تاریخ ناسیونالیسم
شرق: «ناسیونالیسم» از موضوعات تأثیرگذار و غامض در تاریخ اندیشههای سیاسی به شمار میرود که الی کدوری در کتابی با عنوان،«ناسیونالیسم»، با مهارت و روشنبینی به شرح بنیانهای فلسفی آن پرداخته است. ناسیونالیسم، شرایط ظهور آن و پیامدهای سیاسی گسترش آن در اروپا و دیگر نقاط جهان طی دو قرن گذشته از مباحث مطرحشده در این کتاب است و کدوری تلاش میکند صحت استدلالهای خود را با ارائه شواهدی از منازعات ناسیونالیستی معاصر به اثبات برساند.
شرق: «ناسیونالیسم» از موضوعات تأثیرگذار و غامض در تاریخ اندیشههای سیاسی به شمار میرود که الی کدوری در کتابی با عنوان،«ناسیونالیسم»، با مهارت و روشنبینی به شرح بنیانهای فلسفی آن پرداخته است. ناسیونالیسم، شرایط ظهور آن و پیامدهای سیاسی گسترش آن در اروپا و دیگر نقاط جهان طی دو قرن گذشته از مباحث مطرحشده در این کتاب است و کدوری تلاش میکند صحت استدلالهای خود را با ارائه شواهدی از منازعات ناسیونالیستی معاصر به اثبات برساند. این کتاب را میتوان متنی کلاسیک در زمینه ناسیونالیسم به شمار آورد. کدوری ابتدا به توصیف ریشههای فکری و تبارشناسی مفهوم ناسیونالیسم میپردازد و سپس، مشکلاتی را طرح میکند که ناسیونالیسم در عمل پدید آورده است. کدوری ناسیونالیسم را محصول نارضایتی گروهی از روشنفکران در اروپا و سپس در آفریقا و آسیا میداند. او ظهور این پدیده را بخشی از اثرات منفی مدرنیته در تاریخ جهان تلقی میکند که با این حال، خود پیامدهای مخربی در بر داشته است. کدوری در این اثر به تحلیل ناسیونالیسم از این منظر میپردازد که روشنفکران با تحریف اصل حق تعیین سرنوشت که زاییده افکار ایمانوئل کانت بود، آن را در خدمت خاصگرایی و محلیگرایی در ایدئولوژی ناسیونالیسم درآوردند. کدوری در چهار فصل از کتاب، خاستگاه فکری ایدئولوژی را بررسی میکند و در دو فصل آخر به تاریخ سیاسی ناسیونالیسم در تقابل با تاریخ فکری میپردازد. «این تاریخ سیاسی دربرگیرنده آرمانها و محاسباتِ دولتها و گروههای اجتماعی است که سودای تشکیل دولت در محیطی بینالمللی داشتند که در آن سبک ایدئولوژیکِ سیاستورزی بیش از پیش رواج مییافت». آیزایا برلین درباره این اثر میگوید کدوری توصیفی ستودنی، روشنگرانه، عالمانه و منصفانه از ناسیونالیسم ارائه داده است. الی کدوری در مقدمه کتاب آورده است: «من ناسیونالیسم را از منظر ایدئولوژی توصیف کردهام. در اینجا سعی کردهام ناسیونالیسم را در مقابل سیاستورزی قانونمدارانه قرار بدهم. در سیاستورزی قانونمدارانه، هدف موردنظر توجه به دغدغههای مشترک یک جامعه خاص، حفظ آن در برابر تهاجمهای خارجی، میانجیگری در اختلافها و نزاعهای میان گروههای گوناگون از طریق نهادهای سیاسی، قانونگذاری و برقراری عدالت و همچنین پاسداری از قانون ورای منافع گروهی و فرقهای است، البته با صرفنظر از اینکه منافع مزبور تا چه اندازه مهم و قدرتمند باشند». به اعتقاد کدوری، سیاستورزی ایدئولوژیک شکلی بسیار متفاوت دارد، و دغدغه این نوع سیاستورزی این است که جامعه و دولت وضعیتی پیدا کنند که در آن همگان همانند آنچه در داستانهای قدیمی نقل شده است، زندگی سعادتمندانهای داشته باشند. سیاستورزی ایدئولوژیک در مفهوم واقعی و ماهویاش، پدیدهای مدرن است که از نظر کدوری به انقلاب فرانسه برمیگردد. «میتوان گفت رساله چاپی کانت در 1790 با عنوان صلح جاویدان بیانگر این دیدگاه و استدلال بر له آن است. صلح در میان انسانها فقط هنگامی برقرار خواهد شد که همه دولتها جمهوری شوند. کدوری در واکاوی تاریخ ناسیونالیسم به قرن نوزدهم میرسد و درواقع ناسیونالیسم را دکترینی میخواند که قرن نوزدهم در اروپا ابداع شد. نویسنده در این کتاب دو هدف را دنبال کرده است: ارائه گزارش تاریخی از ناسیونالیسم بهعنوان یک دکترین، و اینکه، شرایط و پیامدهای اشاعه این دکترین در میان روشنفکران و اهل سیاست در اروپا و جهان را نشان دهد.
سوسیالیسم محافظهکار
«شیر و اسب تکشاخ» عنوان مقالهای از جورج اورول است که در آن نظراتش را درباره شرایط بریتانیا در بحبوحه جنگ جهانی دوم بیان کرده است. در نگاه اول شاید عنوان اثر کمی عجیب به نظر بیاید، اما درواقع اشاره به ظهور شیر و اسب تکشاخ در آرم پرچم بریتانیا دارد که شیر نماد انگلستان و اسب تکشاخ نماد اسکاتلند است. این مقاله از مشهورترین مقالههای اورول است که برای بار نخست در نوزدهم فوریه 1941 در نخستین نسخه از مجموعه سرچ لایت بوک با سردبیری رافائل جوزف فیول و خودِ اورول منتشر شد. اورول اعتقاد دارد که سوسیالیست بودن و وطنپرست بودن دیگر دو نقطه مخالف نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند. در نتیجه شیر و اسب تکشاخ به نماد انقلاب بدل شد که شکل تازهای از سوسیالیسم را به وجود میآورد؛ «سوسیالیسم انگلیسی» دموکراتیک در مقایسه با کمونیسم شوروی یا استالینیسم، که آن را تمامیتخواه میخواند، بهعلاوه شمایل جدید بریتانیایی بودن از نوع سوسیالیستی که از بند امپراتوری و اختلاف طبقاتی رو به زوالش رهایی مییافت. «اورول تصریح کرده که دولت انقلابی بهتر است خانواده سلطنتی را همچون نماد ملی حفظ کند ولی بقیه قشر اشراف را بزداید». کتاب «شیر و اسب تکشاخ: سوسیالیسم و نابغه انگلیسی» که آن را «نحوه سوسیالیست بودن در عین محافظهکاری» نیز خواندهاند، از سه فصل «انگلستانْ انگلستان میماند»، «دکاندارها در جنگ» و «انقلاب انگلستان» تشکیل شده است. در بخشی از فصل اول اورول مینویسد انگلستان به همراه کل دنیا در مسیر تغییر و تحول است و همانند هر چیز دیگری فقط در مسیرهای مشخص و معینی میتواند تغییر کند که تا حدودی قابل پیشبینی است. از نظر اورول واقعیت این است که این تغییرات به ظرفیت هر کشور و خصوصیات ملت آن ربط دارد. او یکی از عقاید کلی درباره انگلیس را که هر مشاهدهگری قبول دارد، این میداند که انگلیسیها استعداد هنری ندارند، نه به اندازه آلمانیها و ایتالیاییها اهل موسیقیاند و نه نقاشی و مجسمهسازی در انگلیس به اندازه فرانسه رونق دارد. یا مثلا اروپاییها میگویند، انگلیسیها روشنفکر نیستند، از افکار انتزاعی وحشت دارند و هیچ حس تعلقخاطری به هرگونه فلسفه و جهانبینی قاعدهمندی نیز ندارند. و این البته به این دلیل نیست که خوشفکر یا خلاق نیستند، بلکه آنان بیش از حد مجذوب سلطهطلبی هستند. اورول بعد از فهرستکردن خصوصیات شایع انگلیسیها سرانجام به اساسیترین ویژگی انگلیسیها میرسد که از دید او احترام برای قانون و مشروعیت آن است: «اعتقاد به قانون همچون چیزی والاتر از دولت و انسان». ازاینروست که مردم انگلستان بهتعبیر اورول، هنوز به مفاهیمی از قبیل عدالت و آزادی و حقیقت باور دارند و این اعتقاد بر رفتار و سلوک ملت تأثیر گذاشته و زندگی انگلیسیها به خاطر اینهاست که متفاوت است.