لزوم مدیریت حواشی استقلال
حاشیهها و حاشیهسازیها از عوامل توفیقنیافتن یا ابزار کشاندن ترمز هر مجموعهای است. در ورزش ایران و بهویژه فوتبال، سوارشدن بر موج حواشی رقیب و حتی حاشیهسازی برای رقبا، امری معمول و عادی شده است و آنکه پروپاگاندای رسانهای و تبلیغاتیاش قویتر، در زمینزدن رقیبش موفقتر و این مسئلهای انکارناپذیر است. نحوه تقابل با حواشی و مهار آن، مستلزم توانایی و تبحر مدیران، مربیان، بخشهای درگیر با آن و موظف در برابر آن است؛ هرچه اینان قویتر، مهار حواشی روانتر.
عبدالله دارابی:حاشیهها و حاشیهسازیها از عوامل توفیقنیافتن یا ابزار کشاندن ترمز هر مجموعهای است. در ورزش ایران و بهویژه فوتبال، سوارشدن بر موج حواشی رقیب و حتی حاشیهسازی برای رقبا، امری معمول و عادی شده است و آنکه پروپاگاندای رسانهای و تبلیغاتیاش قویتر، در زمینزدن رقیبش موفقتر و این مسئلهای انکارناپذیر است. نحوه تقابل با حواشی و مهار آن، مستلزم توانایی و تبحر مدیران، مربیان، بخشهای درگیر با آن و موظف در برابر آن است؛ هرچه اینان قویتر، مهار حواشی روانتر.
باشگاه استقلال هم بارها از این مار غاشیه زهر خورده است، حتی زهرهایی مهلک و بهبودناپذیر، گاه از درون و گاه از برون؛ وجه مشترک هر دو حالت نیز بهرهبرداری و حتی سوءبهرهبرداری رقبا از حواشی این باشگاه برای رسیدن به مقاصد خویش بوده است. اینجاست که قویبودن و توانمندی مجموعه میتواند ضامن خنثیسازی یا کماثرسازی آسیبهای احتمالی و خطرناک حواشی و پیامدهای آن باشد.
امسال و از همین هفته اول، باشگاه استقلال درگیر این معضل شد؛ آنهم از سوی خودیها و طبعا با بهرهبرداری مدنظر فضای رسانهای متعلق یا متمایل به رقبا نیز بهشدت مواجه شده است، حتی با شیطنتهایی خاص! بهعنوان مثال توجه کنید که پرداختن و برجستهکردن صحبتهای دو عضو سابق کادر استقلال از سوی رسانههای یادشده، درست در اثنای افشای فایل صوتی دروازهبان سابق رقیب دیرینه درباره پرداختیهای سقفشکن باشگاه سابقش (که میتواند بیشتر برای آن باشگاه مشکلساز باشد) رخ داد و نقش و هدف خاص برخی رسانهها برای معطوفکردن ذهن مخاطب به اولی و انحراف اذهان از پرداختن به دومی یا دستکم شیطنت رسانهای در این موضوع را نمیتوان انکار کرد. در فضای فوتبالی و حتی ورزشی ایران که گفتیم این موضوع امری رایج شده است، باید خود باشگاه و عوامل ذیربط آن، پیشقدم در ایمنسازی و رفع بهانهها باشند، وگرنه غالب پیشکسوتان، مربیان، بازیکنان و مدیران (در همه باشگاههای بزرگ کشور) نشان دادهاند که تا وقتی همه چیز خوب است یا تحت قرارداد باشگاهاند، خود را فدایی باشگاه نشان میدهند و در صورت بروز هرگونه ناراحتی و کدورتی، آنچه کمترین اهمیتی دارد، منافع همان باشگاه است. به طور مثال کافی است به قیاس صحبتها و مواضع آتیلا حجازی یا رسانههای طرفدار مدیریت سابق استقلال در دو بازه زمانی حضورداشتن و حضورنداشتن اینان در باشگاه نگاهی بیندازیم. روزی گویایِ چو استقلال نباشد تن من مباد و روزی هم عکس آن! روزی همهکس در استقلال را خوب و نجیب و جنتلمن و همه چیز را درست و اصولی میدانستند و در روز نبودشان هم دقیقا مخالف همان نظر...!
اینکه سهم اصولی مانند اخلاق و جوانمردی (که اتفاقا همگان در حرف بر آن اتفاق نظر نشان میدهند) دراینمیان چه میشود، به کنار، اما باید به سهم و وظیفه مسئولان باشگاه و تصمیمات آنها دراینبین به طور ویژهتر نگاه کرد که چقدر در وجود این حواشی و گزکدادنها نقش داشته و دارند؟! آیا یکی از دلایل بروز چنین معضلاتی انتخاب افراد کوچک اما پرتوقع نیست؟ قصور انتخابکنندگان چهبسا بزرگتر از قصور منتخبان است!
... و اما اولویت برای باشگاه و مسئولانش درحالحاضر باید مدیریت چنین حواشیای به طرز صحیح و جدی باشد، وگرنه این قصه شاید سری دراز داشته باشد و زهرآگین.