جدول قطعی برق را منتشر نکنید
برخی در رسانهها و شبکههای اجتماعی خواستار آن شدهاند که جدول قطعی برق از سوی وزارت نیرو منتشر شود. شاید هیچکس به اندازه وزارت نیرو خواستار طبیعیشدن و عادیشدن قطعی برق نزد مردم نباشد. در این صورت انتشار جدول قطعی برق (سهمیهایشدن برق) هم امری معمول تلقی خواهد شد و هیچکس، هیچ سازمانی را به خاطر امور بدیهی و معمول سرزنش نمیکند.
برخی در رسانهها و شبکههای اجتماعی خواستار آن شدهاند که جدول قطعی برق از سوی وزارت نیرو منتشر شود. شاید هیچکس به اندازه وزارت نیرو خواستار طبیعیشدن و عادیشدن قطعی برق نزد مردم نباشد. در این صورت انتشار جدول قطعی برق (سهمیهایشدن برق) هم امری معمول تلقی خواهد شد و هیچکس، هیچ سازمانی را به خاطر امور بدیهی و معمول سرزنش نمیکند.
این موضوع را چگونه میتوان فهم کرد؟
دولت وظیفه تأمین برق همگان را بر عهده دارد. طبیعی است همگام با توسعه کشور و صنایع و شهرها، نیاز است میزان تولید الکتریسیته هم افزایش پیدا کند؛ اما گویا این افزایش به هر دلیلی نمیتواند محقق شود؛ بنابراین قطعی برق بهطور متناوب در همه جای کشور اتفاق میافتد.
مردم نیز در کشاکش این وضعیت گیر افتادهاند و فقط میدانند که بالاخره در طول روز برق آنها ساعاتی قطع خواهد شد. دستگاههای رسمی البته هرگز حاضر نیستند این قطعیها را ناشی از ناتوانی در تأمین برق بدانند.
این در حالی است که در چند سال اخیر، نرخ بهای برق مرتب افزایش پیدا کرده. کسانی که در دهه 1360 و قبل از آن به دنیا آمدهاند، به خوبی به یاد دارند که در تابستانها جدولی به نام جدول قطعی برق در رسانهها منتشر میشد و سهم هر منطقه و ساعات خاموشی آن مشخص میشد. بعدها با پیشرفت کشور، چنین جدولی بلاموضوع شد و پدیده قطعی فقط بنا بر مصادیقی همچون ایرادهای اتفاقی یا تعمیرات شبکه صورت میگرفت. آنتونیو گرامشی (متوفی به سال 1937) یکی از نظریهپردازان بزرگ مارکسیست در ایتالیا بود. گرامشی میگفت دولت مستقر همواره مایل است شیوه خاص خود از درک جهان را طبق نگاهش بهطور طبیعی جلوه دهد. این یعنی نظم مسلط همانا «طبیعی» است و چیزی جز آن نمیتواند وجود داشته باشد. آن نگرش باید همچون پارهای از نظم طبیعی جهان مورد پذیرش قرار گیرد و هرگز غیر از آن نبوده، نیست و نخواهد بود. اکنون ما در شبکههای اجتماعی، مردمی را میبینیم که خواستار جدول قطعی برق هستند؛ انگار نه انگار کشور سالها پیشرفت داشته و طبعا باید از آن موقعیت فقدان و وضع نابهنجار قطعی اجباری برق عبور کرده باشد. ولی انتشار این جدول یعنی گویی طبیعی است که ما باید برق را سهمیهبندی کنیم و روزانه شاهد قطعی برق باشیم. وزارت نیرو خواستار آن است که ما آن را همچون بخشی طبیعی از زندگی بپذیریم؛ دقیقا همانگونه که نظم مسلط از ما میخواهد چنین چیزی را قبول کنیم. گرامشی از مفهوم «عرف عام» یاد میکند. هر وضعیت مشخصی که در دولت، موقعیت هژمونیک پیدا میکند (در اینجا و این مورد خاص یعنی دولت سیزدهم)، لامحاله نوعی نظم هنجارین را برپا میکند که نهادهای وابسته به آن باید دو کارکرد عمده را بر دوش بکشند. اول اینکه بهطور منظم تصویری کاذب از روابطی واقعی را که پایههای دولت هژمونیک به آن متکی است، به دست بدهند. مثلا وقتی وزارت نیروی دولت سیزدهم قادر به تأمین همزمان برق ادارات و منازل در اوج گرمای خوزستان نیست، ولی اعلامیه میدهد که تعطیلی یا کاهش ساعات ادارات در برخی استانها به خاطر ناترازی برق نیست. دیگر آنکه شبکهای از گفتارها و نظریهها را تولید کند که تصویر یادشده را طبیعی جلوه دهد. گرامشی این شبکه گفتارها را عرف عام مینامد. هر نگرشی را که مدنظر دولت باشد (اینجا وزارت نیرو) باید بهصورت عرف عام درآورده و آن را همچون نظم طبیعی جهان مورد پذیرش قرار داد. وقتی قطعی برق و سهمیهبندی آن برای مردم به شکل یادشده درآید، آنگاه امری کاملا درست و صحیح به نظر رسیده و نیاز نیست تحت پرسش یا ایراد قرار گیرد. همه چیز باید طبیعی انگاشته شود؛ زیرا مردم قادر به درک امورات ممکنی که در زندگیشان بهصورت «غیرطبیعی» جلوهگر میشود، نیستند. قطعی برق نیز باید شکل طبیعی به خود بگیرد. طبیعیسازی فرایندی است که طی آن اساسا ساختهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی به صورتی عرضه میشوند که انگار اموری آشکارا معمول و متداول هستند. اینجاست که طبیعیسازی در قالب استقبال از انتشار جدول قطعی برق درمیآید که میتواند از این رهگذر، سرپوشی برای ناکارآمدی آن وزارتخانه باشد. به همین خاطر نباید وزارت نیرو به خود جرئت و جسارت انتشار قطعی برنامهریزی برق را بدهد مگر آنکه پیشاپیش ناتوانی و ناکارآمدی خود را در تأمین برق مردم رسما قبول و از مردم بابت آن عذرخواهی کند.