|

سیدامیر منصوری، استاد دانشگاه تهران درگفت‌وگو با «شرق» مطرح کرد:

نسخه نجات تهران در برابر فاجعه انسانی

می‌گویند خطر زلزله تهران نزدیک است. زلزله‌ای که اگر بیاید یکی از بزرگ‌ترین فجایع تاریخ بشری خواهد شد. بافت فرسوده تهران یکی از چالش‌های اصلی در زمان زلزله احتمالی تهران است، ساختمان‌هایی که با اندک تکانی ویران می‌شود.

نسخه نجات تهران  در برابر فاجعه انسانی

شرق: می‌گویند خطر زلزله تهران نزدیک است. زلزله‌ای که اگر بیاید یکی از بزرگ‌ترین فجایع تاریخ بشری خواهد شد. بافت فرسوده تهران یکی از چالش‌های اصلی در زمان زلزله احتمالی تهران است، ساختمان‌هایی که با اندک تکانی ویران می‌شود. بسته‌های تشویقی برای نوسازی هم تاکنون نتوانسته‌اند آن‌چنان که باید در حوزه نوسازی موفق عمل کنند. به گفته کارشناسان در زمان زلزله امدادرسانی به این بافت هم دشوار می‌شود. مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران معتقد است که سال‌هاست هشدار زلزله داده می‌شود اما در شهرها هنوز خطر زلزله را احساس نکرده‌اند و ایده‌های سوداگرانه هنوز می‌چربد و این موضوع سبب شده است که در نوسازی بافت فرسوده عقب باشیم. چمران با بیان اینکه اگر زلزله در بافت فرسوده رخ دهد، خرابی‌های فراوانی خواهیم داشت، می‌گوید: امیدواریم اتفاقی رخ ندهد اما همه زلزله‌ها هشدارهایی است که به تهران داده می‌شود. کارشناسان حوزه زلزله معتقدند که سیاست‌های نوسازی بافت فرسوده منجر به نوسازی نمی‌شود و در این سال‌ها سیاست تجمیع جواب نداده است.

 

به گفته آنها تعداد کشته‌های بعد از زلزله در شهری مثل تهران ممکن است سه تا پنج برابر کشته‌های خود زلزله باشد، به خاطر اینکه امکان خدمت‌رسانی به زلزله‌زده‌ها نیست. افراد زخمی می‌شوند یا بر اثر آلودگی‌هایی مثل وبا و... دچار مشکل می‌شوند... با همه این اوصاف، می‌توان به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرد که تلفات و خسارات زلزله بسیار کاهش پیدا کند.

در دوره‌هایی، مسئولان کشور به برنامه‌ریزی در این زمینه فکر کرده‌اند و در دوره‌هایی نیز، این برنامه‌ها کنار گذاشته شده است.

برخی از کارشناسان حوزه شهرسازی معتقدند در زمان وقوع زلزله احتمالی تهران بیش از اینکه نگران خطر وقوع زلزله گسل شمال تهران باشیم، باید از بابت ساختمان‌های بناساز جنوب تهران یا ساختمان‌های فرسوده و قدیمی مرکز تهران ابراز نگرانی کنیم. حجم زیادی از ادارات‌ یا ساختمان‌هایی که در مرکز شهر قرار دارند، عمر نسبتا زیادی از آنها گذشته و احداث‌شان عموما به قبل از زمانی برمی‌گردد که نگرانی زلزله تهران مطرح شده باشد.

واقعیت این است که زلزله تهران در خیال ما بسیار دور اما درحقیقت بسیار به ما نزدیک است و با وجود آنکه همیشه از آن گفته شده، براساس سخنان کارشناسان این حوزه آمادگی کافی برای کاهش خسارت‌های جانی و مالی وجود ندارد و اصلی‌ترین راهکار [مانند مقابله با آلودگی هوا، ترافیک و دیگر چالش‌های این شهر] دست به دعا شدن صرف است.

سیدامیر منصوری، استاد دانشگاه تهران و رئیس «پژوهشکده معماری و شهرسازی نظر» در گفت‌وگو با روزنامه «شرق» می‌گوید: همه وظیفه داریم برای نجات هم‌وطنان‌مان، آن‌قدر فریاد بکشیم تا جریان نادیده‌ماندن ‎زلزله برچیده شود.

او ادامه می‌دهد: ما باید بتوانیم بگوییم چند مسئله اصلی در تهران داریم؟ ایمنی، مسکن و آلودگی هوا مسائل اصلی تهران هستند که مورد سوم نیز تابع موارد اول و دوم است. مسئله زلزله تهران در رأس مسائل شهر تهران است که بافت فرسوده و... را در خود جای می‌دهد. ما نمی‌توانیم اصلی‌ترین دغدغه ساکنان شهر را نادیده بگیریم چراکه با طرح جامع، راه را بر آن بستیم.

این کارشناس با انتقاد از سکوت طرح جامع درباره مهم‌ترین بحران پیش‌روی تهران، می‌گوید: وقتی طرح جامع تهران را تهیه می‌کردند، به سیاق متعارف طرح‌های جامع بی‌اعتنا به مسائل شهر، شروع کردند به ترسیم شبکه معابر و سپس جادادن جمعیت و کاربری‌های موردنظرشان در سطح شهر و تعیین تراکم‌های هر کاربری. در اواخر طرح، مشاور طرح که در کارگاه نقد طرح جامع ایسنا شرکت کرده بود، در پاسخ ‌به اینکه طرح شما هدف ندارد، با خونسردی و اطمینان خاطر (گویی که از تواضع خود به وجد آمده) گفت: «قبول دارم. خوب می‌نویسیم. اصلا شما اهداف را بگویید». امروز که ده‌ها نفر به واسطه آلودگی هوا زودتر از موعد جان دادند، دانستیم و خدای ناکرده، فردا که زلزله‌ سه میلیون نفر را به کام مرگ بکشاند خواهیم دانست که از طرحی که فقط حرف بی‌هدف باشد، باید حذر کرد.

او با اشاره به برخی سخنان مدیران شهری تهران، درخصوص احتمال وقوع زلزله می‌گوید: در حالی که برخی با استناد به یک نظر دوپهلو و غیرمستند، امکان وقوع زلزله در تهران را منتفی می‌دانند، مجامع رسمی و علمی معتبر آن را اصلی‌ترین مسئله تهران خوانده‌اند که در صورت وقوع بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ بشر را رقم خواهد زد. تفاوت این دو طیف از منهای بی‌نهایت تا به‌اضافه بی‌نهایت است. کشته‌های زلزله سال گذشته افغانستان درحالی بود که یک سال قبل نیز، زلزله آنجا بیش از هزار کشته گرفته بود. وضعیت بافت‌های فرسوده شهرهای ایران که بیش از ۲۵ میلیون نفر ساکن دارد، به مراتب از افغانستان خطرناک‌تر است. اگر حاشیه‌نشین‌ها و روستاها نیز اضافه شوند، عدد آن دهشتناک می‌شود. برای پیشگیری از این بزرگ‌ترین فاجعه کره خاکی، اقدام راهبردی لازم است. با اقدامات خُرد چیزی عوض نمی‌شود. مسئول دانا، مردم‌دوستی و برنامه مشارکتی شرایط توفیق این راهبرد است.

او در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: وقوع این وضعیت، عارضه اصلی نظام برنامه‌ریزی ایران است. یعنی اطلاعات پایه (که مبنای تبیین مسئله و هدف‌گذاری است) سیال و مخدوش است و مقوله‌ای نظری و سلیقه‌ای محسوب می‌شود. در نتیجه، به‌جای آنکه معیار ارزیابی برنامه قرار گیرد، به ابزار توجیه مدیریت بدل می‌شود.

استاد دانشگاه تهران با ارائه یک بسته پیشنهادی به نام «هسته امن محله» به عنوان یک راهبرد عملیاتی برای کاهش بخشی از بحران‌های اجتماعی ناشی از سیاست‌گذاری‌ها در حوزه مسکن، می‌گوید: هسته امن محله، بسته‌ای است که در وهله اول به بحران زلزله به عنوان خطر تهدیدکننده جان نیمی از جمعیت تهران، پاسخ می‌دهد. تهران 270 کیلومترمربع سطح مسکونی دارد که 145 کیلومترمربع آن فرسوده و فاقد پایداری در برابر زلزله است. از سوی دیگر جمعیت بافت فرسوده متراکم‌تر از بافت غیرفرسوده و بیشتر است. از هشت میلیون جمعیت ساکن تهران، حدود 55 درصد در بافت ناپایدار زندگی می‌کند بنابراین 4.5 میلیون نفر در تهران در پی وقوع یک زلزله 6.5 تا هفت ریشتری در خطر مرگ قرار دارند. احتمال وقوع چنین زلزله‌ای در تهران بنابر گفته مراکز رسمی علمی ایرانی و خارجی در چند دهه پیش‌رو خیلی بالاست. در 40 سال تجربه ما این استنباط پیدا شد که دولت هیچ عملیات واقعی برای این موضوع ندارد و تولید فرسودگی ما از نوسازی سبقت گرفته است. ما 20 سال پیش سه میلیون نفر ساکن بافت فرسوده داشتیم اما اکنون 4.5 میلیون نفر ساکن داریم. راه‌حل ما برای این ماجرا هسته امن محله بود. در دولت آقای روحانی اصلا باوری به ساخت مسکن نبود و با تشدید بحران در اواخر آن دوره، دولت آقای رئیسی به درستی شعار ساخت چهار میلیون مسکن را ارائه کرد اما این دولت هم نمی‌دانست چگونه باید این وعده را تحقق ببخشد. حالا که دولت نمی‌تواند مسکن بسازد و از سویی نمی‌تواند وام برای ساخت مسکن پرداخت کند، باید به سراغ برنامه و قوانین مربوط به مسکن بروند. چرا شما مانند بقیه دنیا هزینه شهرداری‌ها را به جای تولید مسکن از مصرف مسکن نمی‌گیرید؟ عوارض پروانه و انشعابات در کل قیمت تمام‌شده مسکن پنج درصد است اما وقتی نمی‌توانید زمین را ارزان کنید یا وام بدهید، در این بخش‌های خرد، هزینه‌ها را کم کنید و سیاست انقباضی خود را در طرح جامع تعطیل کنید. در تهران تراکم جمعیت 110 نفر است، در حالی که در پاریس سه برابر این مقدار است با این تفاوت که تهران متروی پاریس را ندارد. پس به‌جای پاس‌دادن مردم به 25 شهر اقماری تهران که تمام بار زندگی آنها و محل کارشان بر دوش تهران است، در نظام شهرسازی خود تجدید نظر کنید و بگذارید مجموعه شهری تهران بزرگ به رسمیت شناخته شود.

او ادامه می‌دهد: باید بدانیم که طرح جامع، آیه تغییرناپذیر نیست. نباید از هوچی‌گری برخی متنفذان و منتفعان این قضایا ترسید. تهران به اندازه یک شهر میانی در دنیا تراکم دارد. سطح معابر ما از پاریس بیشتر است، اما ترافیک ما هم بیشتر است، چون نظام حمل‌ونقل ما مبتنی بر خودروی شخصی است.

امیر منصوری معتقد است: طرح هسته امن محله‌ قادر است راه‌حل ارائه دهد. مشکل ما در بافت فرسوده مسئله پارکینگ است. تراکم نمی‌دهند چون شرط تراکم در بافت فرسوده، تأمین پارکینگ است و همین موضوع ساخت‌وساز را از صرفه ساقط کرده است. راه‌حل ما این است که یک پارکینگ چندین‌طبقه در مرکز محلات ساخته شود. اکنون سرانه پارکینگ در مجتمع‌ها حدود 20 متر و در ساختمان‌ها 30 متر است، درحالی‌که با ساخت پارکینگ در مرکز محلات این سرانه کاهش می‌یابد. با تأمین چنین پارکینگ‌هایی می‌توان به مالکان تراکم بیشتری داد. همه آپارتمان‌ها در شهرک اکباتان پارکینگ در محل زندگی خود ندارند و یک پارکینگ زیرزمینی با فاصله چنددقیقه‌ای تا خانه‌‌شان دارند. چه اشکالی دارد در بافت فرسوده بین پارکینگ تا خانه چند دقیقه فاصله باشد؟ با حل این مشکل اگر مشخصات شهرسازی منطقه اجازه می‌دهد که مالکان طبقات بیشتری بسازند، این کار را انجام دهید. کوچه را از خودرو خالی کنید و آن را به باغ تبدیل کنید. سطح معابر بافت فرسوده بیشتر از متوسط کل شهر است، اما اینها الان تبدیل به پارکینگ شده‌، بنابراین وقتی کوچه‌ها از خودرو خالی شود، همین معابر به محل بازی کودکان، باغ و‌... تبدیل می‌شود و نیاز نیست دیگر پارکی ساخته شود. در این صورت، شما زمین برای زیرساخت و خدمات پیدا می‌کنید. تمام اینها به لحاظ اقتصادی، علمی، اجتماعی و‌... توجیه شده است. پول‌های سرگردان در بازارهای نامولد به بازار مسکن انتقال پیدا می‌کند. دولتی که پول و زمین ندارد با چنین ابزارهای قانونی می‌تواند مسئله مسکن را تعدیل (نه مرتفع) کند. هسته امن محله یک راه‌حل است که وقتی شما زمین ندارید، با بیرون‌کشیدن پارکینگ از خانه و اعطای تراکم، عملا زمین تهیه می‌کنید و پروژه‌ها اقتصادی می‌شوند و سرمایه‌ها از بازار ارز، طلا و‌... بیرون کشیده می‌شود و بحران در این بازارها هم کاهش می‌یابد.

او درباره راهکارهای عبور از بحران به این نکته اشاره می‌کند که در دنیا بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا برای مواجهه با بحران رکود اقتصادی پروژه راه‌سازی در پیش گرفت؛ چراکه اقتصاد متوقف شده بود و برای به جریان انداختن اقتصاد، اقدام به ساخت جاده‌ها در بیابان کرد. در اروپا هم به سمت مسکن اجتماعی رفتند و موتور رونق‌بخشی به اقتصادشان را روشن کردند؛ به‌طوری که امروز بزرگ‌ترین مالک شهرهای پاریس و لندن، شهرداری این شهرهاست. این کارشناس در ادامه می‌گوید: ما اگر بخواهیم یک راه‌حل خروج از بحران پیدا کنیم، اولین کار این است که افسانه‌زدایی از برخی باورهای نادرست مانند تثبیت جمعیت رخ دهد. فرقی بین اسلامشهر و تهران نیست. تهران مجموعه‌ای از ۴۰ شهر است که زندگی، کار و اجتماع همه مردم آنها به هم پیوسته است. این فشار محیط‌زیستی چیست که ما تاکنون نشنیده‌ایم و اخیرا گفته می‌شود که به همه ما هم وارد می‌شود؟ چه زمانی گفته شد این فشار محیط‌زیستی چیست و معیار آن چه بوده است؟ اگر فشار محیط‌زیستی در منطقه ۱۸ کمتر از منطقه ۱۷ باشد، می‌توانیم به یکی تراکم بدهیم و به دیگری ندهیم؟ تا وقتی به خیالات و توهمات بچسبیم و یک استاندارد واهی ساخته شود، سنگ را نمی‌توانیم روی سنگ بند کنیم. آب لازم است و حق همه مردم است. اگر ما در این طرف محدوده به کسی آب ندهیم، آن طرف اتوبان آزادگان در اسلامشهر از آب استفاده می‌کند. ما نمی‌گوییم فقط تراکم را بالا ببریم، چون ما هم می‌دانیم اگر فقط تراکم را بالا ببریم، همه می‌میریم. قیمت میانگین مسکن به متری ۶۰ میلیون و تعداد روزهای آلوده به ۲۳۰ روز رسیده و نمی‌توانیم کاری کنیم. ما باید واقع‌اندیشی کرده و در چارچوب عقلانیت عمل کنیم.

وی در توضیح بیشتر طرح هسته امن محله که حاصل هم‌اندیشی ده‌ها کارشناس پژوهشکده هنر، معماری، شهرسازی نظر است، می‌گوید: ما قصد داشتیم این طرح را به عنوان نماد معماری پس از انقلاب به عنوان راه نجات تهران و ایران ارائه کنیم. هسته امن محله، با در اختیار گذاشتن محل پارک اتومبیل، امکان صدور پروانه ساخت را مهیا می‌کند؛ به نحوی که هر پلاک به اندازه پارکینگ‌های تحت تملک خود از هسته امنی که خریداری می‌کند، می‌تواند واحد بسازد بدون آنکه نیاز به احداث پارکینگ زیرزمینی با رمپ در پلاک ریزدانه خود داشته باشد. این در صورتی است که هسته امن خدمات دیگر نیز به کیفیت زیست و زیرساخت‌های محله اضافه خواهد کرد. هسته امن محله، مجموعه‌ای محلی و خدماتی مبتنی بر یک پارکینگ (طبقاتی) تجمیعی است که در مرکز کوی یا محله و ترجیحا در جوار خدمات دیگر محله احداث می‌شود. این بنا، محلی برای گردهمایی‌های محله، فضای شهری، باشگاه‌های فعالیت‌های جمعی، میدان میوه و تره‌بار، سالن‌های چندمنظوره برای مراسم‌های آیینی و اجتماعات، باشگاه ورزشی، کارگاه‌های تولیدی، فضاهای تجاری و اداری، رستوران و کافی‌شاپ، فضاهای سبز جمعی و باغ‌بام‌، درمانگاه محلی، انبار ذخیره آب و مواد غذایی و ستاد بحران محله است که در سازه‌ای ایمن در برابر زلزله جانمایی خواهند شد. این مرکز محله جدید در زمان بحران، مأمن مردم محله و سازماندهی امداد و مدیریت محلی و در زمان عادی محل اجتماع افراد و تأمین مایحتاج زیستی و معنایی آنها خواهد بود. هسته مرکزی این بنا به محل پارک اتومبیل اختصاص داده شده تا روند نوسازی پلاک‌ها تسهیل شود. از مساحت این مجموعه، حدود 20 درصد تجاری و اداری و 10 درصد آن به خدمات محلی اختصاص داده شده است.

این استاد دانشگاه یادآوری می‌کند: یکی دیگر از مشکلات اساسی بافت‌های فرسوده، نفوذپذیری آنهاست که آن نیز رابطه مستقیمی با تأمین پارکینگ دارد. خانه‌ها فضا برای پارک اتومبیل ندارند، بنابراین در کنار معابر پارک می‌کنند. درصورتی‌که اگر هسته امن مشکل پارکینگ را حل کند، پارکینگ‌های حاشیه معابر با فرهنگ‌سازی و مدیریت شهری حذف خواهند شد. هسته امن مشکل پارکینگ حاشیه‌ای معابر را حل کرده، کوچه‌ها را از گذر و کاربری صرفا عبوری به «دسترسی» تبدیل کرده و مفهوم کوچه به‌مثابه کریدور دسترسی-اجتماعی را بازتولید می‌کند. هسته امن سه هدف اصلی دارد: اول «ایجاد و بازتولید مفهوم محله» است. این هدف با احیای مرکز محله به‌مثابه عامل ایجادکننده، استمرار حیات و تقویت محله امکان‌پذیر است. هسته امن، در واقع مرکز محله‌ای نوین است. دوم «گسترش زندگی پیاده» است که این هدف با حذف پارکینگ‌های حاشیه‌ای کوچه‌ها و انتقال آنها به هسته امن، ضمن حذف مزاحمت اتومبیل، در مدیریت ترافیک مؤثر بوده و از طرف دیگر امنیت روانی پیاده در کوچه را در پی خواهد داشت. از طرف دیگر مفهوم کوچه احیا می‌شود و مجدد از یک معبر صرفا عبوری، به نقش قدیم خود یعنی کریدور اجتماعی به منظور مقر زندگی اجتماعی باز خواهد گشت. ‌هدف سوم آن نیز «نوسازی بافت فرسوده با آزادسازی پلاک‌ها از ضرورت تأمین پارکینگ در محل خودِ پلاک» است که موجب اقتصادی‌شدن ساخت از طریق افزایش تراکم خواهد بود.

منصوری در پاسخ به این سؤال که افزایش تراکم محله کیفیت زیست را از بین نخواهد برد؟ می‌گوید: با بررسی نمونه‌های خارجی مانند شهر بارسلونای اسپانیا و آمستردام هلند، شاهد مجموعه‌های عظیم مسکونی هستیم که بیش از شش یا هفت طبقه ارتفاع دارند، درصورتی‌که کیفیت زیست در آن در شرایط مساعد است و ترافیک یا آلودگی در آن دیده نمی‌شود. این امر به واسطه اتخاذ صحیح مدیریت شهری قابل دستیابی است. تراکم بالا موجب رونق محله و اقتصاد آن خواهد شد. آنچه موجب ازدحام و مشکلات ناشی از تراکم بالا می‌شود، نبود مدیریت ساماندهی آنهاست. با اصلاح قوانین مدیریت شهری می‌توان مانند بارسلونا و آمستردام و حتی اغلب محلات تهران، تراکم و تعداد طبقه زیاد را با کیفیت زیست بالا مهیا کرد.