آیا بحران اوکراین به صلح نزدیک میشود؟
یک روز پیش از آغاز نشست مذاکرات صلح در سوئیس که مطابق با فرمول صلح زلنسکی بدون دعوت از روسیه برگزار شد، ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در وزارت خارجه خطاب به سرگئی لاوروف شرایط مذاکره را اعلام کرد
احمد وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه: یک روز پیش از آغاز نشست مذاکرات صلح در سوئیس که مطابق با فرمول صلح زلنسکی بدون دعوت از روسیه برگزار شد، ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در وزارت خارجه خطاب به سرگئی لاوروف شرایط مذاکره را اعلام کرد: ۱) نیروهای اوکراین باید به طور کامل از قلمرو مناطق دونتسک، لوگانسک، زاپاروژیا و خرسون (که در خوانش روسیه به موجب همهپرسی در ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ به خاک این کشور الحاق شدهاند) خارج شوند. ۲) اوکراین باید متعهد شود به ناتو نمیپیوندد. ۳) اوکراین لازم است وضعیت بیطرفی و فاقد سلاح هستهای داشته باشد.
اکنون پرسشی که مطرح میشود، این است که آیا پوتین شرایط محالی را برای به بنبست کشاندن صلح مطرح کرده یا هدفش این بوده که با این پیشنهادات مذاکرات صلح در سوئیس را که بدون حضور روسیه برگزار میشود، تحت تأثیر قرار دهد یا اساسا ظرفیتهایی برای پذیرش چنین شرایطی وجود دارد؟
برای امکانسنجی صلح ابتدا لازم است به شرایط بحران توجه داشته باشیم؛ در یک سو با روسیه روبهرو هستیم که پوتین انتخابات ریاستجمهوری را نیز با موفقیت پشت سر گذاشته است و نیروهای مسلح کشورش در مناطق خارکیف و اودسا نیز تلاشهایی برای پیشروی دارند؛ اگرچه در غرب منزوی شده است، اما روابط اقتصادی بسیار محکمی را در خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و البته آسیای شرقی پیش میبرد. در سوی دیگر زلنسکی قرار دارد که از ظرفیت حمایتی مالی-تسلیحاتی چشمگیر ناتو برخوردار است و در ماههای اخیر کمتر شب و روزی سپری میشود که پهپادهای اوکراینی تلاش برای حملاتی در خاک روسیه نداشته باشند؛ درعینحال بخش چشمگیری از سرزمینهای اوکراین را از دست داده است و انتخابات ریاستجمهوری را که باید در ابتدای بهار ۲۰۲۴ برگزار میشد، به بهانه شرایط جنگی برگزار نکرده است.
زلنسکی بهخوبی درک میکند که فردای صلح باید بهسرعت انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کند و با توجه به اختلافات داخلی در اوکراین ازجمله میان او و شهردار کییف و رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح کشورش، مطابق نظرسنجیها اکنون در رقابت با دیگر نامزدهای احتمالی کمترین اقبال را دارد. از همین نظر در فرمول صلح زلنسکی، او در جستوجوی شرایطی است که به یک قهرمان در جنگ تبدیل شود و معتقد است با اینکه در میدان جنگ نیروهایش شرایط نامساعدی دارند و روسیه در حال پیشروی در خارکیف و اودسا نیز هست، اما نهفقط خرسون، زاپاروژیا، دونتسک و لوگانسک بلکه کریمه نیز باید به اوکراین بازگردانده شود و روسیه به کییف غرامت پرداخت کند و البته کشورش به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا نیز درآید. اما این شرایط حتی با دیدگاه شرکای غربی زلنسکی نیز متفاوت است و خبرهایی از طرح مکرون مطرح شد که بر الحاق دونستک و لوگانسک مانند کریمه به خاک روسیه پذیرش داشت و موضوع بازپسگیری خرسون و زاپاروژیا را مطرح میکرد.
نهایتا مذاکرات صلح در سوئیس بدون نتیجه به پایان رسید و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، گفت باید روسیه در کنفرانسهای آتی درباره صلح اوکراین دعوت شود و این موضوع برای کنفرانس بورگنستاک برنامهریزی شده است. دراینمیان کشورهایی نظیر عربستان سعودی، برزیل، هند، اسلواکی، آفریقای جنوبی، امارات و ارمنستان که بیانیه پایانی کنفرانس صلح در سوئیس مطابق فرمول زلنسکی را امضا نکردند نیز چشمگیر است که به گفته صدراعظم اتریش با متن بیانیه مشکل داشتند؛ اگرچه در سوی دیگر ترکیه، صربستان و مجارستان با وجود روابط نزدیک با مسکو آن را امضا کردند. بیانیهای که روسیه را به جنگ علیه اوکراین متهم میکند که منجر به رنج و ویرانی انسانی شده است و همچنین خواستار بازگرداندن کنترل اوکراین بر نیروگاه هستهای زاپاروژیا و همچنین بنادر در دریای آزوف میشود.
بدون شک مهمترین ضرورت برای جذابیت یک مذاکره این است که همه طرفین احساس کنند که دستاوردی خواهند داشت و مبتنی بر یک گفتوگوی برد-برد برای کسب منافع حداکثری چانه بزنند. دراینمیان اگر زلنسکی را (بهعنوان فردی که ریاستجمهوریاش تمام شده و در شرایط جنگ شانس باقیماندن بر این مسند را دارد) فاکتور بگیریم، همه طرفها یعنی روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا و برایند غرب جمعی یعنی ناتو، فرصت تعریف فرمولهای برد-برد و چانهزنی برای تحقق آن را دارند.
ناتو میتواند بگوید به واسطه بحران اوکراین موفق شده است موجودیت خود را احیا کند، آمریکا میتواند بگوید به واسطه بحران اوکراین موفق شد شکاف جدی میان روسیه و اروپا بیندازد و شرکای اروپایی واشنگتن نیز میتوانند بگویند که موفق شدند به واسطه بحران اوکراین، روسیه را در یوروآتلانتیک منزوی کنند. درعینحال روسیه نیز موفق شد سرزمینهای روستبار در اوکراین را به قلمرو خود الحاق کند و اگرچه در یوروآتلانتیک منزوی شد، اما در خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا یک موازنه قدرت جدیدی رقم بزند و بهعنوان یک قدرت فرامنطقهای، نقشپذیری جدی را ایفا کند. طرح صلحی که اگر بایدن از آن ممانعت کند، بدون شک مورد استقبال ترامپ در صورت پیروزی احتمالی در انتخابات قرار خواهد گرفت و حتما شاهد نقش عربستان و شخص بنسلمان بهعنوان میانجی در فرمول صلح خواهیم بود.