تجربه خردورزانه نوروز
سال نو آمد و دوباره مفاهیم مرتبط با نوشدن از جنبههای مختلفی برای ما تکرار شد. اگر در سطح رسانه و فضای مجازی بگوییم، دورهکردن آنچه در سال قبل گذشت شاید یکی از مهمترین این موضوعات بود.
سال نو آمد و دوباره مفاهیم مرتبط با نوشدن از جنبههای مختلفی برای ما تکرار شد. اگر در سطح رسانه و فضای مجازی بگوییم، دورهکردن آنچه در سال قبل گذشت شاید یکی از مهمترین این موضوعات بود. سالی پرحادثه که حجم بالایی محتوا برای دورهکردن و تحلیل چندوچونشان داشت. از سوی دیگر، مفاهیم مربوط به نوروز مثل ریشههای باستانی و اساطیری نوروز از موضوعات دیگری بود که در فضای مجازی مطرح میشد. از لحاظ آیینی نیز نوروز تکرار تمام آیینهای آن برای ما ایرانیان بود که شاید در رأس آن همین نوشدن خانه و دیدوبازدیدها بود. این حجم عظیم رفتارهای مرتبط به یک واقعه طبیعی که شکل آیینی یافته، بسیار درخور توجه است و بدون شک نوروز را از عوامل هویتی ما ایرانیان کرده و چهبسا از مهمترین آنها. از اینرو شاید بهتر باشد از جنبه هویتی نیز به آن بنگریم. هویت به معنای زیست انسان ایرانی در جهان امروز. این موضوع را به دو بخش میتوان تقسیم کرد. اول اینکه نوروز با همان ریشههای باستانی و اسطورهای، عاملی برای هویتبخشی به ماست. ما ایرانیان میتوانیم از مشخصات و خصوصیات مهم اصلیترین عیدمان بگوییم و آیینهای آن را بر شمرده و دست به تعریف هویت خود بزنیم. اما این کاری است که بیشتر در حد سنت باقی میماند و به نوعی تکرار مکررات است. ما چگونه میتوانیم نوروز را به امروز خود گره زده و از این گرهزدن معنایی برای خود در جهان پرفرازونشیب و پیچیده امروز بیابیم؟
شاید بتوان این سؤال را نوعی تجربه خردورزانه نوروز دانست. قرار نیست آیینها را تکرار کنیم و به شکلی سنتی این تکرار آیینها را با هویت خود گره بزنیم. ما باید معنایی به این آیینها بیفزاییم و نوروز را خردمندانه درک کنیم. برای این کار به جای تکرار آیینها باید نوروز را تجربه کنیم. نوروز گردش دوباره جهان هم به معنای طبیعی و هم اسطورهای آن است. نوعی تلاقی نادر از دو اتفاق بزرگ کیهانی؛ هم کیهانی که زمین بهعنوان یک سیاره جزئی از آن است و هم کیهانی که اساطیر ما را تشکیل داده و ما بهعنوان انسان تجربهکننده اسطورهها جزئی از آن هستیم. بنابراین نوروز بیشترین داده را برای تأمل با خود میآورد و با تجربه خردورزانه آن میتوانیم به این نوشدن جنبههای دیگری ببخشیم و آن را محدود به سنت نکنیم. این نوشدن با تأمل در نوروز به دست میآید. اینکه نوروز را فرصتی برای تأمل بدانیم. انگار یک بار دریچه کیهان به روی ما گشوده میشود و با چشم بزرگش به ما مینگرد و ما هم میتوانیم به کیهان بنگریم. ارتباط ما با جهان هستی چیست؟ من در این گردش پرشکوه چهکارهام؟ شاید در طول سال کمتر فرصتی پیش بیاید که ما به جایگاه خود در کائنات بیندیشیم. اما نوروز بهعنوان آیینی که ما را به این مفاهیم وصل میکند، بهترین فرصت برای چنین تفکرات بنیادین و اساسی است. آنوقت میفهمیم که چقدر در این گردش پرشکوه هیچکارهایم و از طرف دیگر درمییابیم که شاید تنها جانداری باشیم که قادر به درک این زیبایی بوده و بتواند معنای همه آنها را کسب کند. به گمانم همین دو درک سبب میشود که در بسیاری از رفتارهای خود تجدیدنظر کنیم. نوروز جایی برای همه این تأملات است، بیهوده هدرش ندهیم.