|

حرف‌شنوی از آمریکا یا آمادگی برای تشدید؛ انتخاب با اسرائیل است

تنها چیزی که جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا را از زمان حمله حماس، بیش از هر چیزی می‌ترسانید، تنشی بود که منطقه را یکسره در خود فرو بکشد و نیروهای آمریکایی را مجددا در یک جنگ جدید در خاورمیانه درگیر کند.

حرف‌شنوی از آمریکا یا آمادگی برای تشدید؛ انتخاب با اسرائیل است

ایوو دادلر Ivo Daalder-سفیر پیشین آمریکا در ناتو و مدیر اجرائی شورای شیکاگو برای امور جهانی: تنها چیزی که جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا را از زمان حمله حماس، بیش از هر چیزی می‌ترسانید، تنشی بود که منطقه را یکسره در خود فرو بکشد و نیروهای آمریکایی را مجددا در یک جنگ جدید در خاورمیانه درگیر کند. اکنون زدوخورد این چند هفته میان اسرائیل و ایران، آمریکا را در آستانه چنین وضعیتی قرار داده است. در این شش ماهی که گذشت، دولت بایدن به‌سختی تلاش کرد تا دقیقا از چنین شرایطی جلوگیری کند. با توجه به همه این تلاش‌ها، مقام‌های ارشد آمریکا خود را عمیقا ناامید و کلافه دیدند و هنگامی که اسرائیل تصمیم به زدن کنسولگری ایران در دمشق گرفت، خشمگین و آشفته شدند. شاید اسرائیل فکر می‌کرد که زدن فرماندهان، یک هدف مشروع نظامی است؛ اما زدن یک ساختمان دیپلماتیک – که بخشی از قلمرو حاکمیتی ایران به شمار می‌رود – عبور روشن از یک خط قرمز بود.

واکنش ایران، همان‌طورکه اعلام کردند، چندان غافلگیرکننده نبود و محدود انجام شد. 300 پهپاد و موشک در آن شب شلیک شد؛ اما آسیب‌زایی آنها محدود و مدیریت‌شده بود. اسرائیل توانِش دفاعی‌اش را جشن گرفت و ادعا کرد که «99 درصد» بارش ایران را خنثی کرده است؛ اما این تنها بخشی از داستان است و اسرائیل همه چیز را بیان نمی‌کند. واقعیت این است که آنچه پیش آمد، نشان داد که سامانه دفاع ضدموشکی اسرائیل، تا چه اندازه به آمریکا و همکاری دیگر کشورها وابسته است و به‌تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. در سال 2022، آمریکا اتحاد هوایی خاورمیانه را کلید زد تا سامانه‌های دفاع هوایی منطقه را برای حمله‌ای شبیه آنچه چند هفته پیش رخ داد، در هم ببافد. این بود که وقتی آن لحظه فرارسید، کشورهای عربی اطلاعات کارسازی را در زمینه ردیابی موشک‌ها و پهپادها فراهم کردند و حریم هوایی‌شان را باز کردند. اردن هم فعالانه در مقابله با موشک‌های ایران وارد عمل شد.

تخمین زده می‌شود که در جریان پاسخ ایران به اسرائیل، حدود 75 موشک و پهپاد به فضای اسرائیل رسید. همین تعداد هم گوشزدی است به این نکته که امنیت تل‌آویو به شکلی حیاتی به حمایت دیگر کشورها وابسته است؛ چیزی که اسرائیل همیشه به پذیرش آن مایل نیست. این واقعیتی است که اهمیت دارد و کمک می‌کند توضیح دهیم که چرا اسرائیل بلافاصله یک حمله تلافی‌جویانه بزرگ علیه ایران انجام نداد؛ هرچند این همان چیزی بود که کابینه جنگی اسرائیل، بسیار خواهانش بود. با این حال، جو بایدن به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، زنگ زد و او را ترغیب کرد که «به این راضی باشید» که حمله خنثی شد و درعین‌حال به او گفت که ایالات متحده آمریکا در هیچ ضدحمله‌ای علیه ایران مشارکت نخواهد کرد؛ این بود که حال‌وهوای اسرائیل دگرگون شد.

تلافی اسرائیل، یک هفته بعد آمد و ادعا شد یک سامانه دفاعی در نزدیکی اصفهان و در محدوده تأسیسات هسته‌ای هدف گرفته شده است. این حمله ظاهرا یک «ضربه هشداری» بود با این منظور که دو پیام را برساند: ما می‌توانیم هر زمان و هر کجا که بخواهیم ضربه بزنیم؛ اما خواهان جنگ نیستیم. 

با وجود همه اینها، واشنگتن را عمیقا نگران و بیش از گذشته مصمم کرده که پایانی برای فشارهای رو به تشدید منطقه بیابد. در این ماه‌ها، تیم بایدن تلاش‌هایش را برای حصول یک پیشرفت دیپلماتیک با عربستان سعودی دو برابر کرده بود و سعودی‌ها پیش از هفتم اکتبر اشاره کرده بودند که برای عادی‌سازی با اسرائیل به شرط پذیرش هزینه‌هایش آماده هستند.

این هزینه بالاست؛ اما به نظر می‌رسد که واشنگتن آماده پرداخت آن باشد. دولت بایدن ظاهرا موافقت کرده است تا برای سعودی‌ها، تضمین‌های امنیتی محدود به قانون را فراهم کند؛ همانند آنچه برای ژاپن و دیگر متحدان آسیایی‌اش فراهم کرده است. شگفت‌تر هم اینکه به نظر می‌رسد آمریکا برای کمک به عربستان سعودی در دستیابی به یک برنامه هسته‌ای مدنی و غیرنظامی آماده است؛ ازجمله حاضر است تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم را که تحت مالکیت و مدیریت آمریکا ولی در خاک سعودی باشد، بسازد.

اما کلید توافق نهایی در دست واشنگتن یا ریاض نیست؛ بلکه در دست اسرائیل است یا دقیق‌تر بگوییم در دست بنیامین نتانیاهو و کابینه اوست. آمریکا و عربستان سعودی از اسرائیل می‌خواهند که با یک «میان‌بر» روشن و قابل اندازه‌گیری برای تشکیل یک دولت فلسطینی موافقت کند. آنها همچنین می‌خواهند که شرایط غزه به شکل چشمگیری بهبود یابد تا یک نیروی بین‌المللی بتواند در آنجا مستقر شود و فرایند دراز و دشوار بازسازی را آغاز کند؛ اما حرف نتانیاهو روشن است. او خواهان هیچ مسیری نیست، چه رسد به تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی. او می‌خواهد که اسرائیل، غزه و کرانه باختری را کنترل کند؛ هرچند آشکارا هیچ مسئولیتی را برای رفاه مردمان این نواحی نمی‌پذیرد، با این حال، واشنگتن و ریاض گزینه بهتری به اسرائیل پیشنهاد می‌دهند. عادی‌سازی اسرائیلی – سعودی یک بنیاد محکم برای مقابله با محور مقاومت فراهم می‌کند و همچنین آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی را در ائتلافی منسجم، در هم می‌بافد که با حضور منطقه‌ای ایران مقابله می‌کند. جایگزین این رویکرد، یعنی آشفتگی بیشتر، جنگ بیشتر و تشدید بیشتر. اکنون این اسرائیل است که می‌تواند انتخاب کند.

منبع: پولتیکو