|

تب طلای تفتان؛ بلای طبیعت و جان

بحران و تنش شدید آبی در تفتان، شرایط زندگی‎ را برای گونه‌های گیاهی و جانوری دشوار و تحمل‌ناپذیر کرده است. انتشار ریزگرد و بوی گوگرد و حفر چاه‌های عمیق به دست معدنچیان، اکوسیستم منطقه را با تهدید جدی مواجه کرده است.

تب طلای تفتان؛ بلای طبیعت و جان

عبدالحکیم سالارزهی: بحران و تنش شدید آبی در تفتان، شرایط زندگی‎ را برای گونه‌های گیاهی و جانوری دشوار و تحمل‌ناپذیر کرده است. انتشار ریزگرد و بوی گوگرد و حفر چاه‌های عمیق به دست معدنچیان، اکوسیستم منطقه را با تهدید جدی مواجه کرده است. رویشگاه‌ها، زیستگاه‌ها، ذخایر ژنتیکی، تالاب‌ها و رودخانه‌ها، یکی پس از دیگری نابود می‌شوند. تفتان به علت خشک‌شدن چشمه‌سارها دیگر اشکی از چشمانش جاری نمی‌شود و با چهره‌ای تکیده و لبانی خشکیده برای تظلم‌ و دادخواهی به دادگاه عدل و انصاف آمده، ولی به علت ضعف و ناتوانی قادر به سخن‌گفتن نیست. اما مردم تفتان با سیمایی پریشان و ژولیده و نوایی حزین، خواهان عدل و داد هستند؛ ولی فریادرسی ندارند! در این وادی، همه ساکنانش، از جمادات و نباتات گرفته تا حیوانات و انسان‌ها، دست‌ نیاز را به سوی خدای بی‌نیاز دراز کرده‌اند و منتظر لبیک او هستند!

هضم‌کردنی نیست که نسل امروزی برای دستیابی به گنج و طلا، تجربیات تلخ گذشته را دیگر بار در تفتان بیازماید. به‌راستی تفتان روزی امید حیات بود، ولی امروز غم‌واندوه و مرگ و خسارت به ارمغان می‌آورد! شاید واژه‌های نگارنده برای خواننده سطور تعجب‌آور باشد اما شنیدن کی بوَد مانند دیدن. نمی‌توانم همه مخاطبان را به بازدید میدانی فرابخوانم؛ زیرا امکانش نیست. اما گوشه‌هایی از حقایق موجود در حاشیه‌های کوه تفتان را به تصویر می‌کشم. قضاوت با خودتان!

نابودی بیش از 5 هزار اصله درخت در تفتان

بررسی‌ها، یافته‌ها و بازدیدهای میدانی بیش از یک‎ سال نگارنده نشان می‌دهد که تاکنون بیش از پنج هزار اصله درخت با گونه‌های مختلف باغی و غیر‌‌باغی درحاشیه‌های کوه تفتان بر اثر فعالیت‌های معدنی، خشک و بی‌ثمر شده‌ است! معتمدان و مردم منطقه رقم بالاتری را بیان می‌کنند. ساکنان اطراف کوه مادوفتی به‌ویژه مردم کوته‌بالا به علت نزدیکی با معدن، بیشترین خسارات را متحمل شده‌اند.

کوته‌بالا و تحقیقات میدانی

در کوته‌بالا، شماری از کشاورزان با دو چشم پر از درد و غم در انتظارم نشسته‌اند. کندوکو و ‌استفسار خسته‌ام نمی‌کند. ساعت 11 شب وارد روستای محله میران می‌شوم و زیر آسمان پرستاره، با پاک‌دلان تفتانی گپ‌شب و تبادل‌نظر می‌کنم. نسیم می‌وزد ولی بوی بدی همراه دارد. ظاهر قضیه نشان می‌دهد که معدن‌کاری باعث افزایش خروج گاز و بخار از دهانه‌های آتشفشان تفتان شده و به انتشار بوی گوگرد سرعت بخشیده است. به طوری‌ که ساکنان شهرستان خاش در فاصله 50‌کیلومتری، بوی تند گوگرد را حس می‌کنند. داد رحمن، فرزند حاجی شاه‌محمد روایت می‌کند: «در باغ خُنجک بیش از ۲۰۰ اصله درخت، خشک و بی‌ثمر شده‌اند. ما در هر سالی ۱۰ الی ۲۰ شریک و کارگر داشته‌ایم اما با پدیده معدن‌کاری، نه‌تنها درآمد شرکا و کارگران حاصل نشده، بلکه امسال حتی یک عدد زردآلو نخورده‌ایم. زمین‌های کشاورزی ما بر اثر گرد‌و‌غبار و کاهش آب، خشک و متروکه شده‌اند. بخش بزرگی از مزارع کوته‌بالا به علت نزدیکی با معدن، خشک و نابود و در شرف زوال هستند. در‌این‌میان، ما بیشترین ضرر و خسارات را متحمل شده‌ایم». از باغات خان بازدید می‌کنم. فرزندان مرحوم خان، پنج باب باغ را از دست داده‌اند. باغ‌های حاجی بجار و برادرانش و ۱۰ باب باغ متعلق به طایفه نرونی/کادوزهی، باغات و مزارع منطقه کوزک، گاورسی و لخشک، خرکریچ، دره زرد و باغات محدوده‌های پایین‌دست لیس‌‌آباد، نابود شده‌اند.

حاجی کریم ریگی کوته و داد رحمن روایت می‌کنند: «در لیس‌آباد، بیش از ۱۲ باب باغ بزرگ و قدیمی متعلق به طایفه سالارزهی خشک و بی‌ثمر شده‌اند؛ این 12 باب باغ در مالکیت فرزندان مرحوم کمال و برادرانش و مرحوم سلطان‌محمد و فرزندانش هستند. باغ مرحوم بدیل کرمزهی و باغات صوفی رودین و فرزندانش و باغات فرزندان عیدو ولانی فرزند عیسی، در حالت احتضار هستند». زابد، فرزند صوفی رودین می‌گوید: «۵۰ اصله درخت را از دست داده‌ام. قنات موسوم به آمنین در بیداستر و باغات فرزندان مرحوم حاجی گلمیر کرمزهی و فرزندانش، پژمرده و خشک و بی‌ثمر شده‌اند و در معرض نابودی کامل قرار دارند. در‌حالی‌که اشک در چشمان ملاعبدل حلقه زده، فریاد سر می‌دهد: «عده‌ای غارتگر از بی‌سوادی، سادگی و صداقت ذاتی مردم منطقه سوءاستفاده کرده‌اند و زندگی مردم را تباه و محیط‌ زیست را ویران کرده‌اند. ۷۳ سال سن دارم، در طول عمرم با چنین بدبختی‌هایی مواجه نشده‌ایم که باغات و مزارع کشاورزی، دام و احشام و تمام زندگی‌مان را از دست بدهیم که طی این هفت سال به دلیل معدن‌کاری از دست دادیم. من در سال‌های گذشته چندین تن سیب‌زمینی و گوجه‌فرنگی برای فروش به شهرستان‌ها می‌فرستادم اما امسال حتی دو کارتن گوجه برداشت نکردم و گوجه را از بازار کیلویی ۲۰ هزار تومان خرید می‌کنیم».

در پایین‌دست کوه مادوفتی، قنات آمنین خودنمایی می‌کند. فرزندان مرحوم حاجی گلمیر، عبدل، حاج فاروق کریمی و فرزندان مرحوم حاجی ملک ولانی از این قنات بهره می‌برند. اراضی «کلاته میرشیخ»، در بیداستر و باغ و قنوات و اراضی مرحوم چوپان ریگی نتوزهی و برادرش مرحوم شاه‌دوست، دچار خسارت شدید شده‌اند.

پیگیری‌های مردمی

حاجی کریم ریگی کوته ساکن روستای محله میران در کوته‌بالا، درباره پرسشم در زمینه پیگیری‌های مردمی چنین می‌گوید: «از سال ۱۳۹۵ که معدن‌ فعالیتش را آغاز کرد، مردم اعتراض کردند. در پی نارضایتی‌های مردمی، ارگان‌های دولتی در فرمانداری خاش تشکیل جلسه دادند و از مردم درباره خواسته‌های‌شان سؤال کردند. مردم خاطرنشان کردند در صورتی اجازه فعالیت می‌دهند که معدن‌ به منطقه آسیبی وارد نکند و سهم مردم منطقه هم مشخص شود. در‌این‌میان آقای چاکرزهی، فرماندار وقت خاش، کاغذ سفیدی برای ‌جمع‌آوری امضا، به معتمدان تقدیم کرد. بنده امضا نکردم، ولی برخی معتمدان امضا کردند. جلسه تمام شد. روز بعد ما خدمت مهندس حمیدرضا پشنگ حاضر شدیم و به او گفتیم در فرمانداری خاش مردم را مجبور کردند کاغذ سفیدی را امضا کنند، بدون آنکه از محتوای نامه باخبر باشند. مهندس پشنگ به آقای چاکرزهی نامه‌نگاری کرد. فرماندار اذعان کرد که خواسته شما سهم 30‌درصدی بوده، ولی من سهم بیشتری برای شما در نظر گرفته‌ام. علاوه‌بر‌این، روستاهای شما در اولویت قرار می‌گیرند و دولت خسارات وارده به منطقه و مردم را پرداخت می‌کند. مقرر شد که تمام نیازهای مادی معدن از طرف مردم فراهم و نیروی کار از صفر‌تا‌صد برعهده آنان باشد. محیط زیست آسیب نبیند و مردم محلی امنیت را نیز تأمین کنند. فرماندار تصریح کرد او تمام موارد یادشده را ثبت‌و‌ضبط کرده است».

حاجی‌ کریم ریگی کوته می‌گوید: «معدن به فعالیتش ادامه داد. در دوره وکالت آقای دکتر علی کرد در مجلس شورای اسلامی، به ایشان گفتیم مقرر شده که سهام مردم را مشخص کنند. جناب دکتر کرد به صنعت و معدن و محیط زیست نامه‌نگاری کرد که اولویت با مردم بومی است و باید سهم آنان مشخص شود. نامه‌های صنعت و معدن موجودند که در پاسخ نوشته بود مردم همکاری کنند، فعلا زمان اکتشاف است، زمان بهره‌برداری سهام مشخص می‌شود. اکنون که وقت بهره‌برداری فرارسیده، می‌گویند معدن ملی است. در سال 1401، مردم انجرک  فاز سوم معدن واقع در کوه دوشنگ را تعطیل کردند. تجمع مردم محلی در ارتفاعات کوه‌های انجرک، به کنشگران و فعالان مدنی روحیه تازه‌‎ای بخشید و آنان را برای دادخواهی مصمم‌تر کرد. بعد از تعطیلی معدن انجرک، موج جدیدی از دادخواهی آغاز و روند پیگیری به شکل بهتری پیش رفت. طوایف منطقه مخالفت‌شان را با معدن‌کاری اعلام کردند و انجمنی با عنوان اتحاد کوهستان تفتان تشکیل دادند. هدف از تشکیل اتحادیه، توقف فعالیت‌های معدنی بوده و هست».

حاجی کریم ریگی کوته از تصرف زمین‌های کشاورزی‌اش توسط عوامل معدن خبر می‌دهد: «عوامل معدن ۳۰ هکتار زمین کشاورزی ما را از قنات هزارمنی که دارای شماره پلاک ثبتی ۱۰۶۴ است، تصرف عدوانی کرده‌اند. این قنات در تاریخ ۲۶/۶/۱۳۲۹ به ثبت رسیده است». کریم سالارزهی، فعال محیط زیست، درباره پیگیری‌های مردمی می‌گوید: «از زاهدان تا تهران به دادگاه‌ها و ارگان‌های مختلف دولتی شکایت و مراجعه کرده‌ایم. چهار هزار امضا از معتمدین، عموم مردم، صد شورا، ائمه جمعه و دهیاران جمع‌آوری کرده‌ایم و به تمام نهادهای دولتی هشدار داده‌ایم که معدن‌کاوی در تفتان موجب کوچ اجباری بیش از ۱۰ هزار خانوار می‌شود و محیط زیست کاملا نابود می‌شود. اما متأسفانه تاکنون به پرونده رسیدگی نشده است».

آقای سالارزهی به دیدارش با وزیر صمت اشاره می‌کند: «در اولین سفر وزیر صمت دولت دکتر پزشکیان به بلوچستان، جلسه‌‎ای با مسئولان صنعت، معدن و تجارت در استانداری تشکیل شد. مولانا عبدالغنی بدری، امام‌جمعه موقت اهل‌ سنت زاهدان، از مسجد مکی به نمایندگی از شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید در این جلسه شرکت کرد و به ایراد سخن پرداخت. ایشان ضمن عرض خیر مقدم به وزیر و هیئت همراه، دغدغه‌های زیست‌محیطی تفتان را مطرح و دردورنج مردم بلوچستان را به صورت شفاف و صریح، در حضور مقامات ارشد کشوری بیان کرد. مولانا بدری خواستار رسیدگی عادلانه به قضیه معدن تفتان شد. در حاشیه این دیدار، حاج‌کریم بخش کردی تمندانی نکاتی را درباره موضوع مذکور یادآور شد. او ضمن تأکید بر ضرورت حفظ محیط زیست تفتان، اظهار داشت که نباید معدن‌کاری موجب نابودی کشاورزی، دام و احشام و محل زندگی مردم شود و مردم منطقه باید در سود معدن شریک و سهیم باشند».

حاج‌کریم‌ بخش کردی تمندانی درباره دیدارش با وزیر صمت، می‌گوید: «در دیداری که با وزیر صمت داشتیم، مولوی عبدالغنی بدری سخنان صریح و امیدوارکننده‌ای ایراد فرمود. همچنین آقای کریم سالارزهی، فرزند ملا عیدو، که یکی از مخالفان سرسخت فعالیت معدنی است و در راستای توقف معدن‌کاری خدمات شایانی انجام داده، مطالبات مردم تفتان را به طور شفاف مکتوب و تقدیم وزیر محترم صمت کرد».

بعد از پیگیری‌های چندساله به منظور احقاق حقوق، حاجی‌ کریم ریگی‌ کوته، یأس و ناامیدی خودش را این‌گونه اظهار می‎‌کند: «آخرین پاسخ مسئولان محلی تهدید و تهدید و تهدید بود و می‌فرمودند اگر نزدیک معدن بروید، به زندان می‌افتید».

کریم سالارزهی می‌گوید: «از کارشناسان بی‌طرف و منصف دعوت به عمل آورید تا در صحنه حضور یابند و مسائل مربوط به باغات و مزارع کشاورزی اطراف معدن کوه مادفتی را مورد کنکاش قرار دهند و خسارات وارده ناشی از معدن‌کاوی را بر عوامل معدن تحمیل کنند».

در محضر مولانا عبدالحمید

برای چندمین بار، با امام‌جمعه اهل‌ سنت زاهدان درباره مشکلات معدن دیدار و گفت‌وگو می‌کنم. ساعت 9 صبح، جمعی از متنفذین، علما، فرهنگیان و کشاورزان در دفتر مولوی عبدالحمید حضور به هم می‌رسانند. جلسه با اندکی تأخیر آغاز می‌شود. حاجی‌ فیض محمد سالارزهی، حاجی‌ نظر تمندانی ساکن کوته‌بالا، حاجی‌ وحید سالارزهی و حاجی‌ کریم‌ بخش کردی تمندانی به نمایندگی از مردم تفتان‌‌ سخن می‌گویند. آنان معدن را تهدیدی جدی و خطری بزرگ برای اکوسیستم منطقه عنوان و خواستار توقف فعالیت معدنی می‌شوند. مردم تفتان از امام‌جمعه اهل‌ سنت زاهدان می‌خواهند مشکلات‌ آنان را از طریق تریبون مسجد مکی به سمع مسئولان برساند. مولوی عبدالحمید به سخنان مردم گوش می‌دهد و از کشاورزان و دامدارانی که دچار خسارت شده‌اند، دل‌جویی می‌کند.

واکنش باغدار نمونه تفتان

معتمدین و ریش‌سفیدان قبایل مختلف بلوچ، در اظهارات بی‌شماری مخالفت صریح خود را با معدن‌کاری در حاشیه‌های کوه تفتان اعلام کرده و آن را تهدید و ضرری برای منطقه دانسته‌اند. حاجی فیض‌ محمد یکی از معتمدین منطقه و باغدار نمونه تفتان است. باغ‌های این کشاورز نمونه در کوته‌بالا دچار خسارت شدید شده‌اند. او معدن‌کاری را تهدیدی جدی برای منطقه عنوان می‌‎کند: «ما اهالی تفتان با درد بزرگی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. معدن‌کاری زندگی موجودات زنده به‌ویژه انسان‌ها را تهدید می‌کند و موجب نابودی حیات‌‌وحش شده است. این یک نسل‌کشی‌ واضح و تاریخی است. اگر مقامات و دستگاه‌ اجرائی ورود نکنند و کاسه صبر مردم لبریز شود، آنها در‌نهایت دست به اقدامات خشونت‌آمیزی می‌زنند که کنترلش سخت می‌شود. امکان دارد جوانانی از گوشه‌های استان به پا خیزند و دستگاه‌های معدن‌چیان را آتش بزنند. متوقف‌نکردن فعالیت‌های معدنی منجر به خشونت می‌شود. به عنوان یکی از سفیدریشان منطقه که تجاربی از فرهنگ مرد کسب کرده‌ام، این سخنان را از سر صدق به زبان می‌آورم. اگر معدن‌کاری به‌نفع مردم و منطقه است، مسئولان ما را قانع کنند. در غیر این صورت باید این فعالیت‌ها را متوقف کنند. 

این خواسته تمام قبایل و مردم منطقه است».

معتمد بلوچ می‌گوید: «ما موظفیم با پدیده معدن‌کاوی مبارزه کنیم. منطقه کوهستانی تفتان از قدیم‌الایام زیستگاه حیوانات وحشی و اهلی بوده اما ریزگردها، مخرب و انفجارهای بی‌رویه نابودکننده طبیعت و حیات‌وحش است. قضات استان و کشور، مقامات مسئولی که از پست‌های کلیدی برخوردارند، رئیس‌جمهور، سرپرست عامه کشور، معاونین سیاسی و سایرین، موضوع را بررسی و حق و حقیقت رابرای مردم تبیین کنند».