|

سیدرضا صالحی‌امیری در جلسه رونمایی و بررسی کتاب خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی (سال ۱۳۸۰) عنوان کرد

خاطرات آیت‌الله مهم‌ترین منبع تاریخ شفاهی است

در ادامه نشست رونمایی و بررسی کتاب خاطرات ۱۳۸۰ آیت‌الله هاشمی به میزبانی روزنامه «شرق»، نوبت به دکتر سیدرضا صالحی‌امیری رسید که تمرکز بحث خود را روی تحلیل شخصیتی آن مرحوم گذاشت و از نگاهی کلان‌تر و فراتر از کتاب خاطرات به ذکر چند ویژگی آیت‌الله هاشمی پرداخت؛ چراکه از منظر وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، «محور نشست درباره شخصیت مرحوم هاشمی است و به‌ همین‌ دلیل باید دید ایشان چه نگاهی به پدیده‌ها، موضوعات، اتفاقات و حوادث داشت؟». پس به گفته او، «باید جهت بحث را به این سمت کشاند که محوریت ارزیابی با شخصیت آیت‌الله هاشمی باشد و موضوعات ذیل آن بررسی شود».

خاطرات آیت‌الله 
مهم‌ترین منبع تاریخ شفاهی است

‌شرق: در ادامه نشست رونمایی و بررسی کتاب خاطرات ۱۳۸۰ آیت‌الله هاشمی به میزبانی روزنامه «شرق»، نوبت به دکتر سیدرضا صالحی‌امیری رسید که تمرکز بحث خود را روی تحلیل شخصیتی آن مرحوم گذاشت و از نگاهی کلان‌تر و فراتر از کتاب خاطرات به ذکر چند ویژگی آیت‌الله هاشمی پرداخت؛ چراکه از منظر وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، «محور نشست درباره شخصیت مرحوم هاشمی است و به‌ همین‌ دلیل باید دید ایشان چه نگاهی به پدیده‌ها، موضوعات، اتفاقات و حوادث داشت؟». پس به گفته او، «باید جهت بحث را به این سمت کشاند که محوریت ارزیابی با شخصیت آیت‌الله هاشمی باشد و موضوعات ذیل آن بررسی شود».

به واسطه این تغییر جهت بحث و دور‌شدن نشست از تحلیل کتاب خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی (سال ۱۳۸۰)، دکتر صالحی‌امیری با یک قرائت فرامتن، موضوع «تحریف تاریخ» را پیش کشید و مشخصا به نقش آیت‌الله هاشمی در جلوگیری از تحریف تاریخ ورود کرد. ذیل این نکته، تحلیلگر مسائل سیاسی با ارجاع تاریخی به عهد ناصری، بزرگ‌ترین منبع تاریخ شفاهی ایران را مربوط به آن دوره می‌داند که هزار جلد دیوان را شامل می‌شود که به گفته‌اش، حدود ۸۰۰ جلد آن در آرشیو ملی است و حدود ۱۷۰ تا ۲۰۰ جلد باقی‌مانده‌ در کاخ گلستان قرار دارد که اسناد نشان می‌دهد کاتبان تمام تصمیمات، جلسات و مکاتبات را ثبت‌ و‌ ضبط کرده‌اند.

پس از این هزار جلد دیوان که بزرگ‌ترین منبع تاریخ شفاهی ایران است، دکتر صالحی‌امیری «خاطرات آیت‌الله هاشمی را مهم‌ترین منبع تاریخ شفاهی تلقی می‌کند»؛ چرا‌که به باور او خاطرات شفاهی مربوط به دوره پهلوی استناد به خاطرات رجال سیاسی آن دوره است که اکنون خاطرات شفاهی 

۵۷ رجال سیاسی دوره پهلوی در کتابخانه ملی گردآوری شده اما آن‌طور که وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌گوید، اگرچه آثار درخور توجهی هستند، ولی هیچ‌کدام از آنها ارزش تاریخی چندانی به آن معنا ندارد. چون به نظر او، «تمام این خاطرات شفاهی بعد از انقلاب جمع‌آوری شده است، در‌صورتی‌که اهمیت خاطرات آیت‌الله هاشمی در این است که این خاطرات به لحظه و در زمان وقوع اتفاق نوشته شده است؛ یعنی آیت‌الله هاشمی با تصویر روشنی که از جامعه‌ای که در آن زیست می‌کرد و نظام بین‌الملل می‌نوشت و این مهم‌تر از آن است که فردی بخواهد امروز درباره دولت آقای هاشمی بنویسد».

 محسن هاشمی حق دخل و تصرف در خاطرات آیت‌الله را ندارد

دکتر صالحی‌امیری در ادامه ارزیابی خود مجددا به مقوله «تحریف تاریخ» باز‌می‌گردد که از منظر او، «همیشه گریبان‌گیر کشور بوده است تا آنجا که آنچه درباره تاریخ ایران نوشته شده، انبوهی از واقعیت‌ها و تحریف‌های تاریخی است، بنابراین هر‌کسی که درباره آن مطالعه می‌کند دچار اغتشاش فکری می‌شود». این تحلیلگر سیاسی برای ذکر نمونه به موضوع ‌اختلافات مرحوم مصدق و کاشانی می‌پردازد که «تا به اکنون تصویر روشنی از آن اختلافات وجود ندارد و جز آثار معدودی مانند مجموعه چهار‌جلدی خواهرزاده آیت‌الله کاشانی یا اسنادی که از طرف مکی و دیگران جمع‌آوری شده است، تحلیل درستی از آن اختلافات وجود ندارد. اما چند سال پیش آرشیو ملی لندن پس از گذشت ۵۰ سال، اسنادی را منتشر کرد که نشان می‌دهد آیت‌الله کاشانی اگر حمایت جدی از سقوط حکومت مصدق نکرده باشد، دست‌کم از انجام کودتا خشنود بوده است؛ تا جایی که کاشانی به دعوت زاهدی و در هنگام حمله و تخریب دفتر کار و منزل مرحوم مصدق با لبخند از کودتا و کودتاچیان حمایت می‌کند». در‌صورتی‌که صالحی‌امیری اذعان دارد «اگر این را قبلا عنوان می‌کردیم، یک جرم بود، اما آرشیو ملی لندن فیلم آن را منتشر کرده است و می‌بینید که تحریف تاریخ تا کجا بوده است!».

با توجه به آنچه در قالب تحریف تاریخ گفته شد، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه ارزیابی‌ خود، نکته مهم‌تری را ناظر بر «فریب تاریخ» مطرح می‌کند و تأکید دارد‌ «در کلام، گفتار و قلم آیت‌الله هاشمی فریب وجود ندارد» و با یادآوری این نکته، انتقادی خطاب به محسن هاشمی به‌عنوان متولی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله هاشمی دارد که «در روند مذاکره برای چاپ خاطرات آیت‌الله هاشمی، شما مجاز به دخل و تصرف در خاطرات نیستید» و راه‌حلش از منظر دکتر صالحی‌امیری آن است که‌ «هرجا که با ذکر یک جمله و حتی کلمه از خاطرات آیت‌الله هاشمی مخالفت شده است، باید آن را سفید گذاشت»؛ چراکه به باور او، «با جابه‌جا‌کردن جملات و حتی کلمات خاطرات آیت‌الله هاشمی، تحریف تاریخ و تحریف آن مرحوم صورت می‌گیرد، حتی اگر این اتفاق از طرف فرزندشان یعنی محسن هاشمی رخ داده باشد».

با این گلایه، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، صراحتا خطاب به محسن هاشمی می‌گوید: «شما به‌عنوان وارث آیت‌الله هاشمی این حق قانونی و شرعی را دارید که خاطرات را منتشر نکنید، اما زمانی که آن را منتشر کردید، حق دخل و تصرف در جملات و کلمات ایشان را ندارید و باید نقاط اختلافی را در کتاب سفید بگذارید و عنوان کنید که به دلیل مخالفت‌ها حق انتشار و چاپ آن خاطره در آن تاریخ وجود نداشت». با ذکر این گلایه، دکتر صالحی‌امیری مجددا محسن هاشمی را مخاطب سؤال خود قرار می‌دهد و تصریح می‌کند: «چرا شما باید پاسخ‌گوی تحریف خاطرات آیت‌الله هاشمی باشید؟! عنوان کنید نهادهای تصمیم‌گیر و ذی‌ربط بنا بر دلایلی مصلحت ندانستند که بخش‌هایی از خاطرات آیت‌الله هاشمی منتشر شود و باید این نهادها پاسخ‌گو باشند، نه شما و اتفاقا زمانی که بخش‌هایی از خاطرات آیت‌الله هاشمی در کتاب‌شان سفید باقی بماند، خود‌به‌خود باعث کنجکاوی جامعه خواهد شد که آن خاطرات در آن تاریخ به چه دلیل اجازه انتشار پیدا نکرده است. چون همه کلمات آیت‌الله هاشمی در خاطرات‌شان بار معنایی دارد و نمی‌توان آن را به‌راحتی حذف یا جابه‌جا کرد».

محسن هاشمی هم‌ نه در مقام پاسخ به انتقاد و سؤال دکتر صالحی‌امیری، بلکه در مقام تبیین بیشتر مسیر طی‌شده برای تعامل در جهت کمتر‌شدن ممیزی‌های مربوط به انتشار خاطرات آیت‌الله هاشمی این نکته را یادآور می‌شود که «اگر در خاطرات اسم فرد یا افرادی به دفعات بیاید، خاطرات را برای آن فرد ارسال می‌کنیم تا اگر نکته‌ای یا اظهار‌نظری داشتند در پاورقی‌ها اضافه کنیم». کما‌اینکه به گفته فرزند مرحوم هاشمی، «همین خاطرات برای دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای ارسال شد و چون در خاطرات سال ۱۳۸۰ هم اسم آقای خاتمی بارها آمده بود، نسخه‌ای هم برای ایشان فرستاده شد و سیدمحمد خاتمی هم نامه‌ بسیار خوبی را برای من ارسال کردند و تأکید داشتند که این نامه منتشر نشود، اما من اینجا جا دارد یک جمله از ایشان را نقل کنم که نوشته بودند خاطرات بزرگواری مانند مرحوم آقای هاشمی باید همان‌طور که بوده است، منتشر شود، نه آنکه در آن دخل و تصرف شود و من این مطلب را به خود آقای محسن هاشمی هم گفتم». با ذکر این نکات، مدیر دفتر نشر معارف انقلاب تأکید دارد که «من به دنبال دخل و تصرفی نبودم و سعی کردم چون در خاطرات سال ۱۳۸۰ اسم آقای خاتمی و اعضای دولت‌شان بارها آمده است، نظر ایشان را هم جویا بشوم که اگر نکته‌ای داشتند در پاورقی اضافه کنم».

 رفتارشناسی آیت‌الله هاشمی در بحران

سرفصل دیگری که دکتر صالحی‌امیری در تحلیل خاطرات و شخصیت آیت‌الله هاشمی به آن می‌پردازد، «ظرف زمانی ناظر بر تحولات کشور است». به گفته او، «مرحوم هاشمی در ظرف زمانی‌ای خاطراتش را می‌نوشت که کشور در اوج بحران دائمی بود، به‌طوری که گویی تنها در بحران می‌شد زیست کرد و هر روز یک بحران وجود داشت و به‌ همین‌ دلیل همه نگاه‌ها به آیت‌الله هاشمی بود که موضع او درباره مسائل مختلف چیست». از رهیافت ظرف زمانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی بر مقوله «رفتارشناسی آیت‌الله هاشمی در بحران‌ها» متمرکز می‌شود و ذیل آن عنوان می‌کند: «آن مرحوم بحران را مدیریت نمی‌کرد، بلکه بحران را راهبری می‌کرد؛ چرا‌که آیت‌الله هاشمی در شرایط بحرانی خم به ابرو نمی‌آورد». این ویژگی مرحوم هاشمی تا آنجا برای دکتر صالحی‌امیری پررنگ بود که صراحتا عنوان می‌کند: «در تاریخ زیست آیت‌الله هاشمی یک بحران وجود ندارد که ایشان احساس وحشت و عقب‌نشینی کرده باشد» و از منظر او، «این هنر رهبران (leadership) است، نه مدیران؛ چرا‌که مدیران همیشه از بحران وحشت دارند».

با توجه به نکاتی که گفته شد، دکتر صالحی‌امیری در پاسخ به این سؤال که آیا نگاه‌شان باعث ایجاد یک تابو درباره انتقاد از شخصیت آیت‌الله هاشمی نمی‌شود، به این نکته اشاره می‌کند:

‌«من از نسلی هستم که از آقای هاشمی درس گرفتیم و اتفاقا اکنون راحت‌تر می‌توانم درباره ایشان سخن بگویم و وقتی من این حرف‌ها را می‌زنم، یعنی از باورهایم می‌گویم؛ چرا‌که اکنون قرار نیست معادله‌ای وجود داشته باشد». در ادامه این جملات، او تکرار می‌کند: «آیت‌الله هاشمی یک رئیس‌جمهور نبود و این یک خطای استراتژیک است؛ چرا‌که آن مرحوم، شخصیتی فوق زمان خود بود». یعنی به باور وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، «آیت‌الله هاشمی فراتر از زمان خود بود، آن‌گونه که هیچ‌گاه از شکنجه و فشارهای قبل از انقلاب پشیمان نشد».

دکتر صالحی‌امیری با ارجاع دوباره به رفتارشناسی آیت‌الله هاشمی در بحران‌ها، ویژگی دیگری از آیت‌الله را مطرح می‌کند‌ ناظر بر اینکه «آیت‌الله هاشمی روی موج بحران سوار می‌شدند»، در‌صورتی‌که به زعم این تحلیلگر سیاسی، «مدیران زیر بحران خم می‌شوند که گاهی می‌توانند از آن عبور کنند و گاهی هم نمی‌توانند. بنابراین در تاریخ بعد از انقلاب در هیچ نقطه‌ای نمی‌بینیم که آیت‌الله هاشمی عقب‌نشینی کرده باشد و عنوان کنند که این اتفاق از من بر‌نمی‌آید و نمی‌توانم آن را انجام دهم. ایشان همیشه مسئولیت‌پذیر بودند».

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه تفسیرشان از شخصیت راهبران، ویژگی دیگری از آیت‌الله هاشمی را مدنظر قرار می‌دهد که به آینده‌بینی ایشان باز‌می‌گردد و پیرو آن، دکتر صالحی‌امیری می‌گوید: «آیت‌الله هاشمی به آینده ملت فکر می‌کرد، نه منافع زودگذر خود. بنابراین آن مرحوم می‌توانست قهرمان ملی ایران شود و همه مردم هم برایش کف بزنند. او استاد این کار بود. اما آیت‌الله هاشمی هیچ‌گاه از مواضع عقلانی خود به نفع دیگری یا لبخند سایرین عدول نکرد تا آنجایی که حتی مرحوم هاشمی در مقاطعی که خوشایند مردم نبود هم وارد شد و می‌گفتند که مردم در آینده متوجه خواهند شد که این مواضع در راستای منافع بلندمدت ملی آنهاست». به همین دلیل وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفتمان آیت‌الله هاشمی را فراتر از گفتمان سازندگی می‌داند؛ چرا‌که از منظر او، سازندگی را فقط به تفسیر حوزه اقتصادی محدود کرده‌ایم، در‌حالی که مرحوم هاشمی فراتر از توسعه اقتصادی بود.

دکتر صالحی‌امیری سخنانش را با این جملات ادامه می‌دهد: «آیت‌الله هاشمی فراگفتمان زمان خود بود. چون گفتمان ایشان در حوزه سیاسی یک گفتمان اجماع‌ساز و وفاق ملی بود؛ گفتمانی که ما از آن به اعتدال نام می‌بریم و من سال ۹۴ نوشتم که خاستگاه اعتدال، آیت‌الله هاشمی بود و هیچ‌کس قبل و بعد از ایشان این پرچم را بلند نکرد». حتی به باور این تحلیلگر سیاسی، «دولت روحانی هم از گفتمان آیت‌الله هاشمی بهره حداکثری را برد و از آن گفتمان تغذیه کرد».

 خصیصه‌های گفتمان مرحوم هاشمی

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارزیابی خود را با مطرح‌کردن ۲۰ ویژگی برای گفتمان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی ادامه می‌دهد که یکی از آنها ناظر بر «عقلانیت» است و پیرو آن تأکید دارد: «مرحوم هاشمی هیچ‌گاه خاطره‌گویی در قالب تقدس‌گرایی ندارد، با وجودی که یک موحد واقعی در حوزه شخصی خود بود و در حوزه عمومی هیچ‌گاه تقدس‌مآبی نداشت و به‌جای آن به عقلانیت تأکید می‌کرد».

این تحلیلگر سیاسی باور دارد «آیت‌الله هاشمی هیچ‌گاه دین‌فروشی نداشتند یا خواب یا رؤیایی را به نفع خود نقل نکردند که کسی به خوابش آمده که فلان کار را انجام دهد. جنس آیت‌الله هاشمی خواب‌محور نبود، اما ارادتشان نسبت به اهل‌بیت مثال‌زدنی بود». وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با وجود آنکه می‌گوید «مرحوم هاشمی دکان دین نداشت» اما به گفته او «نواندیشی دینی» داشت. بنابراین دکتر صالحی‌امیری از گفته‌های خود نتیجه می‌گیرد: «اگرچه آیت‌الله هاشمی یک روحانی سنتی بود، ولی یک رویکرد نواندیشانه نسبت به زنان داشت که همچنان آن اندیشه در جامعه امروز کارساز است و این رویکرد همان رویکرد مداراست که قرار است به همه راه را نشان دهیم و انتخاب راه در نهایت با جامعه است و این ویژگی آن مرحوم بود».

به گفته وزیر اسبق، ویژگی دومی که برای تبیین و تشریح گفتمان آیت‌الله هاشمی طرح می‌شود، نخبه‌گرایی و نخبه‌پروری بود. به این معنا که آیت‌الله هاشمی اعتقاد داشت باید یک جنبش نخبه‌گرایی شکل بگیرد. بنابراین به گفته دکتر صالحی‌امیری «اگر به نخبگان دولت آقای خاتمی نگاه کنید، جملگی پرورش‌یافته مکتب فکری آقای هاشمی هستند؛ از جهانگیری تا نعمت‌زاده، زنگنه و سایرین. همه این چهره‌ها در این چرخه است که به وزیران و مدیران کارآمد تبدیل می‌شوند و کماکان این چهره‌ها سرمایه‌های ملی ما هستند». تحلیلگر حوزه سیاسی در تبیین بیشتر تأثیر گفتمان آیت‌الله هاشمی بر نگاه مدیران و وزیران، این نکته را هم را طرح می‌کند که «آن مرحوم باعث شدند وزرا نگاه نزدیک خود را به نگاه دور تغییر دهند. 

بنابراین اگر من می‌خواهم درباره یک پدیده اجتماعی صحبت کنم، می‌گویم وضعیت سیاسی‌-‌اجتماعی ایران برای ۱۰ سال آینده چگونه است و اکنون کتابی که در دست دارم‌، بررسی وضعیت 

سیاسی‌-‌اجتماعی ایران در دهه پنجم است» و به گفته دکتر صالحی‌امیری، «استفاده از کلمه دهه، وام‌گرفته از نگاه آقای آیت‌الله هاشمی است تا جایی که اگر بخواهم کتاب دیگری بنویسم، درباره تحولات ۵۰ سال آینده ایران خواهد بود» و از منظر این وزیر پیشین دولت روحانی، «چنین تأثیری و چنین نگاهی قابل اندازه‌گیری نیست، بلکه نگاهی است که توسط آیت‌الله هاشمی به دیگران تزریق شد و در ذهن و باور مدیران رسوخ کرده است و امروز بخش اعظمی از مدیران کشور بدون آنکه به شکل مستقیم تربیت‌یافته مکتب آیت‌الله هاشمی باشند، از افکار او تأثیر گرفته‌اند». اینها نکاتی است که دکتر صالحی‌امیری تأکید می‌کند «در کتاب‌ها وجود ندارد؛ حتی در همین کتاب خاطرات سال ۸۰ هم به آن اشاره نمی‌شود. ولی اگر شما به هر مدیر موفق بعد از انقلاب مراجعه کنید، حتما دو مورد از خاطرات خود را در دولت آقای هاشمی به شما خواهد گفت». با توجه به آنچه گفته شد، این تحلیلگر سیاسی اعتقاد دارد که آیت‌الله هاشمی با مردم بازی نمی‌کرد، چون از منظرش «دو نگاه از جانب مسئولان به مردم وجود دارد که یک نگاه قیم‌مآبانه است و یک نگاه هم باورمندانه و مرحوم هاشمی چون به مردم باور داشت، تمام تلاشش این بود که موانع را از سر مردم بردارد اما هم‌زمان معتقد بودند که رسالت ساخت این مسیر با نخبگان است و به همین واسطه آیت‌الله هاشمی در خلوت خود گاهی گریه می‌کردند، اما در جمع شخصیت مقاومی از خود نشان می‌دادند». در ادامه دکتر صالحی‌امیری ظرفیت بالای آیت‌الله هاشمی برای آگاهی از اسرار نظام و عدم سوء‌استفاده ایشان را از این اطلاعات پیش می‌کشند و پیرو آن، دو خاطره خود را از آن مرحوم نقل می‌کنند که نخستین موردش اظهارنظرهای محسن رضایی درباره نقش آیت‌الله هاشمی برای پایان‌دادن به جنگ بود که آن مرحوم گفته بودند اگر من بخواهم دست به افشاگری درباره آن مسئله بزنم، چیزی برای کسی باقی نمی‌ماند و در مورد دوم به مواضع آقای یزدی مجلس خبرگان اشاره دارد که باز‌هم (آیت‌الله هاشمی) گفتند اگر بخواهم مواضع تند یزدی در برابر رهبری را بازگو کنم، ایشان دیگر نمی‌توانند در ایران زندگی کنند. بنابراین آن‌گونه که این تحلیلگر مسائل سیاسی می‌گوید «چنین ظرفیتی تنها در افرادی وجود دارد که یک خصیصه راهبردی را داشته باشند نه مدیر». در سایه نکات مطرح‌شده دکتر صالحی‌امیری تکرار می‌کند که «گفتمان راهبردی آیت‌الله هاشمی دارای ۲۰ ویژگی است که هر‌کدام از آن ویژگی‌ها به تنهایی می‌تواند یک کتاب و درس برای نسل امروز باشد». با این جمله‌بندی، او به آسیب‌شناسی وضعیت جاری کشور و کارنامه دولت سیزدهم هم ورود می‌کند و با ذکر این سؤال که چرا این دولت اکنون دچار مسئله ناکارآمدی و ضعف است؟ پاسخ می‌دهد که چون این دولت به تجربه زیسته دولت‌های قبلی لگد زده، دچار مشکلات فعلی است. به گفته وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، «اگر دولت رئیسی تجربه زیسته چهار دهه قبلی را در دستور کار قرار می‌داد، دچار این مشکلات نمی‌شد» و پیرو این آسیب‌شناسی، او «دو دولت احمدی‌نژاد و دولت رئیسی را دولت‌هایی می‌داند که دچار فروکاست جدی و ناکارآمدی شدند؛ چون این دولت‌ها تجربه زیسته دولت‌های قبل را نادیده گرفتند».