در دفاع از همدلی
«فاصلهها» با عنوان فرعی «راز همدلی چیست؟» کتابی است از هایدی ال. مایبام که او در آن با رجوع به فلسفه، ادبیات، روانشناسی و علوم اعصاب نشان میدهد که همدلی نهتنها به تعصب و جهتگیری دامن نمیزند؛ بلکه موجب میشود جهان و انسانها را از منظری منصفانهتر و بیطرفتر ببینیم؛ ازاینرو میتوان گفت «فاصلهها» کتابی است در نقد باورهای مرسوم درباره بیطرفی و انصاف و در دفاع از همدلی.
شرق: «فاصلهها» با عنوان فرعی «راز همدلی چیست؟» کتابی است از هایدی ال. مایبام که او در آن با رجوع به فلسفه، ادبیات، روانشناسی و علوم اعصاب نشان میدهد که همدلی نهتنها به تعصب و جهتگیری دامن نمیزند؛ بلکه موجب میشود جهان و انسانها را از منظری منصفانهتر و بیطرفتر ببینیم؛ ازاینرو میتوان گفت «فاصلهها» کتابی است در نقد باورهای مرسوم درباره بیطرفی و انصاف و در دفاع از همدلی. نویسنده استدلال میکند که با همدلی میتوانیم نگاهی منعطفتر، انسانیتر، گستردهتر و واقعبینانهتر داشته باشیم. او تأکید دارد که اساسا ما دنیا را بیطرفانه و عینی نمیبینیم؛ چراکه جهان درواقع امتداد منافع، قابلیتها، دلبستگیها و روابط ما است و نگاهمان به آن تابع جایگاه و موقعیتمان در آن است. «فاصلهها» که با ترجمه اسد ناصحی در نشر بیدگل منتشر شده، میکوشد تصورات غلط ما درباره ماهیت و کارکرد همدلی و دلایل نیازمان به آن را تصحیح کند. قدم اول در این مسیر شناسایی و پذیرش زاویه دید و نگاه خودمان است. بخش اول کتاب به همین موضوع مربوط است. مایبام میگوید ما تلویحا خودمان را کنشگران یا عاملانی میدانیم که واقعیت را بیواسطه درک میکنند. البته بیشترمان اگر تحت فشار قرار بگیریم، اعتراف میکنیم که دیدگاهمان محدود و ناکامل است؛ اما در عمل به نظر نمیآید این حرف را چندان قبول داشته باشیم. پذیرشمان فقط در حدی است که تصور میکنیم در جریان ارزیابی عمیقا بیطرفانه و صادقانهمان از جهان، خودمان و دیگران، گهگاه قدری هم اعمال سلیقه میکنیم؛ اما کتاب میگوید این باوری اشتباه است و دیدگاه ما به جهان بازتابدهنده هویتمان است. در فصل دوم «فاصلهها» نویسنده توضیح داده که جهان در وهله اول چیزی نیست که بخواهیم با رجوع به آن نگاه علمیمان را تقویت کنیم؛ بلکه جایی است که در آن زندگی میکنیم و با بهرهگیری از آن بقا و رشدمان را پی میگیریم. این مسئله در تفاوت بین نحوه نگاه ما به اعمال خودمان با دیدی که به اعمال غریبهها داریم، نمود مییابد. در فصل سوم به این موضوع پرداخته شده که در رابطه با خودمان پرسپکتیو یا دیدگاه یک عامل را داریم و مواجههمان با دیگران از منظر یک مشاهدهگر است. در فصل چهارم کتاب توضیح داده شده که این مواضع خطای پیشآمده را از نقطه نظرهایی مجزا نشان میدهند که حاکی از رابطه هر شخص با آن خطا است. روش دیگری هم برای ارتباط با دیگران وجود دارد که تنگاتنگتر و تعاملیتر است و در فصل پنجم کتاب در این زمینه توضیح داده شده است. کتاب پنج فصل دیگر هم دارد که در آنها نیز موضوعات مرتبط دیگری توضیح داده شده است. هایدی مایبام در فصلهای مختلف کتاب «فاصلهها» این پرسش را مطرح میکند که اتخاذ دیدگاه دیگران یعنی چه و چرا اهمیت دارد و جوابی که به دست میدهد، اشاراتی ضمنی دارد به اینکه چطور میشود خودمان، دیگران و دنیای پیرامونمان را بشناسیم و همچنین به این توجه کرده که خویشتنبودن یعنی چه، ما چطور در دنیا وجود داریم و عینیت چیست. هایبام با این حال تأکید دارد که کتابش صرفا نظری و گمانهزنانه نیست. او در توضیحاتش نوشته: «نظرات و ادعاهای من پشتوانه تجربی مبسوطی دارند. در سرتاسر کتاب دادههای روانشناختی و نظریات فلسفی در هم تنیدهاند و امیدوارم این هم طرز فکر تجربی را راضی کند و هم ذهنهایی را که به فلسفه تمایل بیشتری دارند. درعینحال تکتک بخشهای این کتاب عملا به کارتان میآید.»