|

در گفت‌وگو با قاسم محبعلی بررسی شد آینده حزب‌الله و لبنان بعد از عملیات زمینی اسرائیل

آینده حزب‌الله و لبنان بعد از عملیات زمینی اسرائیل

با ورود اسرائیل به معادلات جنگ زمینی در لبنان اکنون سؤالات بسیار زیادی درباره آینده حزب‌الله و همچنین این کشور (لبنان) وجود دارد؛ اینکه سناریوهای اسرائیل برای حمله زمینی به جنوب لبنان چیست و چه اقتضائاتی برای فضای سیاسی لبنان به وجود خواهد آمد؟ «شرق» برای پاسخ به این سؤالات و پرسش‌هایی از این دست، گفت‌وگویی را با قاسم محبعلی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیر کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

آینده حزب‌الله و لبنان
 بعد از عملیات زمینی اسرائیل

مهدی بازرگان: با ورود اسرائیل به معادلات جنگ زمینی در لبنان اکنون سؤالات بسیار زیادی درباره آینده حزب‌الله و همچنین این کشور (لبنان) وجود دارد؛ اینکه سناریوهای اسرائیل برای حمله زمینی به جنوب لبنان چیست و چه اقتضائاتی برای فضای سیاسی لبنان به وجود خواهد آمد؟ «شرق» برای پاسخ به این سؤالات و پرسش‌هایی از این دست، گفت‌وگویی را با قاسم محبعلی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیر کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

   

‌ جناب محبعلی چه برداشتی از برنامه اسرائیل برای حمله زمینی به جنوب لبنان دارید؟

اگر طبق آن چیزی که ارتش اسرائیل گفته، تحلیل کنیم به نظر می‌رسد که آنها سعی می‌کنند یک عملیات محدود را در جنوب لبنان داشته باشند با این هدف که حملات موشکی و کاتیوشایی حزب‌الله به درون اراضی اشغالی را متوقف کنند و به همین واسطه احتمالاً اسرائیل عملیات زمینی را تا پشت رودخانه لیتانی و مطابق با قطع‌نامه ۱۷۰۱ پیش خواهد برد. چون طبق این قطع‌نامه قرار است در حد فاصل این منطقه ارتش لبنان مستقر باشد. این قطع‌نامه در سال ۲۰۰۶، مستقیما توسط دولت لبنان و به صورت غیرمستقیم توسط حزب‌الله پذیرفته شد و قرار بر این بوده که در مرزها هم نیروهای یونیفل یا نیورهای پاسدار و حافظ صلح سازمان ملل مستقر باشند.

‌ یعنی به باور شما اسرائیل به دنبال تکرار سناریو سال ۱۹۸۲ و اشغال لبنان نیست؟

فعلاً طبق آن چیزی که خود ارتش اسرائیل گفته، آنها سعی می‌کنند منطقه حد فاصل تا رودخانه لیتانی را از نیروهای فلسطینی و لبنانی پس بگیرند و اگر طبق همین مواضع باشد باید این منطقه دوباره به ارتش لبنان داده شود. چون طبق قطع‌نامه ۱۷۰۱، ارتش لبنان باید در این مناطق حضور داشته باشد و ارتش اسرائیل باید عقب‌نشینی کند. اما اینکه اسرائیل به دنبال تکرار سناریوی سال ۱۹۸۲ باشد، من آن را بعید می‌دانم.

‌ چرا؟

چون تجربیات تلخ و سختی که اسرائیل از اشغال لبنان در حد فاصل ۱۹۸۲ تا سال ۲۰۰۰ داشت، باعث شده که اسرائیل دیگر به دنبال اشغال لبنان نباشد. لذا تصورم این است که شاید اسرائیل بعد از مهار توان زمینی، تسلیحاتی، عملیاتی، نظامی، موشکی، پهپادی و کاتیوشایی حزب‌الله این مناطق را دوباره به ارتش لبنان بسپارد و خودش به سرزمین‌های اشغالی بازگردد. لذا من واقعاً بعید می‌دانم اسرائیل علاقه‌مند باشد دوباره خود را درگیر مسائل لبنان کند. به همین دلیل سناریوی پررنگ این است که یک عملیات محدود با هدف تخریب و نابودی تمام زیرساخت‌ها و توان حزب‌الله در دستور کار باشد. بعد از اتمام عملیات احتمالا با هماهنگی آمریکا، فرانسه، سازمان ملل، شورای امنیت و چند کشور منطقه‌ای مناسبات جدیدی برای اداره و نظارت بر این مناطق تا حد فاصل رودخانه لیتانی طراحی شود. اما همه این موضوعات منوط به شدت و وسعت عملیات زمینی اسرائیل و همچنین توان پاسخ‌گویی حزب‌الله دارد؛ باید ببینیم طی روزها و هفته‌های آینده چه اتفاقاتی روی می‌دهد.

‌ در روزها و هفته‌های اخیر که شاهد حملات، عملیات‌ها و تجاوزات اسرائیل به لبنان هستیم، نکته‌ای که در محافل رسانه‌ای و تحلیلی مغفول مانده، ناظر به آینده سیاسی لبنان است. آیا بعد از ترور سیدحسن نصرالله و وضعیتی که برای حزب‌الله شکل گرفته است شاهد بر هم‌خوردن بالانس سیاسی بین جریان هشتم مارس و جریان ۱۴ مارس خواهیم بود؟ آیا دیگر اساسا جریان ۸ مارسی باقی خواهد ماند؟

درست است که بعد از ترور سیدحسن نصرالله وضعیت خوبی برای حزب‌الله وجود ندارد، اما پاسخ به این سؤال شما منوط به تحولات روزهای آینده و معادلات جنگ حزب‌الله و لبنان است. اگر ما فرض را بر این بگذاریم که حزب‌الله لبنان، محور جریان ۸ مارس است به نظر نمی‌رسد که این جریان به طور کامل از بین برود. اگرچه که به شدت تضعیف خواهد شد. اما کناررفتن کامل آن بعید است.

‌ به چه دلیل؟

چون به هر حال حزب‌الله لبنان در کنار جنبش امل، نماینده جامعه شیعه لبنان است. ما طوایف مسیحی و همچنین طوایف اهل سنت را هم داریم و طبق توافق طائف، پست نخست‌وزیری به اهل سنت، رئیس پارلمان به شیعیان و رئیس‌جمهور به مسیحیان می‌رسد. حالا با ترور سیدحسن نصرالله و وضعیت حزب‌الله، اینکه این بالانس بین جریان ۸ مارس و ۱۴ مارس به هم بخورد و توافق طائف و این نظم سیاسی در لبنان صورت دیگری پیدا کند در گرو اتفاقات چند روز آینده است؛ فعلاً نجیب میقاتی به عنوان نخست‌وزیر موقت پیشنهاد داده است که در وضعیت کنونی تمام احزاب سیاسی روی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر دائم توافق کنند تا دولت تشکیل شود. در این شرایط شاید حزب‌الله هم نگاهی متفاوت از قبل داشته باشد و سعی کند دولت دائم تشکیل شود، ولو آنکه گزینه نخست‌وزیری در تضاد با اهداف و نگاه سیاسی حزب‌الله باشد. چون به هر حال بدون تفاهم و توافق با جریان ۱۴ مارس هم امکان تشکیل دولت وجود ندارد.

‌ گفتید که حزب‌الله سعی می‌کند دولت دائم در لبنان تشکیل شود، ولو آنکه گزینه نخست‌وزیری در تضاد با اهداف و نگاه سیاسی حزب‌الله باشد. شرایط اضطراری فعلی باعث می‌شود که حزب‌الله حتی با نخست‌وزیری فردی چون سعد حریری هم موافقت کند؟

با توجه به نکاتی که گفتم به نظر می‌رسد که حزب‌الله هم فارغ از اینکه چه گزینه‌ای به جای سیدحسن نصرالله، دبیرکل شود فعلا تلاش دارد وضعیت سیاسی لبنان سر و سامان پیدا کند. این را هم در نظر بگیریم که حزب‌الله قطعاً نمی‌خواهد در چنین شرایطی، هم در جبهه فضای سیاسی داخلی لبنان با دیگر احزاب و جریانات لبنانی و هم در جبهه نظامی با اسرائیل وارد تنش شود. به همین دلیل شاید با گزینه‌ای نظیر سعد حریری یا حتی گزینه‌های نزدیک به او موافقت کند تا دولت دائمی تشکیل شود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها