از تنهایی پرهیاهو تا یکهتازی زوال
درباره نمایشگاه آثار فاطمه اسلامیان با عنوان ستردگی
چاپ دستی که با نامهای چاپ هنری و چاپگری یا گراور نیز شناخته میشود، شاخهای از هنرهای تجسمی است که در آن اثر هنری از طریق چاپ تصویر بر روی یک سطح، عموما کاغذ یا گاهی پارچه، فلز، چرم، پلاستیک و سطوح دیگر، توسط هنرمند خلق میشود. چاپ دستی امکانات فنی، صوری و بیانی بسیار متنوعی را در اختیار هنرمند میگذارد و به همین سبب در قرنهای اخیر اغلب هنرمندان برخی روشهای حکاکی و چاپ را آزموده و در آنها به استادی رسیدهاند.
چاپ دستی که با نامهای چاپ هنری و چاپگری یا گراور نیز شناخته میشود، شاخهای از هنرهای تجسمی است که در آن اثر هنری از طریق چاپ تصویر بر روی یک سطح، عموما کاغذ یا گاهی پارچه، فلز، چرم، پلاستیک و سطوح دیگر، توسط هنرمند خلق میشود. چاپ دستی امکانات فنی، صوری و بیانی بسیار متنوعی را در اختیار هنرمند میگذارد و به همین سبب در قرنهای اخیر اغلب هنرمندان برخی روشهای حکاکی و چاپ را آزموده و در آنها به استادی رسیدهاند. در کنار ارزشهایی که این مدل خلق اثر هنری در اختیار هنرمند قرار میدهد، مزیت محوری که از دل صنعت چاپ مستخرج شد، امکان مهم تکثیرشوندگی بود. چاپ دستی به هنرمندان اجازه میدهد که آثار خود را تکثیر کنند و نمونههای ارزانتری را در دسترس مخاطبان قرار دهند که این امر اینطور تلقی میشد و میشود که به گسترش هنر و دسترسی عمومی به آثار هنری کمک میکند. به این اعتبار از یک سو چاپ دستی خود یک ژانر برای خلق اثری یکتاست با امکانات و ابزارهایی که در اختیار هنرمند قرار میدهد و از سوی دیگر به دلیل تکثیرشوندگی خود یک چالش پیشروی یکتایی و منحصربهفرد بودن اثر هنری ایجاد میکند. این پرسش امروز با ظهور NFTها نیز محل بحث است که تکثیر اثر هنری در کدام سوی خدمت یا خیانت به اثر هنری قرار میگیرد.
صحبت از وضعیت امروز جامعه و به صورت ویژه، صحبت از طبیعت و آینده جهان نیز خود در چنین بزنگاهی که چاپ دستی به آن دچار است، قرار گرفته. اینکه گویی یکتایی همه چیز در حال از دست رفتن است و همه در یک مسیر تکثیرشوندگی و تکراری قرار گرفتهایم.
این تکرار و از دست رفتن و معدومشدن از خاطراتی جمعی تا شکل و شیوه زیستی تا طبیعت پیرامونی، گواه یک افول و زوال عمومی را میدهد که محل دغدغه اصلی در آثار فاطمه اسلامیان در نمایشگاه ستردگی در گالری باشگاه در قامت درختانی رنگورورفته، خشک و هولناک درآمدهاند.
در طول تاریخ، هنرمندان بسیاری به شیوه چاپ دستی دست به خلق آثار هنری زدهاند، اما اینکه این ژانر را برای تکثیر میخواستند یعنی در خدمت هنر، یا یک تمرین برای گسترش ایدههای خود در یک متریال و شیوه کاری تازه، یا یک زبان و شیوه تازه برای بیان آنچه فکر میکردند، هنوز در حال رفتوآمد و خلق است. البته که هرچه به امروز نزدیک شدیم، این شیوه در هر سه ساحت خود کار خودش را پیش برده است و امروز شاید آثار اسلامیان را در ادامه همان خط سوم از این سه خط بدانیم. این ژانر هنری نیز بر قلههای خود استوار است و پیشینیان جدی برای خود دارد که از آن میان میتوان به چند نفر اشاره کرد. کاتسوشیکا هوکوسائی، یکی از مشهورترین نقاشان و چاپگران ژاپنی در دوران ادو بود. اوتاگاوا هیروشیگه، هنرمند دیگری از دوران ادو در ژاپن که برای سری چاپهای چوبی «پنجاهوسه ایستگاه توکایدو» معروف است. رامبراند، نقاش مشهور هلندی که برای چاپهای دستی خود با جزئیات دقیق و عمق بصری شناخته میشود. فرانسیسکو گویا، نقاش و چاپگر اسپانیایی که برای مجموعه چاپهای دستی خود به نام «کابوسهای جنگ» معروف است. و در نهایت از این گروه پابلو پیکاسو، هنرمند مشهور اسپانیایی که در زمینههای مختلف هنری ازجمله چاپ دستی فعالیت داشت و آثار برجستهای خلق کرده و به گسترش دامنه این ژانر کمک کرده است. آنها نشان دادند که چاپ دستی یک شکل هنری بیانگرانه و مستقل است که ایجاد ترکیبهای بصری با استفاده از دست برای اعمال جوهر، رنگ یا وسیلهای دیگر بر روی سطح برای ایجاد یک تصویر متمایز میتواند محل حرف و سخن باشد. این یک روش لمسی و مستقیم برای هنرسازی است که امکان خلاقیت و بیان شخصی بالایی را فراهم میکند و شاید بهترین ژانر برای صحبت از زوال و تکرار همین ژانر میتوانست باشد.
ستردگی مجموعه آثار چاپ دستی و چیدمان فاطمه اسلامیان که تا پیش از این او را یک نقاش سوررئال میشناختیم، یک تحول در کارنامه کاری او و تمرین جدی هنرمند برای بیان تازه است. او به درستی بر بیان احساسی دو ژانر چاپ دستی و هنر چیدمان تکیه و سعی کرده یک دغدغه احساسی و امروز را به میان بکشد. بهرهبردن از ورق زینک، جزئیات و بافتهای پیچیده، چاپ دستی با جوهر تکرنگ، همه در خدمت موضوع قرار گرفتهاند. موضوعی که سترونی آن هر روز بیش از پیش محل دغدغه جمعی جهان قرار میگیرد. زوال خاطره، زیبایی و از همه مهمتر معنا. هنر معاصر با بهرهگیری از تنوعی از مدیاها و تأکید بر چیدمان و رسانه سعی میکند حرف خود را بزند. اسلامیان با چیدمان قطعات چاپ دستی درختها بر روی زینک، در اتاقی درست روبهروی ویدئویی که موقعیت واقعی درختها را نشان میدهد، خواسته مخاطب را در یک موقعیت قضاوت و در مواجهه عینیتر در برابر زوالی که از آن سخن میگوید قرار دهد. چیدمانی که واقعیت را در برابر حقیقت، گویی قرار داده است.
آثار تازه اسلامیان، در ادامه نمایشگاه پیشین هنرمند در گالری ثالث که با عنوان تنهایی پرهیاهو به نمایش گذاشته شده بود و سخن از تنهایی انسان معاصر میکرد، دست روی تنهایی طبیعت و زوال زیبایی و معنا گذاشته است و هولناکی برهوت بیرنگ پیرامونش را ترسیم میکند. کنتراست بین آثار تیره و نواحی روشنتر به قطعات همچون کلمات، عمق بخشیده و پسزمینه ساده بر پیچیدگی و عمق نگرانی، طرح چاپشده و سترگی موضوعی که از آن سخن میگوید افزوده است. این ترکیبی زیبا از هنر و طبیعت است که ماهیت اشیای مورد استفاده در فرایند چاپ را به تصویر میکشد. او میخواهد زوال را به تصویر بکشد و جاودانه کند، همچون کسی که یأس را دامن میزند تا به امید برسد. «در مجموعه پیشرو تلاش من جاودانهکردن ابژه رو به زوال است؛ چراکه هرچقدر زوال بیشتر خودش را در اطرافم عریان میکند، به همان میزان بار حافظه جمعی چندهزارساله، مرا به عکسالعمل در برابر این زوال وامیدارد».
کیکی اسمیت، هنرمند آمریکایی که به خاطر چاپ، مجسمهسازی و طراحیاش معروف است، در جایی گفته بود: «من واقعا کار چاپ را دوست دارم. این مانند یک راز است و شما سعی میکنید بفهمید که چگونه آن را مهار کنید». این نقل قول منعکسکننده ماهیت پیچیده و اغلب غیرقابل پیشبینی فرایند چاپ و البته فرایند خلق اثر هنری است. همان که در نقاشی و مجسمه هم ما از هنرمندان مطرح این حوزه شنیده یا دیدهایم. کارهای فاطمه اسلامیان ضمن آنکه سعی کرده است از هنر پیشینی چاپ پیروی کند، در تلاش برای معاصرشدن نیز با بهرهگیری از هنر چیدمان و متن، راهی برای بیان دغدغههای امروزین گشوده است، اما اینکه چقدر در بیان خود موفق بوده است باید آن را به آینده و ادامه مسیر او وابسته دانست.
«برای من درختها همان تنهایی هستند که گاه آرام از بین میروند و گاه به شکل محسوس و یکباره جای خود را به آسمانخراشها و برجها میدهند». درختها اینجا مصادیق بارز زیبایی و معنا هستند. در آثار او جایی که درختان به صورتهای منفرد، خشک، بسیار تیره و ترسناک همچنان تنها پناهگاه پرندگان هستند، یا جایی که در یک مدیا ویدئویی کوتاه در موقعیتهای زمانی و مکانی متفاوت همچنان نقش اندک زیباسازان زندگی و آسایشبخشان را بازی میکنند، از یک دغدغه و احساس نگرانی سترگ، یعنی معناباختگی زندگی حرف میزند. اما شاید در این آثار و کلیت نمایشگاه نیاز به شرح و بسط بیشتر برای دستیابی به معاصرترشدن احساس میشد. ایده مرکزی و آنچه در استیتمنت نیز بدان اشاره میشود، در ادامه یک دغدغه عمومی و جهانی است و حرف تازهای نیست. اما از منظر هنر مدرن شاید این یک مسیر متفاوت و یک تمرین برای خود هنرمند تلقی شود. هانری ماتیس که بهویژه به عنوان یک مجسمهساز و نقاش شناخته میشود، چاپگری را به عنوان بسط طراحی میدید و از فرایند فنی آن به عنوان راهی برای نشاندادن چگونگی تکامل بینش هنری خود در سراسر یک اثر استفاده میکرد. آنچه فکر میکنم فاطمه اسلامیان هم میتواند به آن بیندیشد و از آن راهی به دنیای نقاشی خود پیدا کرده و به بیانی معاصرتر او را برساند.
در هنر چاپ دستی، استفاده از زینک میتواند به عنوان یک ابزار خلاقانه برای هنرمندان عمل کند که به آنها اجازه میدهد تا با استفاده از تکنیکهای سنتی و مدرن، آثاری با جزئیات بیشتر و دقت بالاتر خلق کنند. همچنین، ورقهای زینک به دلیل مقاومت در برابر آب و روغن، امکان چاپهای مکرر و بادوام را فراهم میآورند که این خود یک مزیت بزرگ در صنعت چاپ به شمار میرود. اما اینکه از زینک به عنوان یک اثر یکتا بتوان یاد کرد و مزیت پیشینی آن را کنار گذاشت و از آن به عنوان یک ضد مزیت یاد کرد خود میتواند سوی معنای تازه در آثار فاطمه اسلامیان باشد که متریال تکثیرشونده را برای به ترسیم درآوردن طبیعتی به کار گیرد که با تمام فراوانی فعلی تکثیرشدنی نیست و بهخصوص در آستانه تخریب و از دست رفتن است. به طور کلی، ترکیب چاپ دستی و زینک را میتوان به عنوان یک انتخاب هنری خلاقانه و جسورانه در نظر گرفت که مرزهای چاپ سنتی را جابهجا میکند و فرصتهای جدیدی را برای بیان هنری باز میکند.
از نظر سبکی، به دلیل بافت و شکل، آثار فاطمه اسلامیان میتواند با اکسپرسیونیسم مرتبط باشد که تجربه عاطفی را بر واقعیت فیزیکی ترجیح میدهد. هنر اکسپرسیونیستی اغلب شامل تصویرسازیهای شدید و عاطفی از موضوعات است و استفاده از تنهای تکرنگ در این قطعه اثر دراماتیک را تشدید میکند. جزئیات دقیق و پسزمینه بافتدار نشاندهنده دیدگاه شخصی و ذهنی است که یکی از ویژگیهای اصلی اکسپرسیونیسم است. اما بهطور جایگزین، این آثار همچنین میتوانند با هنر انتزاعی نیز در ارتباط قرار بگیرند؛ بهخصوص آنجا که بر استفاده از شکلها، رنگها، فرمها و علائم حرکتی برای دستیابی به اثر خود تمرکز دارند تا نمایشی واقعی از واقعیت بصری پیرامونی هنرمند ارائه کنند. طبیعت انتزاعی اثر هنری به بینندگان اجازه میدهد تا آن را به روشهای مختلف تفسیر کنند و تخیل و تجربیات شخصی خود را درگیر کنند.