مروری بر دفتر چهارم دفترهای زندان آنتونیو گرامشی
سیاههای از موجودی مارکسیسم
جلد چهارم «دفترهای زندان» گرامشی جلوههای دیگری از تفکر بدیع و نومایه او را نشان میدهد. بخشی از مباحث مطرح گرامشی همچون «روشنفکر سنتی و روشنفکر ارگانیک»، اندیشههای راهگشای او در زمینه آموزش، که بهتعبیر مترجم «فصلی نوین در حیطه آموزشوپرورش و چگونگی یادگیری دانش و معارف بشری است، فلسفه، ماتریالیسم و ایدهآلیسم، ماکیاولیانیسم و مارکسیسم، ماوکیاولی و مارکس و مبحث درازدامن زیربنا و روبنا و مسائل بنیادی مارکسیسم، در این دفتر آمده است و ازاینرو دفتر چهارم اهمیت مضاعف دارد.
پارسا شهری: جلد چهارم «دفترهای زندان» گرامشی جلوههای دیگری از تفکر بدیع و نومایه او را نشان میدهد. بخشی از مباحث مطرح گرامشی همچون «روشنفکر سنتی و روشنفکر ارگانیک»، اندیشههای راهگشای او در زمینه آموزش، که بهتعبیر مترجم «فصلی نوین در حیطه آموزشوپرورش و چگونگی یادگیری دانش و معارف بشری است، فلسفه، ماتریالیسم و ایدهآلیسم، ماکیاولیانیسم و مارکسیسم، ماوکیاولی و مارکس و مبحث درازدامن زیربنا و روبنا و مسائل بنیادی مارکسیسم، در این دفتر آمده است و ازاینرو دفتر چهارم اهمیت مضاعف دارد. معصومبیگی در مقدمه کتاب با اشاره به اهمیت «مفهومسازی» به مفاهیم دورانساز گرامشی مانند «هژمونی»، «جامعه مدنی» و «انقلاب منفعل» اشاره میکند و مینویسد «آنچه گرامشی را از دیگر مفهومسازان متمایز میسازد این است که گرامشی در بیشتر دفترهای زندان و نیز مقالهها و آثار پیش از زندان به صرفِ اندیشهور بودن به اندیشه نمیپردازد. وجه ممیز کار گرامشی گرهخوردگی دیالکتیکی اندیشه و عمل است». و این همجوشی دیالکتیکی نظریه و عمل در کارنامه گرامشی تا حدی است که موسولینی رهبر فاشیست ایتالیا درباره او گفته بود: «این مغز میبایست بیست سال از اندیشیدن بازبماند». به تعبیر مترجم، اندیشه نزد گرامشی میبایست راهگشای بنبستهای نومیدکنندهای باشد که در دورانهای گوناگون بر سر راه انقلابیون پدیدار میشوند. اندیشه بنبستشکن حاصل این گرهخوردگی اندیشه و عمل یا پراکسیس است». دفتر چهارم از دفترهای زندان آنتونیو گرامشی از سال 1930 آغاز میشود. دورهای که برای گرامشی با وجود فشارهای جسمی و عاطفی بسیار سنگین، سلول زندان خود را در توری دی به کارگاهی فکری مبدل کرده و بسیار نوشت. گرامشی افزون بر نوشتن تأملات خود در باب موضوعات مختلف و یادداشتبرداری از شمارهای گذشته نشریات ادواری که از هنگام زندانی شدنش در میلان به دستش میرسید، به ترجمه گزینه کوچکی از نوشتههای کارل مارکس از آلمانی به ایتالیایی نیز میپرداخت. چنانکه در پیشگفتار کتاب آمده است دفتر چهارم نمودار مرحله مهمی در تکامل پروژه گرامشی است. بخشی از این دفتر به یادداشتهایی درباره فلسفه، ماتریالیسم و ایدهآلیسم مربوط است و در بخش دیگری تفسیری از دوزخ دانته به دست میدهد. دو یادداشت طولانی پیدرپی هم با عناوین «روشنفکران» و «مدرسه دولتی» در این دفتر آمده است. گرامشی در بخشی از یادداشتهای این دفتر به بحث مسئلهزا و بنیادی روبنا و زیربنا پرداخته و اعتقاد دارد که روابط میان روبنا و زیربنا مسئلهای حیاتی برای ماتریالیسم تاریخی است. او معتقد است معنای مفاهیم زیربنا و روبنا و نیز معنای ابزار فنی و مانند آن، میبایست بهروشنی تعیین شود، وگرنه خلطها و آشفتگیهای فاجعهآسا و مضحکی پیش خواهد آمد و چهبسا زیربنا با زیربنای مادی به طور کلی، و ابزار فنی با هر ابزار مادیای خلط شود به نحوی که در فرجام کار بسط و تحول یک هنر خاص به بسط و تحول آن ابزارهای خاصی منسوب شود که از طریق آنها کل جلوههای هنر وارد حیطه عمومی شوند و بازآفرینی گردند. البته گرامشی باور دارد که نمیتوان انکار کرد که ارتباطی معین در کار است اما این ارتباط مستقیم یا بیواسطه نیست». درواقع، صور معینی از ابزار فنی دارای نوعی پدیدارشناسی دوگانهاند: این صور هم زیربنا هستند و هم روبنا». «هنگام بررسی هر ساختار (=زیربنا) باید میان امر پایدار و امر گهگاهی و موقت تمایز قائل شد. امر گهگاهی موجبات نقد سیاسی را فراهم میآورد، امر پایدار موجبات نقد اجتماعی-تاریخی را؛ امر گهگاهی به ارزیابی گروهها و شخصیتهای سیاسی یاری میرساند، امر پایدار به ارزیابی گروهبندیهای اجتماعی بزرگ مدد میرساند. اهمیت بزرگ این تمایز هنگامی روشن میشود که دورهای تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. بحرانی در کار است، گاه تا دههها میپاید. این یعنی درون ساختار (=زیربنا) تناقضهای علاجناپذیر نمایان شده است و اینکه نیروهای سیاسیای که قاطعانه در کارند تا ساختار خود را حفظ کنند با همه این اوصاف میکوشند این تناقضها را در محدودههای معینی التیام بخشند. این کوششهای مصرانه و مستمر (از آنجا که هیچ فرماسیونی هرگز نمیخواهد بپذیرد که جای خود را به فرماسیونی دیگر بسپرد) زمینهای از امر گهگاهی را تشکیل میدهد که در آن میتوان سازمان آن نیروهایی را مشاهده کرد که میکوشند ثابت کنند که هماکنون شرایط لازم و کافی وجود دارد تا ادای وظایف معین را از لحاظ تاریخی ممکن و بنابراین الزامی میسازد». گرامشی معتقد است خطایی مکرر در تحلیل تاریخی عبارت است از ناتوانی برای یافتن نسبت میان امر پایدار و امر گهگاهی و گذرا؛ در نتیجه، علتهای دور چنان بازنموده میشوند که گویی علت مستقیماند، یا گفته میشود که علتهای مستقیم یگانه علتهای مؤثرند. از سویی دیگر میزان مفرطی از «اکونومیسم» در کار است و از سوی دیگر، میزان مفرطی از ایدئولوژیسم: «یک طرف علتهای مکانیکی را بیش از حد بزرگ میکند و طرف دیگر امر ارادی و عنصر فردی را». بنابراین هسته دیالکتیکی میان این دو سنخ پژوهش درست و با دقت قوام نمیگیرد. از دید گرامشی، در اینجا مسئله بر سر بازسازی تاریخ گذشته نیست، بلکه «پای ساختن تاریخ اکنون و آینده در میان است. بدین ترتیب، امیال و آرزوهای شخص جای تحلیل و فروشکافی بیطرفانه را میگیرد، و این رفتار نه بهمثابه وسیلهای برای برانگیزش بلکه بسان خودفریبی رخ میدهد: مار مارافسا را نیش میزند؛ به سخن دیگر، عوامفریب نخستین قربانی عوامفریبی میشود».
دفتر چهارم از دفترهای زندان گرامشی در خلال سالهای ۱۹۳۲- ۱۹۳۰ نوشته شده است. آنچه گرامشی را به تفکر برانگیخته وضعیت دشواری است که پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه و شکست قطعی انقلاب ۱۹۳۱ - ۱۹۱۸ پدید آمده است. از همان هنگام بر بسیاری انقلابیون جنبش سوسیالیستی روشن شده بود که گرانیگاه انقلاب از غرب و اروپای پیشرفته به شرق واپسمانده انتقال یافته است. امید به انقلاب رهاییخواه رفتهرفته از افق غرب ناپدید میشد و بدینگونه نیروهای چپ و سوسیالیست و ترقیخواه میبایست در رویکرد خود به انقلاب و ایجاد تحول و دگرگونی بنیادی روشهای تازهای در پیش میگرفتند و مفهومهای مشتق از دو مفهوم جامعه مدنی و دولت از اینجا ریشه گرفته است: جنگ مانوری و متحرک (در شرق) و جنگ موضعی و سنگری و ساکن (در غرب)، سلطه (قدرت بیرونی در شرق) و هژمونی (قدرت درونیشده در غرب). به تعبیر دیگر میتوان دفتر چهارم را «سیاههای از موجودی مارکسیسم» نیز خواند، ازآنجاکه خود گرامشی در بخشی از یادداشتهای دفتر چهارم با همین عنوان مینویسد بسیار سودمند است که سیاههای انتقادی از همه پرسشهایی که مارکسیسم طرح کرده ترتیب داده شود: مواد و مصالح، فرضیهها، راهحلهای ناموفق و مانند آن. «مواد و مصالح چنان گسترده، چنان پراکنده، و از لحاظ کیفیت چنان گونهگون است که مجموعهای از این دست، در زمینه آموزش و تعلیم اساسی حائز کمال اهمیت است، و این مجموعه ابزار اصلی اشاعه پژوهش در مارکسیسم و تحکیم و تقویت آن در رشتهای علمی خواهد بود و به آموزش نیمپخته و آمارتوریسم ژورنالیستی پایان خواهد داد».