مجلس دوازدهم و هیئترئیسه
با انتخاب اعضای هیئترئیسه مجلس دوازدهم، چند مسئله کلیدی در درون جناح راست روشن شد، گرچه نباید انتظارات معجزهآسایی را از نوع ریلگذاری و تصمیم مصوبات فوق کلیدی از این مجلس برای رشد و توسعه کشور داشت، اما همین اندازه که سکان هدایت مجلس به دست تکنوکراتهای جدیدی افتاده که پوست انداختهاند و آهستهآهسته در حال تکاملاند، باید شاکر باشیم.
با انتخاب اعضای هیئترئیسه مجلس دوازدهم، چند مسئله کلیدی در درون جناح راست روشن شد، گرچه نباید انتظارات معجزهآسایی را از نوع ریلگذاری و تصمیم مصوبات فوق کلیدی از این مجلس برای رشد و توسعه کشور داشت، اما همین اندازه که سکان هدایت مجلس به دست تکنوکراتهای جدیدی افتاده که پوست انداختهاند و آهستهآهسته در حال تکاملاند، باید شاکر باشیم. قطعا همین افراد در آیندهای نزدیک واقعیتها را بیشتر و بیشتر درک خواهند کرد و آنوقت برای حل مشکلات کشور و مردم تا قسطنطنیه خواهند دوید، در تحلیل محتوا چند نکته کلیدی را میتوان فهم کرد؛ رأی بالا به آقای قالیباف در مقابل آقای ذوالنوری رقیب تند و سرسخت جریان پایداری، میزان عقلانیت در مجلس را نشان میدهد، از اینکه اداره و حکمرانی کشور با بیان شعارهای پرطمطراق و احساساتی یا با آتشزدن برجام حل نمیشود، بلکه مدیریت یک قوه، نیازمند عقلانیت نهفتهای است که در سالهای متمادی با طیکردن پلههای مختلف مدیریتی حاصل میشود. صحبت از تعریف و تمجید از آقای قالیباف نیست، قطعا ایشان هم مانند هر مدیر دیگری نقاط مثبت و منفی دارد، اما در میان رقبای مطرح فعلی خود در مجلس، از همکلاسیهای خود بالاتر ایستاده و تجربه و پختگی لازم را کسب کرده است. گرچه هنوز نمیدانیم بازی قدرت در داخل جناحهای موجود چگونه است! شاید همین فردا اعلام شود آقای قالیباف انصراف داده و برای پست ریاستجمهوری نامزد شده، اما هرچه است اکنون با تشکیل مجلس دوازدهم، ریاست او بر مجلس قابل توجیه است، از طرف دیگر میزان آرای خاکستری یا مستقلینی که بدون سر و صدا در مجلس حضور دارند، کرسیهای بالایی است، این کرسیها بدون درنگ به آقای قالیباف رأی دادهاند، رأی ۱۹۸ کرسی در مقابل ۶۰ کرسی؛ قابل تأمل است! بنابراین مستقلین و اصلاحطلبان خاکستری با ایجاد یک فراکسیون قوی مصوبات و طرحهایی را در مجلس میتوانند تصویب کنند یا مانع مصوباتی شوند که برای منافع ملی و مردم مضر و حساسیتزا است تا عقلانیت و پختگی لازم را در مجلس به کرسی بنشانند. بنابراین ورود به کمیسیونهای تخصصی و ویژه مجلس راه را برای گروههای معتدل هموار کرده است. با انتخاب نواب مجلس نیز دوباره شاهد همان برتری و غلبه اکثریت نسبتا بوروکرات و آشنا به مسائل و مدیریت اجرایی بر شعارمحور هستیم.آقای حاجیبابایی وزیر بوده، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بوده، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بوده، اعداد و ارقام را میشناسد، با بودجهریزی آشنایی دارد یا آقای نیکزاد فردی اجرایی است که بیشتر منشی اعتدالی دارد تا گرایش هیجانی.
فراموش نکنیم مجلس شورای اسلامی برای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو بسیار مهم است و پلی است بین مردم و سیستم، چانهزنی و حضور مردم، رسانهها، فضای مجازی، احزاب سیاسی و... با منتخبان برای فرایند تأیید صلاحیت نامزدها بهمنظور مشارکت بالا و رقابتی و دو قطبیکردن انتخابات تأثیرگذار خواهد بود، معتدلین و اصلاحطلبان با چانهزنی در بالا و تشویق مردم برای حضور پای صندوقهای رأی، موظف هستند کشور را از این اوضاع نابسامان نجات دهند، با نشستن مشکلی حل نمیشود، میدانداری باید کرد، حتی با یک درجه پایینتر از استانداردهای لازم که برای نامزدهای مورد هدف و علاقه تعریف میشود.