سرطان سرطان است نه هیولای وحشتناک!
چند روزی است عکسی از بهرام بیضایی دستبهدست میشود و در فضای مجازی میچرخد؛ عکس میگوید حال و روز استاد خوب نیست و کسالت دارد و بیمار است اما شرح نوشتهشده برای عکس اذیتکنندهتر از خود تصویر است؛ از قضا شرح عکس را منتقد و سینماگری که با کلمه و بار کلمه و تأثیر آن بر مخاطب آشناست، نوشته است.
سحر طلوعی: چند روزی است عکسی از بهرام بیضایی دستبهدست میشود و در فضای مجازی میچرخد؛ عکس میگوید حال و روز استاد خوب نیست و کسالت دارد و بیمار است اما شرح نوشتهشده برای عکس اذیتکنندهتر از خود تصویر است؛ از قضا شرح عکس را منتقد و سینماگری که با کلمه و بار کلمه و تأثیر آن بر مخاطب آشناست، نوشته است.
نویسنده برای شرح بیماری بهرام بیضایی از واژه «هیولای وحشتناک» استفاده میکند و سرراست و مستقیم واژه سرطان را نمینویسد. لابد پیش خود فکر میکند چه کار بزرگ و درستی هم انجام داده است. بله! همه ما میدانیم سرطان، سرماخوردگی نیست و ابتلا و درمانش چه روند طاقتفرسا و آزاردهندهای است.
همه ما میدانیم هنوز که هنوز است و پس از دستاوردها و پیشرفتهای پزشکی تا نام سرطان به میان میآید، زانوها سست میشود، بند دلها پاره و چشمها خیس اما آیا این را هم میدانیم بار روانی اضافه گذاشتن بر دوش بیمار سرطانی و مخاطب بیش از خود بیماری آزار میدهد؟ میفهمیم کلمات چه باری دارند و چه تأثیری میگذارند؟ درک میکنیم تفاوت میان کلمه «سرطان» و «هیولای وحشتناک» چیست؟ از این بدتر اینکه بسیاری از صفحات مجازی خبری به تقلید از صفحه مجازی نویسنده شرح عکس، واژه «هیولای وحشتناک» را نعلبهنعل در تیتر خود آوردهاند، به هوای دزدیدن بیشتر نگاه و ذهن مخاطب در رقابتهای عجیب و غریب مجازی.
سادهنویسی خاصه در این موضوع که درباره بیماری و حریم خصوصی و سلامت روانی بیمار است، چه ایرادی دارد که هر لحظه و هرجا و هر خط باید تشبیهات ادبی و گاه حتی بیادبی و ناکارآمد را از کیسهمان در بیاوریم و دست آخر جز عصبانیت و ناراحتی و ترس چیزی هم نیافرینیم؟ کافی است به یاد بیاوریم پادشاه بریتانیا به محض اینکه متوجه شد به سرطان مبتلا شده است، موضوع را بدون بازیهای کلامی و استعارههای نابجا با شهروندان کشورش در میان گذاشت. یا پرنسس ولز، عروس خانواده سلطنتی بریتانیا پس از مدتها دوری از عرصه عمومی، روبهروی دوربین نشست و ساده و سرراست از ابتلا به سرطان خبر داد و از کلمات دیگر استفاده نکرد و بار اضافه به دوش خود
و علاقهمندانش نگذاشت.
از این گذشته نویسنده شرح عکس مرتکب اشتباه بزرگتری هم میشود و ما این را پس از اینکه حمید امجد در یادداشتی تذکر میدهد، متوجه میشویم. امجد مینویسد خبر بیماری بهرام بیضایی خبری سوخته و قدیمی است و مدتها از این عکس میگذرد و حال کارگردان عزیز ما خوب است و روند درمان تمام شده و... با این حساب نویسنده شرح عکس به محض دیدن تصویر حتی پرسوجوی دقیقی هم انجام نداده و فقط با ثبت چند کلمه و فشردن دکمه «پست» صفحه مجازی خود، تنها موجی از نگرانی و ناراحتی را راه انداخته و ذهن مخاطبان را با کلماتی بیشتر از اصل موضوع ناراحتکننده و آزاردهنده درگیر کرده است.
این روزها حجم خبرهای بد و ناگوار بر خبرهای خوب و امیدوارکننده پیشی گرفته است و در این شکی نیست. روزگار، روزگار خوشایند و زیبایی نیست و ملال و غم هر روز بیشتر از دیروز ما را محاصره میکند. خلاصه اینکه خوش نمیگذرد، پس شاید بهتر است بیشتر از همیشه حواسمان به حال و روز یکدیگر باشد، کلمات را دقیقتر و صحیحتر به کار بگیریم و از ناراحتکردن بیدلیل یکدیگر بپرهیزیم.