نیمی از اصناف مالیات نمیدهند؟!
چند روز قبل سازمان امور مالیاتی گزارش عجیبی در روزنامه ایران درباره وضعیت مالیات اصناف منتشر کرد. گزارش مذکور میافزاید اخذ مالیات بر مبنای درآمدزایی مشاغل صورت گرفته و از روش چانهزنی به سمت دادهمحوری حرکت کرده و در این میان مالیات مشاغل بر اساس کسب سود و درآمد مشخص شده است.
چند روز قبل سازمان امور مالیاتی گزارش عجیبی در روزنامه ایران درباره وضعیت مالیات اصناف منتشر کرد. گزارش مذکور میافزاید اخذ مالیات بر مبنای درآمدزایی مشاغل صورت گرفته و از روش چانهزنی به سمت دادهمحوری حرکت کرده و در این میان مالیات مشاغل بر اساس کسب سود و درآمد مشخص شده است.
گزارش مالیاتهای مستقیم ۱۴۰۲ نشان میدهد که ۸۸.۲ درصد از مؤدیان مالیات زیر ۲۰ میلیون تومان و ۱۱.۸ درصد مالیاتی بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان پرداخت میکنند.
گزارش آنگاه وارد جزئیات بیشتری میشود؛ نظیر آنکه مالیات نیمی از اصناف صفر است.
همچنین چیزی حدود 20 درصد از اصناف مالیات صفر تا پنج میلیون تومانی پرداخت کردهاند و حدود 10 درصد از اصناف مالیات بین پنج تا ۱۰ میلیون تومانی میپردازند. بالغ بر ۴.۵ درصد از اصناف نیز مالیاتی حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان و چهار درصد نیز مالیات بین 15 تا 20 میلیون تومانی میپردازند.
بر اساس گزارش، فقط حدود 12 درصد اصناف مالیات بین ۲۰ تا بیش از ۳۰ میلیون تومان پرداخت میکنند که از این میزان تنها ۷.۷ درصد از مؤدیان اصناف موظف به پرداخت مالیاتی بیش از ۳۰ میلیون هستند.
این گزارش قرار است چه چیزی را بازنمایی کند یا واجد کدام جنبه دستاوردی باشد؟
در تمام سالهای اخیر کاملا مشخص است که دولت حساب ویژهای روی دریافت مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم باز کرده است. تقریبا روی بیشتر اقلام خریدهای عمومی و حتی مایحتاج عادی و روزمره نیز انواعی از مالیات اعمال شده که بهطور آشکار و غیرآشکار از مصرفکننده اخذ میشود.
در این راستا، راهبرد فعالسازی رسانهای سازمان امور مالیاتی میتواند راهبرد دقیق و قابل دفاعی باشد.
درعینحال، شیوههای گزارشدهی باید از استانداردهای مناسبی برخوردار شوند. بهعنوان نمونه، در سال گذشته موضوع اخذ مالیات از سلبریتیها از سوی همین سازمان مطرح شد که اتفاقا مورد حمایت عموم مردم قرار گرفت.
رئیس سازمان امور مالیاتی سال گذشته اظهار کرده بود که سازمان متبوعش مرعوب فضاسازیها در فضای مجازی نمیشود و هرکسی که فعالیت اقتصادی دارد باید مالیات بپردازد.
این دو جمله آخر نهتنها سیاست صحیح و درست این سازمان، بلکه یک خواست عمومی هم محسوب میشود.
اما انتشار گزارش اخیر در روزنامه ایران، با این حجم از دادههای خام را نمیتوان اقدامی در راستای همان سیاست درست و دقیق ارزیابی کرد. معمولا استراتژیهای مالیاتستانی باید عطف به یک گذشته و با نگاه به افق پیشرو باشد و ارقام آن بتواند درک درستی از وضعیت آن سیاست را در نسبت با شرایط کلی اقتصاد کشور به دست دهد.
با امعان نظر به این واقعیت، اکنون باید سؤال کرد که این گزارش دنبال بازنمایی چه موقعیتی است؟ هرچند پاسخ این پرسش میتواند قضاوتی باشد، اما در شرایطی که قرینه دیگری از وضعیت در دست نیست، چارهای جز قضاوت باقی نمیماند.
با این اوصاف، دور از ذهن نیست در شرایطی که عامه مردم در فشار اقتصادی کمرشکن کنونی ناگزیر از پرداخت انواع مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم و آشکار و پنهان هستند، چهبسا این گزارش میخواهد تسکین اندکی برای مردم باشد.
اما در یک وانمود کاملا متفاوت، میتوان این گزارش را یک سند ناخوشایند برای وضعیت کلی اقتصاد کشور قلمداد کرد.
اقشار گوناگونی از مردم و خصوصا کارمندان و کارگران همواره مالیات خود را پیش از دریافت حقوقشان پرداخت کردهاند. مازاد بر آن، به عناوین مختلف نیز ناچار از پرداختهای عدیدهای ذیل عناوین مالیاتی هستند.
اکنون گزارش مذکور با صراحت اعلام کرده نیمی از اصناف اساسا مالیات نمیپردازند. چگونه ممکن است کسی که دستمزدی در حد کارگری و کارمندی دریافت میکند، مشمول پرداخت مالیات منظم و ماهانه باشد، ولی کسی که در طول سال مشغول کاسبی است، میتواند از شمول پرداخت مالیات خارج شده باشد؟
مشخصا پایهها و قرائن مالیاتی برای گروههای مختلف با یکدیگر فرق دارند، اما عدالت ایجاب میکند هر گروه به نسبت درآمدی که کسب میکند، مشمول مالیات شود. این موضوع در فراز ابتدایی قانون مالیاتهای مستقیم کشور مورد تصریح قرار گرفته است.
رئیس سازمان مالیاتی سال گذشته گفته بود 90 درصد مالیاتهای وصولی زیر 20 میلیون تومان است. اکنون بعد از یک سال تقریبا همین نسبت همچنان به قوت خود باقی است و فقط 12 درصد از اصناف مالیات بیش از 20 میلیون تومان میدهند.
درواقع فقط حدود 7.7 درصد از اصناف کشور بیش از 30 میلیون تومان مالیات میدهند. اگر مالیات یک کارمند معمولی را محاسبه کنیم، آنگاه با استناد به گزارش سازمان امور مالیاتی میتوان با مسامحه اظهار کرد فقط حدود پنج درصد از کاسبان و صاحبان اصناف هستند که به اندازه یک کارمند معمولی مالیات پرداخت میکنند. در نگاه کلانتر یعنی 85 درصد از اصناف از یک کارمند معمولی کمتر مالیات داده یا به اندازه آن کارمند مالیات میدهند.
این گزارش از منظر خیلی از کارمندان و کارگران کشورمان بسیار غیرقابل قبول و ناامیدکننده است. تلاش دستگاه مالیاتگیری باید معطوف به حداکثرسازی درآمدهای مالیاتی باشد. هر شهروند مسئول طبعا هیچ مخالفتی با قانون و پرداخت مالیات ندارد. مشکل مردم ما در پرداخت مالیات نیست، بلکه مشکل شهروندان این است که پرداخت مالیات بهطور عادلانهای محقق نمیشود. به عبارت دیگر مشکل در «ندادن مالیات» است. این گزارش نیز تأییدی بر همین وضعیت است.
اینکه 50 درصد از اصناف هیچ مالیاتی نمیدهند، نشان میدهد که یا قوانین مالیاتی ایراد دارد یا اینکه باید معافیتهای مالیاتی را مورد تجدیدنظر قرار داد.