تکرار یک نسخه قدیمی
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، بهتازگی اعلام کرده «تهران بهعنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است».
شرق: مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، بهتازگی اعلام کرده «تهران بهعنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است».
در این سالها بارها طرح انتقال پایتخت از سوی رؤسای دولت مطرح شده است. اما از زمانی که راهکار ساماندهی به جای انتقال پایتخت از میان گزینههای روی میز انتخاب شد تا به امروز هر بار موضوع انتقال پایتخت مطرح میشود بهعنوان امری نشدنی با آن برخورد شده است. هزینههای بالای این انتقال یکی از موانعی است که مخالفان انتقال پایتخت مطرح میکنند.
انتقال مرکز سیاسی و اداری دارای سابقه طولانی تاریخی است. این کار در بستر تاریخ به صورت مکرر انجام شده و اهداف و نیتهای متفاوتی در پشت این انتقال بوده است. حتی مکانیسمهای انتقال مرکز سیاسی و اداری از کشوری به کشور دیگر متفاوت بوده است. برخی از انتقالها یکشبه اتفاق افتاده است مثل انتقال پایتخت شوروی سابق از سنپترزبورگ به مسکو در سال ۱۹۱۸ و برخی دیگر از انتقالها در طول سالیان دراز اتفاق افتاده است مثل انتقال مرکز سیاسی و اداری از ریودوژانیرو به برازیلیا، از آلماتی به نورسلطان، کراچی به اسلامآباد، استانبول به آنکارا، سئول به سجونگ، ملبورن به کانبرا، کولالامپور به پوتراجایا و... .
درباره موفقیت یا عدم موفقیت انتقال باید گفت در همه تجربههای پیش گفتهشده نرخ رشد جمعیت پایتخت قدیم تحت تأثیر قرار گرفته است. زمانی که نرخ رشد جمعیت یک شهر شلوغ تحت تأثیر قرار گرفت، شیب رشد جمعیت در آینده کند خواهد شد و زمینه را برنامهریزی با تنش کمتر فراهم میکند.
در گذشته منشأ بسیاری از مشکلات شهری ناشی از تراکم جمعیت بوده است. وقتی جمعیت کاهش پیدا میکند قطع به یقین مشکلات آن شهر تغییر کاهش پیدا میکنند ولی ممکن است کاهش این مشکلات محسوس نباشد.
طبق تجربیات جهانی، اقدام به انتقال مرکز سیاسی و اداری و استقرار آن در مکان ایمن در سالهای اخیر بسیار انجام شده است؛ برای مثال کره جنوبی، مصر و اندونزی ازجمله کشورهایی هستند که اقدامات اجرائی سنگینی را در سالهای گذشته در راستای انتقال پایتخت انجام دادهاند. از سوی دیگر انتقال مراکز سیاسی و اداری از یک شهر پرجمعیت و ناامن از نظر آسیبپذیری در برابر بحرانها و استقرار آن در یک شهر کمجمعیت و مقاوم در برابر بحرانها یک دستاورد بزرگ است؛ چراکه بقای نظام اداری و سیاسی برای ادامه حیات یک کشور ضروری است. همچنین حالتی را باید در انتقال پایتخت در نظر بگیریم که اگر این اقدام انجام نمیشد چه تبعاتی به بار میآورد.
کشورهایی که مراکز اداری و سیاسی خود را منتقل کردهاند چهار تجربه مشترک دارند. بخش اعظم یا تمام هزینه مورد نیاز برای انتقال مرکز سیاسی و اداری و ساخت آن سایت از محل سرمایهگذاری بخش خصوصی تأمین شده است. کشورهایی مثل مالزی، قزاقستان و کره جنوبی ازجمله این کشورها هستند.
بر اساس تحقیقات شبکه کانونهای تفکر ایرانیان، ۷۷ کشور در طول زمان، پایتخت خود را تغییر دادهاند و این امر به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی صورت گرفته است. برخی از کشورها سعی کردهاند همزمان با تغییر مرکزیت سیاسی و اداری، مأموریتهای مختلف بین شهرهای کشور را توزیع کنند. برای مثال پاکستان بهعنوان یک کشور همسایه، نقش تجاری و بازرگانی را به کراچی، نقش نظامی و صنعتی را به راولپندی، نقش فرهنگی را به لاهور و نقش اداری و سیاسی را به اسلامآباد داده است. همچنین عربستان سعودی، نقش سیاسی و اداری را به ریاض، تجاری و بازرگانی را به جده و گردشگری را به مکه واگذار کرده است. بنابراین توزیع مأموریتهای اساسی در نقاط مختلف سرزمین و انتقال مرکزیت سیاسی و اداری به شهر جدید در ایران بر مبنای تجارب جهانی ضرورت دارد.
اهداف متفاوتی برای انتقال پایتخت متصور میشود. معمولا در چند مرحله زمانی مختلف، انتقال پایتخت بهطور جهانی صورت گرفته است و برخی از کشورها از حوادث جهانی تأثیر پذیرفتهاند و نتایج ناشی از این تأثیرات باعث شده است این کشورها نسبت به تغییر پایتخت خود اقدام کنند.
برای مثال بعد از انقلاب روسیه، بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برخی از کشورها دست به تغییر پایتخت زدهاند؛ این امر نمایانگر تأثیرپذیری این کشورها از حوادث جهانی است. روسیه در سال ۱۹۱۸، آلبانی در سال ۱۹۲۰، ترکیه در سال ۱۹۲۴، یمن در سال ۱۹۴۸، رژیم اشغالگر قدس در سال ۱۹۴۹، لیتوانی و اسپانیا در سال ۱۹۳۹، آلمان در سال ۱۹۴۹ و ۱۹۹۸، قزاقستان در سال ۱۹۹۷ دست به جابهجایی پایتخت زدهاند.
برخی دیگر از کشورها به دلیل مسائل داخلی و محلی ایده انتقال پایتخت را عملی کردهاند. پاکستان (۱۹۵۹) به دلیل اختلاف با هند بر سر کشمیر، برزیل (۱۹۵۷) به دلیل قرارگرفتن ریودوژانیرو در ساحل اقیانوس اطلس، نداشتن مرکزیت هندسی و عدم توسعه متوازن سرزمینی، کره جنوبی (۲۰۱۲) به دلیل نزدیکی به کره شمالی و قرارگرفتن سئول در مسیر سد بالادست این شهر از یک سو و نداشتن مرکزیت هندسی و دستیابی به توسعه متوازن سرزمینی از سوی دیگر، چنین تصمیمی گرفتهاند.
بیشتر کشورهایی که تصمیم به انتقال مرکزیت سیاسی و اداری گرفتهاند تلاش کردهاند شهر جدیدی طراحی کنند تا بتوانند ابعاد امنیتی را در شهر جدید کنترل و با ایجاد یک طرح جامع مدرن، مشکلات شهر جدید را به حداقل برسانند. پاکستان در طراحی اسلامآباد، ابتدا پایتخت را از کراچی به راولپندی و بعد از طراحی و ساخت شهر با طرح شطرنجی، آن را به اسلامآباد منتقل کرد. کره جنوبی از طرح کریدوری با خطوط متقاطع برای طراحی شهری در سجونگ استفاده کرد. برزیل پایتخت خود را از سواحل اقیانوس اطلس که در حاشیه کشور برزیل قرار داشت به مرکز آن انتقال داد و از طرح شهری شبیه هواپیما در ساخت آن شهر استفاده کرد و قزاقستان به دلیل قرارگرفتن شهر آلماتی در جنوب شرقی و در حاشیه این کشور، پایتخت را از حاشیه جنوبی به شمالی انتقال داد و از طرح کریدوری در طراحی شهری استفاده کرد. بنابراین، بیشتر کشورهایی که مورد مطالعه قرار گرفتند در انتقال مرکزیت سیاسی و اداری سعی کردهاند آن را به شهر موجود منتقل نکنند. در بین کشورهای مطالعهشده، مالزی، مرکز سیاسی و اداری را به ۳۰کیلومتری جنوب کوالالامپور منتقل کرد و شهر جدیدی ساخته شد.
برای اولین بار موضوع انتقال پایتخت در دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی و شهرداری کرباسچی (سال ۱۳۶۸) مطرح شد و موضوع انتقال پایتخت به سمت ساماندهی تهران سوق داده شد. این موضوع برای بار دوم در دوره دولت دهم مطرح شد. در این دوره، برخی از سازمانها مثل سازمان میراث فرهنگی از تهران خارج شدند و سپس دوباره به تهران بازگشتند. همچنین طرح انتقال کارمندان به شهرستانها مطرح ولی پس از مدتی این طرح متوقف شد. دلیل اصلی شکست این طرح، عدم انتقال نهاد و افراد مؤثر از تهران بوده است. در سال ۱۳۹۱، طرحی از سوی نمایندگان مجلس برای امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری به مجلس داده شد. این طرح در سال ۱۳۹۴ به تصویب رسید و مقرر شد شورایی تحت عنوان شورای ساماندهی، تمرکززدایی از تهران و امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری از تهران تشکیل و ظرف دو سال تعیین تکلیف شود. این تصمیم در دولتهای بعدی هم پیگیری شد، اما به سرانجام نرسید. به نظر میرسد دولت چهاردهم نیز میخواهد از همین نسخه قدیمی برای حل مشکلات تهران استفاده کند.