|

مروری بر مکان‌های ناموجود نمایشگاه فرزاد قاضی‌زاهدی

منظره‌نگاری در تاریخ هنر طی روندی پیچیده و تدریجی همواره در‌حال دگرگونی بوده است. از دوران باستان تا قرون وسطی، مناظر طبیعی به عنوان پس‌زمینه‌ در صحنه‌های مذهبی یا اسطوره‌ای به کار گرفته می‌شدند. با محوریت طبیعت و انسان در تفکر رنسانسی، مناظر طبیعی به‌ صورت واقعی‌تر و با جزئیات بیشتری بازنمایی شد و سرانجام در دوره باروک، منظره‌نگاری به یک ژانر مستقل تبدیل شد.

مروری بر مکان‌های ناموجود نمایشگاه فرزاد قاضی‌زاهدی

پویانه آقاپور

 

منظره‌نگاری در تاریخ هنر طی روندی پیچیده و تدریجی همواره در‌حال دگرگونی بوده است. از دوران باستان تا قرون وسطی، مناظر طبیعی به عنوان پس‌زمینه‌ در صحنه‌های مذهبی یا اسطوره‌ای به کار گرفته می‌شدند. با محوریت طبیعت و انسان در تفکر رنسانسی، مناظر طبیعی به‌ صورت واقعی‌تر و با جزئیات بیشتری بازنمایی شد و سرانجام در دوره باروک، منظره‌نگاری به یک ژانر مستقل تبدیل شد. بازنمایی عینی و غیر‌تخیلی در نقاشی‌های رئالیست‌ها، نمایش طبیعت به عنوان نیرویی عظیم، رازآلود و تأکید داشتن بر جنبه‌های احساسی و دراماتیک در آثار رمانتیسیست‌ها و تمرکز بر نور و رنگ و برخود فرمالیستی از سوی امپرسیونیست‌ها، روند کلی تغییرات منظره‌نگاری در عصر مدرن را نشان می‌دهد. در پی آن با ظهور جنبش‌هایی همچون کوبیسم، اکسپرسیونیسم و سورئالیسم، منظره‌نگاری به سمت بیان‌گرایی و انتزاع هنر مدرنیستی حرکت کرد. در ایران نیز منظره‌نگاری تاریخ طولانی داشته و در دوره‌های مختلف، تحت تأثیر شرایط حاکم و آشنایی با هنر غرب، رویکردهای واقع‌گرایانه و انتزاعی را تجربه کرده است. در ایران باستان، به‌ویژه در دوره هخامنشیان و ساسانیان، مناظر طبیعی به صورت نمادین و تزئینی در معماری و نقوش برجسته به کار می‌رفتند. با ورود اسلام، طبیعت در آثار هنری ایرانی به‌ویژه در کتاب‌آرایی و نگارگری، بیشتر به‌ صورت الگویی از باغ‌های بهشتی به تصویر کشیده می‌شد. این مناظر تزئینی و انتزاعی، با واقع‌گرایی فاصله داشتند. آثار هنرمندانی چون بهزاد و رضا عباسی نمونه‌های برجسته‌ای از این نوع منظره‌نگاری را به نمایش می‌گذارند. در دوره صفوی باغ‌های ایرانی به عنوان الگویی برای به تصویر کشیدن هنرمندانه و دقیق مناظر طبیعی در نگارگری‌ها به کار گرفته می‌شدند. تأثیرپذیری از هنرهای اروپایی در منظره‌نگاری واقع‌گرایانه نقاشان دوره قاجار همچون کمال‌الملک، با نمایش دقیق‌تر عناصر طبیعی، روشنایی و سایه‌پردازی‌ نمود پیدا کرد. در پی آن، توجه به طبیعت در میان نخستین نسل‌های هنرمندان معاصر ایرانی با بازگشت به ریشه‌های فردی و فرهنگی‌شان دیده می‌شود. رویکرد انتزاعی مارکو گریگوریان در بازنمایی دشت‌های خشکیده ایران، دیدگاه شاعرانه و مینی‌مال سهراب سپهری در مجموعه نقاشی‌های درخت او و اشراق و عرفان در کارهای ابوالقاسم سعیدی، از نمونه‌های این بازگشت به شمار می‌روند. رویکرد امپرسیونیستی احمد اسفندیاری، تلفیق انتزاع و اکسپرسیونیسم در مناظر منوچهر یکتایی و کاربست توأمان گرایشات واقع‌گرایانه و انتزاعی در آثار نقاشان متأخری چون یعقوب عمامه‌پیچ و عبدالحمید پازکی بیانگر تنوع دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلف در منظره‌نگاری معاصر در ایران است. در این راستا، بازنمایی منظره در مجموعه مکان‌های ناموجود قاضی‌زاهدی نیز نیمه‌واقع‌گرایانه و نیمه‌انتزاعی به نظر می‌رسد. درست در جایی که چشم مخاطب با المان‌های یک منظره معمول نظیر کوه، آسمان، درخت و‌... مواجه می‌شود، ذهنیت ظاهر‌ شده و شاهد روی انتزاعی نقاشی‌ها هستیم: مکان‌هایی ناموجود. می‌توان گفت سادگی، آرامش و سیالیت ویژگی‌های اصلی کارهای قاضی‌زاهدی هستند. پالت رنگی روشن و شفاف، ضربه قلم‌های رها و ابعاد پهن و ساده‌سازی ترکیب‌بندی به اجرای درست و درخور این ویژگی‌ها کمک کرده‌اند. در واقع او بر وجه عام طبیعت اصرار نمی‌ورزد؛ هدف او وسیله قراردادن مناظر برای به تصویر کشیدن حس برانگیخته‌شده از جاهایی است که در گذشته با آنها مواجهه داشته است. فرایند نقاشانه در اینجا وسیله‌ای است برای باز به یاد آوردن صحنه‌هایی که هرچند مشخص نیستند یا به‌وضوح به یاد نمی‌آیند، ولی بر نقاش تأثیرات ژرفی داشته‌اند. طبق بیانیه، ضرب قلم‌های سیالی که بیانگر پیچیدگی‌های ذهنی و فرار از آنهاست. در اینجا نقاش به‌جای واقع‌گرایی محض، منظره‌ای ترسیم کرده از خاطرات و جاهای دیده شده. این امر با گفته ژان-بتیست-کامی کورو در تطابق است: «هیچ خط ثابتی در طبیعت وجود ندارد. طبیعت سیال و شناور است. ما خود سیال و شناوریم. ابهام خصیصه زندگی است». پالت رنگی روشن با محوریت زرد‌-‌نارنجی و جاری‌شدن این رنگ‌ها در رنگ آبی‌فام و خنثای پس‌زمینه‌ها به سیالیت تصویر کمک کرده‌اند و کاوش در فرم رنگ و احساسات شخصی بر بازنمایی دقیق طبیعت ارجحیت دارد. در این رویکرد، مانند ماتیس می‌خواهد طبیعت را جذب و از آنِ خویش کند. به باور ماتیس، هنرمند جهان بیرون را در خویش جذب می‌کند تا اینکه ابژه (موضوع) طراحی‌اش بخشی از وجودش شود تا درونی‌اش کند و بتواند آن را چونان آفریده خویش بر پهنه بوم آورد. در این رویکرد، قاضی‌زاهدی با تلفیق عناصری از فضاهای داخلی مانند صندلی و ساختمان با منظره، در 

به تصویر کشیدن ذهنیت و احساست خود موفق است. ژرفای سکوتی که رساترین صداها را دارد. به تصویر کشیدن این تمایلات واقع‌گرایانه و رمانتیک در نقاشی‌ها قادر است از این سکوت، صداهای مکان‌های نه‌چندان غریبه را در ذهن تداعی کند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها