|

انتخاب وزیر، نه بازیگر حیاط‌خلوت

انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم این‌بار نه رنگ‌و‌بوی حزبی داشت و نه مشارکت‌کنندگانش به تشویق و ترغیب فرد یا گروهی پای صندوق رأی آمدند. دلیل آن هم این است که با توجه به حضور پرشور چهره‌هایی که یا انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی را تحریم کرده بودند یا دست‌کم مردم را برای حضور تشویق نمی‌کردند، باز هم تعداد آرای اخذ‌شده در دور اول کمتر از آرای مأخوذه انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم بود. نبود ثبات اقتصادی-اجتماعی که در حوزه اقتصاد کاملا خود را به رخ هر ایرانی می‌کشد، یکی از عواملی بود که پای مردم را برای آمدن به پای صندوق‌های رأی سست کرد.

انتخاب وزیر، نه بازیگر حیاط‌خلوت

محمد شیرکوند-فعال حوزه گردشگری: انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم این‌بار نه رنگ‌و‌بوی حزبی داشت و نه مشارکت‌کنندگانش به تشویق و ترغیب فرد یا گروهی پای صندوق رأی آمدند. دلیل آن هم این است که با توجه به حضور پرشور چهره‌هایی که یا انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی را تحریم کرده بودند یا دست‌کم مردم را برای حضور تشویق نمی‌کردند، باز هم تعداد آرای اخذ‌شده در دور اول کمتر از آرای مأخوذه انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم بود. نبود ثبات اقتصادی-اجتماعی که در حوزه اقتصاد کاملا خود را به رخ هر ایرانی می‌کشد، یکی از عواملی بود که پای مردم را برای آمدن به پای صندوق‌های رأی سست کرد.

 از طرفی ناامیدی از رویکردها و عملکردهای دولت‌های قبلی نیز مزید علت شده بود. اما در‌این‌بین سخنان جناب دکتر پزشکیان رنگ‌و‌بوی فرهنگی-مذهبی داشت که آمیخته به صداقتی بود که در چند سال اخیر کمتر در عرصه سیاسی کشور دیده شده بود. از طرفی ایشان و تیم‌ فکری‌شان خود را محدود به ایدئولوژی، جملات قصار مذهبی و شعارهای صرف فرهنگی نکردند و پا به عرصه ادبیات مذاکره و گفت‌وگو و انسجام درونی و تعامل با جهان گذاشتند. همچنین اقتصاد از کلید‌واژه‌های اساسی ایشان بود که با حضور چهره‌های جواب‌پس‌داده رویکرد عملی خویش به این حوزه را نیز به‌عنوان کاندیدا اثبات کردند. اما در‌این‌بین کمتر صحبتی از یکی از 10 اقتصاد این روزهای دنیا شد که در دل خویش هم فرهنگ و تاریخ و تمدن را جا داده است، هم طبیعت و هم فراغت و زندگی را. صنعت گردشگری در ایران همیشه در حد کلام مانده و هیچ وقت پا به میدان عمل نگذاشته است. شاید یکی از دلایل آن را بتوان در نگاه سنت‌زده به صنعت گردشگری دانست که آن را صرفا در سنت میهمان‌نوازی یا گشت و گذار یا در بهترین حالت در ادبیات کاروانی خلاصه کرده‌اند. در همین راستا نیز فرهیختگان فرهنگی هستند که گاهی و بدون توجه به اصل اقتصادی-امنیتی-اجتماعی صنعت گردشگری، این صنعت ناب دنیای امروزی را محدود به میراث ملموس و ناملموس ما کرده‌اند. در همین باب چند سؤال مرجع درباره نبود رشد و توسعه پایدار صنعت گردشگری در کشور ذهن فعالان را مشغول کرده است:

1. آیا نگاه صرف به مقوله میراث که تنها یک بخش از ارکان فرهنگی کشور است، گره‌گشای سقوط صنعت گردشگری در کشور بوده است؟

2. چگونه ممکن است به صرف نگاه فرهنگی به مقوله صنعت گردشگری و بدون توجه به سرمایه انسانی که اقتصاد گردشگری را می‌شناسد، در این صنعت رشد و توسعه‌ای پایدار (حتی نقطه‌ای) را پدید آورد؟

3. چگونه توقع داریم مدیران و معاونان و وزیرانی که هیچ سر‌رشته‌ای حتی از الفبای زیرساخت‌های اولیه (حمل‌ونقل و اقامت) صنعت گردشگری ندارند، بتوانند معرف تاریخ و فرهنگ و هنر این کشور در عرصه گردشگری جهانی باشند؟

4. آیا اقتصاد وزارت گردشگری در کلمه گردشگری آن نهفته است یا فرهنگ و صنایع دستی آن؟ به عبارتی رشد صنعت گردشگری به نمو و توسعه فرهنگی و رشد و توسعه اقتصادی صنایع دستی کمک می‌کند

 یا برعکس؟

مبتنی بر همین موارد این نکته لازم به ذکر است که فردی باید بر مسند وزارت گردشگری بنشیند که ساختار صنعت گردشگری داخلی را که به‌شدت به روابط بین‌وزارتخانه‌ای، روابط بین‌الملل و همچنین حوزه‌های امنیتی وابسته است، بشناسد. همچنین ایشان باید تسلط کافی به حوزه صنعت میهمان‌نوازی، صنعت هتل‌داری، صنعت‌ حمل‌ونقل و علاوه‌بر‌آن هویت گردشگری کشور داشته باشد. در همین راستا شاخص‌هایی را که می‌تواند در تعریف وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کمک کند، می‌توان به شرح زیر بیان کرد:

1- تبیین دقیق اولویت‌ها و‌ رویکردهای بین‌وزارتخانه‌ای در ساختار دولت. با توجه به اهمیت همکاری با وزارت مسکن و راه‌و‌شهرسازی، وزارت امور خارجه و سازمان توسعه و تجارت در وزارت صمت، داشتن راهبرد برای ایجاد جایگاه وزارت مطبوع در هیئت دولت به منظور رشد توان اقتصادی-اجتماعی وزارتخانه یادشده بسیار حائز اهمیت است.

2- صنعت‌دانستن صنعت گردشگری و نه صرفا محدود‌دانستن سومین صنعت اقتصادی دنیا به چند حوزه فرهنگی و زیرساختی (اقامت، پرواز) محدود. به عبارتی جداسازی الگوهای فرهنگی گشت‌و‌گذار و کاروان‌محور از رویکردهای صنعت میهمان‌نوازی، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری.

3- شناخت توان‌افزایی اقتصادی مبتنی بر ظرفیت‌های تمدنی، فرهنگی، اجتماعی (سنت میهمان‌نوازی) و تبدیل این ظرفیت‌ها به الگوهای صنعت‌ گردشگری و صنعت میهمان‌نوازی.

4- گریز از شعارزدگی‌های عام (گردشگری به جای نفت و...) و شناخت عامل‌های امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و از همه مهم‌تر ایدئولوژیک در حوزه میراث و گردشگری.

5- تجربه عملیاتی در حوزه گردشگری و شناخت عوامل تأثیرگذار صنعت در حوزه سرمایه انسانی و نگاه زمینه‌سازی داخلی با توجه به الگوهای بین‌المللی اجراشدنی مانند کشورهایی مثل عمان، مصر و کنیا. تعامل و هم‌افزایی با بخش خصوصی تجربه‌محور و دانش‌محور و اجتناب قطعی از بخش خصوصی رسوب‌کرده، کهنه و لابی‌گر.

6- انتخاب معاونان زیست‌کرده در فضای اجرائی صنعت گردشگری و نه محدود‌کردن تخصص معاونان به تجربه‌های آکادمیک یا مدیریتی در شرکت‌های دولتی یا خصولتی که تقریبا می‌توان بیان کرد هیچ تجربه عملیاتی در حوزه اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی در صنعت گردشگری ندارند.

7- شناخت تعامل‌های بین‌المللی در سطح خاورمیانه، حوزه جغرافیایی MENA, CIS و بعد اروپای غربی و جنوب‌ شرق آسیا. گریز از رفتارهای نمایشی مثل عباراتی مانند برندینگ و... و به جای آن تدوین حوزه صحیح بازارسازی و بازاریابی مبتنی بر مقصد بازاریابی.

8- مهم‌ترین اصل و نگاه به میراث و صنایع دستی در وزارتخانه یادشده باید از پنجره گردشگری باشد. وزارتخانه متبوع تحت‌الشعاع گردشگری است بنابراین اگر نبود، حوزه میراث باید تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد و صنایع دستی باید زیر نظر سازمان توسعه و تجارت باشد. اینجاست که گردشگری با رویکرد گردشگری فرهنگی (مذهبی، خلاق، کم‌شتاب و...) و فرهنگی-طبیعت‌گردی خود را به‌درستی نشان می‌دهد. وزیر باید تمام قواعد بازی در حوزه گردشگری فرهنگی و فرهنگی-طبیعت‌گردی را بشناسد، در غیر‌این‌صورت دوباره وزارتخانه حیاط‌خلوتی بیش نخواهد بود.

در نهایت ابراز می‌دارد باید تمام تلاش در شورای‌عالی راهبردی دولت چهاردهم صورت گیرد تا وزارت یادشده حیاط‌خلوتی برای هیچ حزبی نباشد و به این موضوع اعتقاد وجود داشته باشد که با یک برنامه میان‌مدت برای صنعت گردشگری نه‌تنها می‌توان اقتصاد محلی، شهری و منطقه‌ای را رشد داد، بلکه می‌توان توسعه امنیت‌محور را نیز در جغرافیای کلان کشور پدید آورد.