آثار فرخ شایسته در «همسفر آفتاب» روی دیوارهای موزه هنرهای معاصر رفته است
پلورالیسم هنری
قابهای کوچک روی دیوارهای بزرگ موزه هنرهای معاصر، فرصت یک تماشای تازه هستند. تماشایی که برای درک آن باید نزدیک و نزدیکتر شد و در دنیای تابلوهای عریض و طویل چند متر در چند متر، به دقت پی تصویر و ریزهکاریهایش گشت. این روزها 200 اثر از فرخ شایسته هنرمند ایرانی ساکن ژاپن در قالب 17 مجموعه با عنوان «همسفر آفتاب» روی دیوارهای موزه رفتهاند تا مواجهه با آنها فرصتی باشد برای مخاطب جدی هنر در ایران.
زینب مرتضاییفرد
قابهای کوچک روی دیوارهای بزرگ موزه هنرهای معاصر، فرصت یک تماشای تازه هستند. تماشایی که برای درک آن باید نزدیک و نزدیکتر شد و در دنیای تابلوهای عریض و طویل چند متر در چند متر، به دقت پی تصویر و ریزهکاریهایش گشت. این روزها 200 اثر از فرخ شایسته هنرمند ایرانی ساکن ژاپن در قالب 17 مجموعه با عنوان «همسفر آفتاب» روی دیوارهای موزه رفتهاند تا مواجهه با آنها فرصتی باشد برای مخاطب جدی هنر در ایران. هرچند اطلاعات شناسنامهای و آمدوشدهای انسان در جهان آنقدرها مهم نیست، اما درباره فرخ شایسته باید چند نکته را از نظر گذراند؛ چراکه همین نکات ریز در فهم بهتر مسیر هنریاش به کار خواهند آمد. او فرزند صدرالدین شایستهشیرازی از هنرمندان نقاش شیراز و شاگردان کمالالملک است و به گفته رضا دبیرینژاد، نمایشگاهگردان «همسفر آفتاب»، فرخ از هفتسالگی کنار پدر گلومرغ مشق کرده و توانسته میراث نگارگری مکتب شیراز را از او بیاموزد.
شایسته بیش از سه دهه است در ژاپن زندگی میکند. آنطور که خودش میگوید، ابتدا برای تحصیل به آمریکا، سپس فرانسه و دوباره آمریکا رفته و در آشنایی نزدیک با هنر غرب، آنچه را میخواسته نیافته است. در سالهای پایانی تحصیل، نمایشگاهی در ژاپن برگزار کرده و پس از این تجربه در شرق دور ماندگار شده است.
گویی همان جادویی که سهراب سپهری، شاعر و هنرمند ایرانی را درگیر خود کرده بود، شایسته را به شکل جدیتری سمت خود کشیده و در سرزمین چشمبادامیها ماندگارش میکند؛ اما جالب اینکه هنوز هم لهجه شیرازیاش را دارد و میتواند جابهجای حرفهایش از آثار سعدی شعری بخواند و حکایتی نقل کند و البته در کنارش روی دیوارهای موزه به مخاطب نشان دهد چطور میشود قابهایی را با روح ایرانی-ژاپنی تصویر کرد.
هنر، توانایی درک و اجرای جزئیات است. به عبارت بهتر، هرچه این دو توانایی در یک هنرمند سطح بالاتری داشته باشند، با یک اثر هنری غنیتر روبهرو خواهیم بود که کلیات میتوانند خیلی به هم شبیه باشند، اما هرچه جزئیتر ببینیم، تفاوتها و وجوه افتراق خودشان را بیشتر نشان میدهند.
آثار شایسته، مواجهه با همین جزئیات است. چشمدوختن به پیوند نقاشی کهن ایرانی با نقاشی مدرن و روح هنر ژاپنی. این فضاها میتوانند همانقدر که ایرانی هستند، ژاپنی هم به نظر بیایند و همینطور جهانی که سبک و سیاق نقاشی یا بهتر بگوییم مینیاتورهای ایرانی را در خود دارند و میتوان در آنها به کمال شاهد دقت در نقطهگذاری و سایر تکنیکهای مینیاتور ایرانی بود و دید که چطور این شیوهها در فضایی نزدیک به نقاشی ژاپنی اجرا شدهاند. فضاهایی مینیمال و ساده که خطوط و بافت در آن نقش مهمی داشته و به ایجاد فضایی مدرن و آوانگارد کمک کردهاند.
در هنر ژاپنی، رهایی نقش مهمی دارد و شاید همین رهایی است که سهراب و فرخ را برخلاف اغلب هنرمندان ایرانی که نگاهی به غرب دارند، به شرق میکشاند. فضاهایی ساده و خلوت که رنگ و بافت در آن به تصویر این سادگی بیشتر دامن زده و فرصت بیشتری را برای تمرکز چشمهای مخاطب و سپس ذهن او فراهم میکند. در آثار شایسته که آنها را بحق مینیاتورهای نوین هم نامیدهاند، این رهایی و داشتن امکان تمرکز بر نقطه یا نقاطی خاص وجود دارد.
چندلَتیبودن کارها و ارائه آنها در قالب یک مجموعه در کنار هم، دیگر ویژگی نقاشی ژاپنی است که به نظر میرسد از نظر شایسته دور نمانده و از آن بهخوبی بهره برده است. طبق نظر برخی هنرشناسان، در گذشته چندلتیبودن نقاشیها در ژاپن بیشتر به سبب سهولت جابهجایی آنها بوده است؛ اما شایسته با یک دید کثرتگرایانه سراغ روایتشان میرود. او میتواند پدیدهها و اشیا را از چند جهت مختلف ببیند و نقش بزند و در این نوع نگرش یادآوری کند که میتوان هر پدیدهای را جهات مختلف دید و این زاویه دید ماست که مشخص میکند
این بار چه چیزی را خواهیم دید.
هنرمند برشهایی ساده از زندگی روزمره یا محیط پیرامون ما را در چند نگاه مختلف ارائه کرده و البته در انتخاب این برشها سراغ ادبیات کلاسیک فارسی هم رفته است؛ اما نه به شیوه معمول هنر ایرانی و فضاهایی نزدیک مینیاتورها. ستایش سادگی و روزمرگیهای زندگی از هنر ژاپنی وارد کارهای شایسته شده و به تصویری رسیده که هم ژاپنی است و هم ایرانی؛ و البته هم هیچکدام! حالا بسیاری از نقشهای او جایی ایستادهاند که هم به جغرافیای خاصی تعلق دارند و هم میتوانند متعلق به هر جای جهان باشند که جهان وطن همه ما انسانهاست، اما نه خودمان که هنر میتواند بدون هیچ مرزی در آن زیست کند.
سالن آخر نمایشگاه «همسفر آفتاب» را باید با دقت بیشتری دید. دو مجموعه از آثار شایسته در این بخش در مقابل هم به نمایش گذاشته شدهاند که فضایی دارند کاملا متفاوت از هم و توانایی، خلاقیت و جسارت هنرمند در تجربه فضاهای متفاوت را به رخ میکشند. یک سو پرترههایی از چهرههای مختلف سیاسی و فرهنگی ایران و ژاپن و در مقابل مجموعههایی که به نظر میرسد از تازهترین کارهای شایسته بوده و با الهام از خوشنویسی ژاپنی (شودو) خلق شدهاند. هنرمند تلاش کرده با قلممو و به شیوهای نزدیک به خوشنویسان ژاپنی نقاشی کند.
در شلوغی و همهمه تهران، «همسفر آفتاب» خنکای قدمزدن در یک رودخانه است زیر آفتاب ملایم پاییزی. آفتابی که میتواند متعلق به هر سرزمینی باشد، اما به نظر من بیشتر حالوهوای شیراز را دارد. شهری که شایسته بیشتر عمرش را دور از آن زیسته و شاید حتی بدون آنکه خودش حواسش باشد، سایه به سایه تعقیبش کرده و در روح آثارش جاری است.