم و در نخجوان و گنجه و اردوباد و شهرهای دیگر، دیدم که همه‌ سردرها و کتیبه‌های فارسی را که منظوم هم هستند، دارند از بین می‌برند و داغان می‌کنند و به‌جای آن لاتین می‌نویسند. در حقه‌ای دیگر، اشعار فارسی را از مقبره‌ حکیم نظامی گنجوی کَنده و به‌جای آن ترجمه‌ لاتین نوشته‌اند!». قلی‌زاده‌علیار با تشریح عملکرد مرکز نظامی‌شناسی باکو، این اقدام را «اوج فاجعه و بدبختی» دانست.

سعید سلیمان‌پور، دیگر سخنران این گردهمایی، مطالب خود را در دو بخش عمده ارائه کرد. بخش اول درباره «جایگاه ادبیِ بی‌نظیر نظامی و خودآگاهی او بر این قضیه بود» که چنین بیان کرد: «در کنار منتقدان و سخن‌شناسان هر عصر که شاعران را قضاوت می‌کنند، دیگر مسئله‌ بسیارمهم در تعیین جایگاه شاعران، مقبولیت عامه است؛ یعنی قبول عامه بخشی از پایه‌های یک نقد ادبی است؛ برای مثال، امروز نامی از بسیاری از شاعران نمانده، اما نام سعدی پابرجاست». سلیمان‌پور برای مطالب این بخش از سخنان خود، حکایتی از مصاحبت بین «مجد همگر»، «امامی‌هروی» و «سعدی» را به‌عنوان مصداق آورد. این شاعر ارومیه‌ای درباره یکی دیگر از دلایل اهمیت نظامی بیان کرد: «ما بعد از قرن‌ها می‌بینیم که هیچ‌کس، حتی جامی و امیرخسرو دهلوی و... در منظومه‌سرایی به گرد پای او نرسیده است. نظامی در داستان‌پردازی هم واقعا شاهکار بوده و گاهی یک داستان را فقط در دو بیت خلاصه می‌کند».

سلیمان‌پور در بخش دوم از سخنان خود، درباره «جعل هویتی که نسبت به نظامی گنجوی صورت گرفته»، تشریح کرد: «دست‌درازی به نظامی گنجوی، دست‌درازی به تمامیت تاریخی و فرهنگی ایران است. فقط بحث نظامی نیست، بلکه کلِ تاریخ و هویت ایران است که زیر سؤال می‌رود. روی دیگر سخنم نسبت به کسانی‌ است که نه علم را قبول دارند، نه مستندات و تاریخ را و نه لااقل به منطق پایبند هستند که ما از نظر منطقی اینها را قانع کنیم. همیشه مسئله‌ای را مطرح کرده‌ام که خب شما می‌گویید زبان آذربایجان و آران از هفت هزار سال پیش تُرکی بوده؛ بنابراین شما از قرن سوم تا هشتم هجری در منطقه آذربایجان سه دیوانِ ترکی را نام ببرید؛ اما جوابی ندارند! اصلا یک دیوان ترکی را نام ببرید؛ باز جوابی ندارند. سپس گفتم اصلا دیوان نمی‌خواهم! شما از قرن سوم تا قرن هفتم، هشتم بگویید در منطقه آذربایجان در فلان کتاب شاعری بوده که در تذکره‌ای چهار بیت ترکی گفته باشد. باز جوابی ندارند! شما در تمامی دانشنامه‌های معتبر جهانی نمی‌توانید پیدا کنید که نوشته باشد نظامی گنجوی تُرک است!». سلیمان‌پور همچنین به جعل و تحریف ترجمه‌ای که توسط رستم علی‌اف در مورد نظامی گنجوی انجام شده پرداخت و در پایان تأکید کرد: «همه با هم باید روشنگری کنیم و در برابر همه‌ تحریفات و دست‌درازی‌های ایران‌ستیزانه ایستادگی کنیم».

دکتر سجاد آیدنلو به‌عنوان سومین سخنران در جایگاهِ سخن قرار گرفته و سخن خود را مانند همیشه با «به نام خداوند جان و خرد» آغازید. ایشان موضوع سخن خود را «نظامی و فردوسی و شاهنامه» خواند و بیان کرد: «به دلیل جایگاه والای فردوسی و شاهنامه در تاریخ ادبی و فرهنگی و اجتماعی ایران، به‌جرئت می‌توان گفت که شاهنامه پس‌ از قرآن‌ کریم پرتأثیرترین متن بر آثار ادبیِ پس‌ از خود در تاریخ ادبیات ایران است. این را به لحاظ بسامد و آمار می‌توان اثبات کرد».

دکتر آیدنلو درباره تأثیرپذیری نظامی از فردوسی بیان کرد: «نظامی در سه منظومه‌ خسرو و شیرین، اسکندرنامه و بهرام‌نامه (هفت پیکر) به نام‌ها و داستان‌هایی که فردوسی در شاهنامه به تفصیل یا اختصار به‌ کار برده اشاره داشته و افزون ‌بر آن گاه صراحتا به فردوسی اشاره داشته؛ چنان‌که در ماجرای فردوسی و سلطان محمود می‌سراید: «نسبت عقربی‌ست با قوسی/ بُخل محمود و بذل فردوسی» یا برخی جای‌ها با صفاتی از فردوسی یاد کرده که خودِ این صفات قابل‌توجه هستند. ازجمله: دانای طوس، حکیم، چابک‌اندیشه، سخن‌سنجِ فرازیده‌دست و مردِ ایزدشناس. به‌کاربردن صفت مرد ایزدشناس بسیار مهم است و نشان می‌دهد که نظامی در محتوای شاهنامه چنان دقیق بوده که جهان‌بینی توحیدی و یزدانی فردوسی را شناخته و او را با این نام نامیده است».

شاهنامه‌شناس شاخص ارومیه‌ای در ادامه تأکید کرد: «شعرای آذربایجان، اَران و شروان و گنجه و محیطِ ادبیِ این حوزه، از دیرباز شاهنامه‌گرا و شاهنامه‌دوست بوده‌اند و بخشی از مهم‌ترین و دقیق‌ترین تلمیحات شاهنامه‌ای در دیوان شاعران این منطقه است. چنان‌که نظامی در لیلی و مجنون سروده: ‌

مادر که سپند یار دادم/ با دِرع سپندیار زادم».

دکتر سجاد آیدنلو در ادامه و با توجه به اینکه در سنت ادبی ما اسفندیار رویین‌تن است، به نتیجه پژوهش‌های خود در کتاب «راز رویین‌تنی اسفندیار» اشاره کرد و افزود: «بنا بر آنچه که از اشاره‌های شاهنامه به‌ دست آمده، رویین‌تنیِ اسفندیار به‌خاطر پوشیدنِ نوعی زره (دِرع) بوده است؛ و یعنی «نظامی به‌قدری در شاهنامه دقیق بوده که متوجه این موضوع شده است. یا در منظومه خسرو و شیرین در بخشی، شیرین به خسرو می‌گوید: «گَرَم باید چو مِی در جام‌ت آرَم/ به زلفِ چون رَسن در بامت آرم» که برداشت و اشاره به داستان زال و رودابه است که رودابه موی خود را از بام فرومی‌اندازد تا زال آن ‌را بگیرد و از بام بالا بیاید».

دکتر آیدنلو در ادامه تشریح کرد: «نظامی در خمسه از شیوه بیان فردوسی تأثیر پذیرفته است. چنان‌که در مقدمه اسکندرنامه بیان می‌دارد که با سرایش آن باعث جاودانگی اسکندر شده است: «بدین نامۀ نامور دیریاز/ بمانم بر او نام او را دراز/ نه حرفی که عالَم ز یادش بَرَد/ نه باران بشوید نه بادَش بَرَد». در این دو بیت دو نکته قابل‌توجه است: یک: تعبیرِ «نامۀ نامور» که شبیه به تعبیر «نامور نامه» فردوسی است که بارها در شاهنامه استفاده شده است. دو: شباهتِ کامل بیت دوم نظامی به بیت بسیار معروفِ فردوسی: ‌پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند».

نویسنده صدها کتاب و مقاله در حوزه زبان و ادب پارسی در ادامه به معرفی کتاب‌هایی در حوزه نظامی‌پژوهی پرداخت و از چند اثر نام برد: «پیر گنجه در جست‌وجوی ناکجاآباد (اثر عبدالحسین زرین‌کوب)، آرمان‌شهر زیبایی؛ گفتارهایی در شیوه بیان نظامی (دکتر سعید حمیدیان)، مجموعه مقالات سه‌جلدی کنگره نظامی به سال ۱۳۷۰ در دانشگاه تبریز؛ در موضوع تصحیحِ خمسه، به‌ غیر از کارهای مرحوم وحید دستگردی و مرحوم دکتر تبیان، استاد دکتر تقی پورنامداریان کارِ ارزشمندی آغازیده‌اند؛ و افزون‌بر آن کتاب «سیاسی‌سازی نظامی در دوران مدرن» نوشته‌ (سیاوش لرنژاد و علی دوست‌زاده) با ترجمه‌ دکتر قدرت قاسمی‌پور».

دکتر سجاد آیدنلو بخش دوم سخنان خود را به بیان نکاتی در باب جعل‌های هویت و فرهنگ ایران در سال‌های اخیر اختصاص داد و تشریح کرد: «نظامی در مقدمه «لیلی و مجنون» به چگونگیِ سرایش آن اشاره کرده است. قاصد شروان‌شاه «جلال‌الدین ابوالفضل» پیامِ فرمانِ پانزده‌خطی شاه را می‌آورد که نظامی در بیانِ فرمان از زبان شاه سروده: «خواهم که به یاد عشقِ مجنون/ رانی سخنی چو درّ مکنون/ در زیورِ پارسی و تازی/ این تازه‌عروس را تَرازی». شروان‌شاه در ادامه فرمان می‌گوید: «دانی که من آن سخن‌شناسم/ که ابیات نو از کهن شناسم/ ترکی صفت وفای ما نیست/ ترکانه‌صفت سزای ما نیست». ایشان در توضیح این ابیات بیان کرد: «حالا کسانی با دست‌مایه قراردادنِ «ترکانه‌سخن» می‌گویند نظامی می‌خواسته لیلی و مجنون را به ترکی بسراید اما شروان‌شاه مانع او شده. این سخن نادرست است و سلسله‌مراتب سخن آن‌ را نشان می‌دهد. در زمانی که اصلا نظامی به فکرِ سرایش لیلی و مجنون نبوده، پادشاه قاصدی می‌فرستد و به او دستور می‌دهد تا منظومه لیلی و مجنون را در زیور پارسی و تازی آراسته کند و در ادامه به نظامی می‌گوید بدان وفایی که ما در برابر کار تو خواهیم کرد وفای ترکانه نیست». دکتر آیدنلو درباره معنای این سخن افزودند: «اگر این ابیات را به شکل علمی از بالا به پایین بخوانیم، هیچ نشانه‌ای دال بر اینکه نظامی می‌خواسته لیلی و مجنون را به ترکی بسراید وجود ندارد. اما عده‌ای به غَرض این‌ را وارونه می‌کنند تا به خواسته‌ خودشان برسند که می‌شود سیاسی‌سازیِ نظامی».

دکتر آیدنلو در تأکید بر همتا نبودنِ هویت و فرهنگ و تبار مردم آذربایجان با ترکان، بیان داشتند: «زبان مقوله‌ دیگری‌ است، ما به زبان محلی و مادری‌مان افتخار می‌کنیم، چنان‌که به زبان ملی‌مان فارسی. همه زبان‌های محلی و مادری در پیوند با زبان ملی ارزشمند هستند. اما اگر زبان دست‌مایه هویت‌سازی و ملت‌سازی بشود اشتباه است. یعنی کردی‌زبانان عزیز ایران، هویت و ملیت و فرهنگ‌شان ایرانی است، اما اگر با استناد به زبان کردی بگویند «ملت کرد» این اشتباه است. کردی‌زبان‌های عزیزِ ما ایرانی هستند؛ چه‌اینکه به‌لحاظ هویتی هیچ تفاوتی میان کردی‌زبان و تبریزی و سنندجی و اصفهانی و شیرازی وجود ندارد. حالا اگر زبان ترکی هم دست‌مایه کسانی بشود و بگویند «ملت ترک» و در پی آن یک تبریزی را از یک اصفهانی و سنندجی و کرد و شیرازی جدا کنند اشتباه است. زیرا زبان‌های مادری در قالب هویت و فرهنگ ایرانی مطرح می‌شوند و این یک نکته علمی است. اگر کسی مخالف اینهاست، این نظر شخصی اوست، اما ما نمی‌توانیم نظر شخصی را به‌عنوان بیانیه و گزاره اعلام کنیم. تمامِ اهالی ایران ایرانی‌اند و هویت مشخص و پُرپیشینه ایرانی با زبان ملی ارزشمند فارسی و زبان‌های ارزشمند مادری دارند. یک ملیت، یک فرهنگ و یک هویت به نام ایران و ایرانی».

دکتر آیدنلو در پایان سخنان خود با اشاره به اصطلاحاتِ رایجِ نادرست در رسانه‌های مجازی و کتبی و رادیو و تلویزیون، به کلیدواژه «فارس» اشاره کرد و گفت: «ما هویتی با عنوان «فارس» نداریم، هویت فارسی نداریم، این اصطلاح اشتباه است. فارس نام استانی در ایران است که چون دو سلسله هخامنشیان و سامانیان برخاسته از آنجا بودند، بنا بر قاعده مجاز، در متون عربی و یونانی از آن در اشاره به ایران استفاده شده است. چنان‌که «ملوک‌ فرس» یعنی پادشاهان ایران و «اهل‌الفارس» یعنی مردم ایران اعم ‌از تبریزی یا کردی‌زبان یا اصفهانی یا... . ما یک هویت ایرانی و یک زبان فارسی داریم. برای همین نظامی به خودش می‌گوید «دهقانِ فصیحِ پارسی‌زاد». که در اینجا پارسی یعنی ایرانی. نژاد پارس نداریم، هویت پارس نداریم. ما هویت ایرانی داریم. اینکه کسانی خودشان را ایرانی ندانند خب انتخاب خودشان است؛ اما اینکه بگویند «ما فارس نیستیم» بدانند ما هویت فارس نداریم. همه‌ اهالی این کشور ایرانی هستند با زبان ملی فارسی؛ نه هویت فارس، نه هویت کرد و نه هویت ترک».