«شرق» به بهانه سفر اردوغان به عراق، در گفتوگو با صدقیان، مشکلات ایران در بازارهای عراق را ارزیابی کرد
رقبای سر سخت
روز دوشنبه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه پس از ۱۳ سال به عراق و نیز اقلیم کردستان سفر کرد و درباره صادرات نفت اقلیم کردستان عراق، مسائل آبی، امنیت مرزها و پروژه چند میلیارد دلاری راهآهن که از سواحل جنوبی عراق تا مرز ترکیه در شمال امتداد دارد، گفتوگوها و تفاهماتی بین طرفین صورت گرفت. همچنین در جریان این دیدارها، امنیت مرزها و حضور حزب کارگران کردستان (پکک) در مناطق کوهستانی اقلیم کردستان مورد بحث بود. در این بین طیفی از ناظران تأکید دارند که امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه میان عراق، ترکیه، قطر و امارات درمورد همکاری در پروژه «جاده توسعه»، هدف کانونی حضور اردوغان در عراق بود. از همین رو هشدار داده میشود که سفر رئیسجمهور ترکیه علاوه بر تأثیرگذاری روی روابط آنکارا – بغداد در لایههای بعدی میتواند آثار و تبعاتی هم برای مناسبات ایران و عراق داشته باشد. از این رو «شرق» به شکل مشخص تأثیر سفر اردوغان به عراق بر روابط جاری تهران – بغداد را در گفتوگو با محمدصالح صدقیان به بوته تحلیل برده است. در ادامه گپوگفت با این کارشناس ارشد مسائل عراق تلاش شده تا آسیبشناسی درباره روابط ایران و عراق با تمرکز بر حوزه تجاری صورت گیرد که در ادامه مشروح این مصاحبه را از نظر میگذرانید.
عبدالرحمن فتحالهی: روز دوشنبه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه پس از ۱۳ سال به عراق و نیز اقلیم کردستان سفر کرد و درباره صادرات نفت اقلیم کردستان عراق، مسائل آبی، امنیت مرزها و پروژه چند میلیارد دلاری راهآهن که از سواحل جنوبی عراق تا مرز ترکیه در شمال امتداد دارد، گفتوگوها و تفاهماتی بین طرفین صورت گرفت. همچنین در جریان این دیدارها، امنیت مرزها و حضور حزب کارگران کردستان (پکک) در مناطق کوهستانی اقلیم کردستان مورد بحث بود. در این بین طیفی از ناظران تأکید دارند که امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه میان عراق، ترکیه، قطر و امارات درمورد همکاری در پروژه «جاده توسعه»، هدف کانونی حضور اردوغان در عراق بود. از همین رو هشدار داده میشود که سفر رئیسجمهور ترکیه علاوه بر تأثیرگذاری روی روابط آنکارا – بغداد در لایههای بعدی میتواند آثار و تبعاتی هم برای مناسبات ایران و عراق داشته باشد. از این رو «شرق» به شکل مشخص تأثیر سفر اردوغان به عراق بر روابط جاری تهران – بغداد را در گفتوگو با محمدصالح صدقیان به بوته تحلیل برده است. در ادامه گپوگفت با این کارشناس ارشد مسائل عراق تلاش شده تا آسیبشناسی درباره روابط ایران و عراق با تمرکز بر حوزه تجاری صورت گیرد که در ادامه مشروح این مصاحبه را از نظر میگذرانید.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه بعد از ۱۳ سال به عراق سفر کرد. به گفته خودش و همچنین مقامات و رسانههای ترکیهای اهداف این سفر ناظر به حوزه آب، انرژی، ترانزیت، مسائل کریدوری و حوزه امنیتی است. فارغ از تأثیر این حضور اردوغان در روابط دوجانبه بغداد – آنکارا، بیشک در لایههای بعدی تحلیلی میتوان به شکل جدی، تبعات این سفر بر مناسبات بغداد - تهران را هم دید. اما در یک نگاه کلی، حضرتعالی از سفر اردوغان به مهمترین حوزه نفوذ منطقهای ایران یعنی عراق، چه خوانشی دارید؟ اساسا نگرش شما سلبی است یا ایجابی؟
من بیشتر یک خوانش ایجابی دارم. یعنی اساسا تقویت مناسبات منطقهای بین بازیگران پیرامونی ایران میتواند به تقویت و تثبیت امنیت منجر شود و بدیهی است که امنیت پایدار منطقهای برای همه، از جمله ایران هم مثمر ثمر است. اما ما باید به شکل دقیقتری به این سفر نگاه کنیم. همانگونه که گفتید اردوغان سه هدف در حوزههای سیاسی و امنیتی، حوزه اقتصادی و زیستمحیطی و مسئله آب دارد. قطعا هرکدام از این سه پرونده، نه تنها برای روابط دوجانبه ترکیه و عراق مهم است که در لایههای بعدی هم آثار مستقیمی بر مناسبات امنیتی، مناسبات تجاری و حتی مناسبات زیستمحیطی و آبی ایران دارد. میدانم که در ادامه درخصوص هر کدام از این پروندهها سؤالات خود را خواهید داشت، بنابراین به آنها ورود نمیکنم و تنها به بیان این جمله اکتفا میکنم که وقتی از نظر ژئوپلیتیکی، جمهوری اسلامی ایران، هم با عراق و با هم ترکیه روابط همسایگی دارد، مطمئنا اقتضائات و جبر ناشی از مرزهای مشترک بین سه کشور ایجاب میکند تقویت روابط فیمابین با در نظر گرفتن منافع کشور دیگری مانند ایران همراه باشد. به همین دلیل همکاریهای عراق و ترکیه در حوزه آبی، انرژی، ترانزیتی و حتی امنیتی میتواند آثار خود را برای ایران هم به دنبال داشته باشد. پس هرگونه سفر، همکاری و مذاکره و مناسبات بین عراق و ترکیه یا کشورهای همسایه ایران، قطعا برای ما هم مفید خواهد بود. مگر مسائلی که مربوط به موضوع تحریمها باشد که داستان کاملا متفاوتی دارد.
چطور؟
متأسفانه همین تحریمها باعث شده است که اکنون برخی همسایگان ما از برگ برنده بیشتری برای تعامل عمیقتر اقتصادی و تجاری با همسایگان استفاده کنند. اما در کل همکاریهای منطقهای میتواند یک عامل مثبت و ایجابی برای جمهوری اسلامی ایران هم باشد و من از این زاویه به سفر اردوغان به عراق نگاه میکنم.
اما جناب صدقیان برخلاف قرائت مثبت و ایجابی شما، برخی کارشناسان معتقدند اتفاقا باید تهران نگران حضور اردوغان در بغداد و همچنین در اقلیم کردستان عراق باشد. اگر بخواهیم موضوع به موضوع جلو برویم یکی از جدیترین پروندهها در سفر اردوغان در حوزه دیپلماسی آب و محیط زیست است. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که رجب طیب اردوغان به دنبال سوءاستفاده از دیپلماسی آب به عنوان اهرم فشار بر کشورهای همسایه است و در این بین ایران و عراق به دلیل بحران خشکسالی به شکل پررنگتری از این اهرم فشار و سیاست فرصتطلبانه اردوغان دچار خسارت شدهاند. سدسازیهای مکرر ترکیه در این سالها عملا خشکسالیهای مضاعفی را به ایران و عراق تحمیل کرده است. اما در این بین به نظر میرسد اردوغان در سفر به عراق سعی دارد در ازای دادن آب به عراق امتیازاتی در حوزه انرژی یا امتیازات دیگری بگیرد که ناظر به گرفتن بازار کالاهای اساسی این کشور است. پس چگونه میتوان یک نگاه مثبت و ایجابی به سفر اردوغان داشت؟
نکته مهمی را مطرح کردید. قطعا هم عراق و هم ایران به دلیل بحران خشکسالی باید به شکل جدیتری موضوع دیپلماسی آب را با ترکیه در دستور کار قرار دهند. من منکر این مسئله نیستم که ترکیه سعی کرده است از پرونده آب و سدسازی به عنوان اهرم فشار در برابر بغداد و تهران استفاده کند، اما باید دیپلماسی ایران و عراق در حوزه آبی و محیطزیستی با طرف ترکیهای فعالتر باشد و اتفاقا قبل از سفر اردوغان یک یادداشت تفاهم بین عراق و ترکیه در حوزه آب امضا شد و مذاکرات جدی بین بغداد و آنکارا صورت گرفته است. سفر روز دوشنبه آقای اردوغان بعد از این مذاکرات و یادداشتتفاهم بود. من معتقدم که مسئله آب یک مسئله امنیتی در حوزه بحران غذایی هم برای ایران و هم برای عراق دارد. در این میان موضوع مهمی که میتواند روی دیپلماسی آب یا پرونده آب اثرگذار باشد طرح کلان عراق است؛ طرحی به نام «کریدور توسعه» که از بندر فاو عراق به اروپا کشیده میشود و ترکیه سعی دارد در این کریدور که به کریدور «توسعه» معروف است شرکت کند. در نتیجه شاید اردوغان در نظر داشته باشد در قبال مسئله آب در این کریدور سهم بگیرد؛ بله این را هم میتوان در نظر گرفت که شاید برای پرونده آب، اردوغان به دنبال امتیازاتی در حوزه انرژی هم باشد. اما کریدور توسعه یعنی یک بازار مهم برای ترکیه است که علاوه بر اروپا میتواند به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی پاکستان هم کشیده شود. به همین دلیل اردوغان در تلاش است در این کریدور نقش داشته باشد.
و این به معنای آن نیست که ترکیه میتواند رقیب ایران در عراق باشد؟
قطعا همین است. موضوع رقابت چیز دیگری است. بله من هم منکر آن نیستم که واقعا ترکیه به دنبال گرفتن جای ایران در بازارهای تجاری عراق است. اکنون مشکل اقتصادی و معیشتی ترکیه باعث شده است که اردوغان واقعا به شکل جدی و راهبردی به بازارهای عراق نگاه کند. در نتیجه من متصورم که احتمالا اردوغان در پرونده آب از خود انعطاف نشان داده و به دنبال دادن امتیازاتی به بغداد در قبال گرفتن بازارهای عراق باشد. هرچند تاکنون ما یک موافقتنامه رسمی بین بغداد و آنکارا در حوزه پرونده آبی نداریم و هرچه که هست یک یادداشت تفاهم است که مبنای اجرائی چندان زیاد و قوی ندارد. البته تا به اکنون ترکیه عنوان کرده که خودش هم دچار مشکل آبی است و از دادن حقابه عراق و بعد از آن ایران سر باز زده است. اگر واقعا ترکیه به دنبال گرفتن بازارهای عراق باشد باید در حوزههایی مانند حوزه آبی از خود انعطاف بیشتری نشان بدهد و با طرف عراقی توافقنامههای رسمی اصولی که مبنای اجرائی داشته باشد، امضا کند.
نکته مهمی در میان تحلیل شما ناظر به مسئله بحران اقتصادی ترکیه و تلاش اردوغان برای مرتفعکردن آن از مجرای دیپلماسی و سیاست خارجی منطقهای است. آیا آنگونه که عنوان داشتید نگاه جدی اردوغان به عراق میتواند بازار این کشور را از چنگ ایران خارج کند؟
اگر واقعیت را بخواهیم واقعا ما در مسیری قرار گرفتهایم که متأسفانه سال به سال سطح و سقف مبادلات تجاری بین ایران و عراق کمتر و کمتر میشود و به موازات آن، میزان مبادلات تجاری عراق و ترکیه در حال افزایش است. لذا واقعا باید اذعان و اعتراف کرد که اگر ترکیه جدیترین رقیب تجاری ایران در عراق نباشد بیشک یکی از جدیترین رقباست. اکنون سطح مناسبات تجاری ترکیه و عراق بیش از ۲۰ میلیارد دلار است، در صورتی که سقف روابط تجاری تهران و بغداد به نصف این رقم یعنی کمتر ۱۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که در عراق نوین پس از
صدام حسین و اتفاقا در سالهای اولیه پس از سرنگونی رژیم بعث، این ایران بود که مهمترین روابط و بیشترین سقف مناسبات تجاری را با عراق داشت و اکنون مجموعهای از عوامل دست به دست هم داده است تا کشوری مانند ترکیه به مرور طی سالهای اخیر جای ایران را بگیرد.
از کلیگویی عبور کنیم. میشود این عوامل را کالبدشکافی کنیم؟ به طور مصداقی، منظورتان چه عواملی است؟
یکی از این عوامل موضوع نوع مناسبات تجار ایرانی است.
این جمله را بیشتر باز کنید.
ببینید واقعیت این است که اکنون کیفیت کالاهای صادراتی ایران به عراق به مراتب پایینتر از کالاهای صادراتی ترکیه است. هم مواد به کار رفته در آن و هم نوع بستهبندی محصولات ایرانی بهمراتب پایینتر از کیفیت کالاهای ترکیهای است و طبیعتا عراق رغبت بیشتری به کالاهای ترکیه پیدا خواهد کرد. متأسفانه باید اذعان کرد که من خودم با حضوری که در بازارهای عراق داشتم بعینه دیدم که کیفیت کالاهای ترکیهای باعث شده است که بازارهای این کشور را قبضه کند و جای کالاهای ایرانی را بگیرد. موضوع دیگر تبادل ارزی و پولی بین تجار ایرانی و عراقی است که اکنون گشایش حساب و گشایش بانکی یا السی و سایر موضوعات بین بانکها و تجار ترکیه و عراق بهمراتب بیشتر از ایرانیهاست. متأسفانه بین تجار ایرانی و عراقی به دلیل مشکلات و محدودیتها گشایش اعتباری وجود ندارد. درصورتیکه اکنون گشایش اعتبار بین تجار عراقی و ترکیهای بسیار زیاد و همچنین آسان و راحت است و محدودیتهایی در این خصوص وجود ندارد. موضوع دیگر این است که واقعا تبادل تجاری بین ایران و عراق در حوزه و محدوده شهرها و استانهای مرزی دو کشور است. یعنی کالاهای ما بهخصوص کالاهای اساسی ایران نفوذی در کل خاک عراق پیدا نکرده است؛ درصورتیکه همانطورکه گفتم، واقعا کالاهای ترکیهای عراق را تسخیر کرده است. یک موضوع دیگر که شاید کمتر به آن توجه شود، این است که کالاهای ایرانی در شهرها و استانهای سنینشین عراق رغبت کمتری نسبت به کالاهای ترکیهای دارد.
به مجموعهای از عوامل اشاره داشتید که باعث شده است اکنون یک شیب نزولی در سطح و سقف مناسبات تجاری ایران و عراق شکل بگیرد؛ کشوری که مهمترین حوزه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا محسوب میشود. اما در میان این عواملی که مطرح کردید، سهم و وزن تحریمها چقدر است؟
بههرحال نمیتوان منکر شد که موضوع تحریمها و به دنبال آن محدودیتهای بانکی، ارزی و مسائلی از این دست باعث شده است که سقف مناسبات و روابط تجاری ایران، نه با عراق بلکه با تمام کشورها بهخصوص همسایگان تحتالشعاع قرار گیرد. همانگونه که گفتم تجار ترکیهای نگرانی بابت گشایشهای ارزی، حسابهای بانکی و السی و مسائلی از این دست ندارند. درصورتیکه علاوه بر تمام مشکلات و چالشهایی که پیشتر عنوان کردم، یکی از مهمترین بحرانهای تجارت بین ایران و عراق ناظر به همین مسئله تبادل پولی و بانکی ذیل تحریمهاست. ولی محدودیتی بین بانکهای عراقی و بانکهای ترکیهای یا صرافیهای دو کشور وجود ندارد. هرچقدر پول و ارز نیاز باشد، بهراحتی بین تجار و بازرگانان در بخش خصوصی انتقال داده میشود.
به نظر میرسد در برخی حوزههای نفوذ مانند اقلیم کردستان عراق هم وضعیت پیش را نداریم، تا جایی که اکنون اربیل ظاهرا دیگر رغبت سابق را برای مناسبات تجاری با ایران ندارد؟
بله من بر گفته شما صحه میگذارم، اما نباید مسائل امنیتی را با برخی موضوعات دیگر مخلوط کنیم. بههرحال ایران در چارچوب منافع و امنیت ملی خود نگاه خاصی به اقلیم کردستان عراق دارد که من هم منکر نیستم شاید تبعاتی هم در حوزه اقتصادی تجاری و حتی روابط دوجانبه بین تهران و اربیل داشته است. ولی موضوع کلانتری در میان است که باعث شده ما بازار عراق را از دست بدهیم. درست است که شاید روابط فعلی تهران و اربیل یک روابط مطلوب و ایدئال نباشد، ولی روابط سلیمانیه و تهران روابط نسبتا خوبی است. اما این ارتباطی به مسئله تجارت ندارد.
چطور؟
چون تا زمانی که تجار ما مواد اولیه مرغوب و باکیفیت و بستهبندی زیبا برای محصولات صادراتی خود به عراق نداشته باشند و از طرف دیگر محدودیتهای ناشی از تحریمها و موضوع تبادلات بانکی و ارزی در میان باشد، طبیعتا ما نمیتوانیم امید چندان زیادی به بهبود وضعیت داشته باشیم. ببینید مشکل جای دیگری است. من بارها در سالهای گذشته، هم در اتاق بازرگانی ایران و عراق و هم در وزارت صنعت و معدن و تجارت به این نکته اشاره کردم که تجار ایرانی باید توجه خاصی به کالاهای صادراتی خود به عراق داشته باشند. باید کیفیت مواد به کار رفته و بستهبندی آن قابلیت رقابت با محصولات دیگر بهویژه محصولات ترکیهای را داشته باشد. شما خودتان یک سر به اتاق بازرگانی ایران و عراق بزنید و ببینید که میزان مشکلات و چالشهای تجار عراقی و ایرانی چقدر زیاد است؛ از بستهبندی نامرغوب و کالاهای بیکیفیت تا محصولات تاریخ مصرف گذشته گرفته و مسئله تبادل ارزی و بانکی و پولی و هزار مسئله دیگر. طبیعتا تاجر عراقی در این شرایط رغبت پیدا میکند که به سمت تجارت با ترکیه برود تا هم سرمایهاش حفظ شود و هم محدودیتها و چالشها و مشکلات تجارت با بازرگانان ایرانی را ندارد. من شخصا در جریان این موضوعات و مشکلات هستم. همینجا از تریبون روزنامه «شرق» هم هشدار میدهم، اگر فکری برای روند جاری نشود، مطمئنا در چند سال آینده ما بازار عراق را از دست میدهیم.
حتی در شهری مانند کربلا که قاعدتا باید کالاهای ایرانی در آن رغبت بیشتری داشته باشد، شما وقتی به سوپرمارکتها که سر میزنید، میبینید بالای ۷۰ تا ۸۰ درصد کالاهای مغازهها، کالاهای ترکیهای هستند. وقتی میپرسید چرا کالاهای ترکیهای آنقدر رواج دارد، هم از کیفیت بالا و هم نوع بستهبندی و همچنین راحتی نقلوانتقال و مسائل پولی و بانکی آن سخن میگویند. پس اینجا واقعا مسئله فقط تجارت نیست. اگر واقعا ایران نفوذ اقتصادی و تجاری خود را در عراق از دست بدهد، چهبسا در سالهای پیشرو بر موضوع نفوذ فرهنگی و سیاسی هم اثر بگذارد؛ چون ترکیه با این تجارت خود واقعا توانسته نفوذ سیاسی در عراق پیدا کند.
موضوع انرژی را چگونه ارزیابی میکنید؟ چون بسیاری معتقدند ترکیه در حال تبدیلشدن به هاب گازی از طریق مناسبات انرژی با عراق است که میتواند این فرصت را هم از ایران بگیرد.
اتفاقا در سایه این سؤال میخواستم نکته مهمتری را مطرح کنم. افزون بر تمام عواملی که باعث شده اکنون سطح مناسبات تجاری ایران و عراق کاهش پیدا کند و همزمان روابط اقتصادی عراق و ترکیه پررنگتر شود، مسئله مهمتری نیز هست و آن نفوذ آمریکا پیش از سفر اردوغان به عراق است. اتفاقا آقای محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق، سفری به آمریکا داشت و با مقامات دولت بایدن دیدار کرد. آنجا تفاهماتی را هم داشتند و به نظر میرسد آمریکاییها درصدد هستند بغداد را تحت فشار قرار دهند که روابط تجاری و مناسبات اقتصادی خود را بیش از آنکه با ایران گسترش دهند، با ترکیه تقویت کنند و واشنگتن از این مسئله بهشدت پشتیبانی میکند تا ترکیه جای ایران را در اقتصاد و تجارت عراق بگیرد. اتفاقا در همین زمینه دو وزیر قطری و اماراتی هم به عراق سفر کردند و سعی میکنند در چارچوب یک موافقت چهارجانبه بین عراق، ترکیه، امارات و قطر مسئله کریدور توسعه را به نتیجه برسانند؛ یعنی از طریق این کریدور راهآهنی، ترکیه از طریق بندر فاو در عراق به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی پاکستان راه پیدا کند و از طرف دیگر عراق هم از طریق ترکیه به اروپا راه خواهد یافت. این نشان میدهد که اکنون تلاشهای منطقهای با حمایت آمریکا در جریان است تا در چارچوب توافقاتی مانند کریدور توسعه که به حوزه انرژی هم بازمیگردد، نقش ایران در عراق کمرنگتر شود. این سیاست برای کاهش نفوذ اقتصادی و تجاری ایران در عراق محدود به دوره جو بایدن نیست. در دوره دونالد ترامپ هم تلاشهایی شده بود که رفتهرفته واقعا سطح مناسبات تجاری ایران و عراق کاهش پیدا کند. برای مثال برنامههایی در دستور کار قرار گرفته که عراق نیاز خود به انرژی برق را از طریق اردن تأمین کند و در این رابطه قراردادهایی هم امضا شده است. یعنی همانگونه که ترکیه سعی دارد با تبدیلشدن به هاب گازی، نیاز عراق را تأمین کند. از طرف دیگر اردن هم تلاش میکند مسئله تأمین انرژی برق عراق را مرتفع کند و کمکم نیازهای عراق به ایران در همه زمینهها به صفر برسد و در این بین آمریکا هم کشورهایی مانند ترکیه، اردن، قطر و امارات را تشویق میکند که هرچه سریعتر جای ایران را در عراق بگیرند. من خبر دارم که خانم آلینا رومانوفسکی، سفیر آمریکا در بغداد، چه تلاشهایی دراینباره کرده و میکند تا عراق مجبور نباشد نیازهای برقی و گازی خود را از ایران تأمین کند و این نیازها به سمت کشورهایی مانند ترکیه، اردن و حاشیه خلیج فارس برود. اگر میخواهیم این روند متوقف شود باید یک تجدیدنظر اساسی بکنیم. عراق سال ۲۰۲۴، عراق ۲۰ سال پیش نیست که هر کالایی با هر کیفیتی به آنجا صادر کنیم و آن را مصرف کنند. اکنون نگاه عراق کاملا متفاوت است. آنها بهترین کالاها، باکیفیتترین مواد اولیه و بهترین بستهبندیها را میخواهند. واقعا بازار عراق یک بازار بکر و فرصت ویژه برای ایران است؛ چون این کشور به همه چیز نیاز دارد و همه چیزش وارداتی است؛ از برق و گاز گرفته تا کالاهای مصرفی، پوشاک و... . اما روند سالهای اخیر باعث شده است که ایران تقریبا جایگاه سابق خود را از دست بدهد و اگر این روند ادامه پیدا کند، یقین داشته باشید که بازار عراق را از ما میگیرند؛ کمااینکه ما اکنون به رتبه چندم در مناسبات تجاری با عراق سقوط کردهایم.