تحلیل تابلویی از فرهاد مشیری
سنگ قبر سفید
تابلوی مشیری این بار نیز من را شگفتزده کرد. او تابلویی ندارد که وادارم نکند به نوشتن. تا به حال که اینگونه بوده است. این بار تصویر اعداد سیاه بر روی زمینی سفید، از چه میگوید. در این تابلو، نقاش زبردست برای نشاندادن دنیای آدمی به سراغ اعداد رفته است، گویا دیگر خود آدمها جوابگو نیستند. هرچند آدمهایش گاه کوزه و فقدان میشوند یا گاه آنقدر عروسکها را بزرگ میکند که جای والد را میگیرند، اما این بار آدمش کاملا از صحنه خارج شده و فقط نشان شمارش آن مانده است.
نازنین رحیمی.شاعر و منتقد: تابلوی مشیری این بار نیز من را شگفتزده کرد. او تابلویی ندارد که وادارم نکند به نوشتن. تا به حال که اینگونه بوده است. این بار تصویر اعداد سیاه بر روی زمینی سفید، از چه میگوید. در این تابلو، نقاش زبردست برای نشاندادن دنیای آدمی به سراغ اعداد رفته است، گویا دیگر خود آدمها جوابگو نیستند. هرچند آدمهایش گاه کوزه و فقدان میشوند یا گاه آنقدر عروسکها را بزرگ میکند که جای والد را میگیرند، اما این بار آدمش کاملا از صحنه خارج شده و فقط نشان شمارش آن مانده است. با طرح مقدمهای کوتاه به این چرا خواهم پرداخت. اعداد خصوصیات مختلفی دارند و انسانها میتوانند در هر مقطعی از زندگی، تحت تأثیر یک یا چند تا از آنها قرار گیرند.
عددشناسی یا علم اعداد از علوم باطنی است و پایه علم حروف. این علم از دیرباز مورد استفاده بسیاری از رازداران و ستارهشناسان بوده که به مطالعه اعداد، ارتعاشات آنها، تأثیرات و خصوصیات آنها میپردازد و برای شناسایی بهترین زمان تغییرات، تصمیمات و حرکتهای بزرگ در زندگی به کار میرفته است.
برای مثال به عدد پنج که بیشترین و گلدرشتترین عدد این تابلو است، میپردازیم:
عدد انسان، زیرا به صورت پنجضلعی است با بازوان پاهایی که از میانه خارج شدهاند. پنجضلعی یعنی بیکرانگی وجود و نمادهای قدرت و کمال دایره را نیز شامل میشود. پنج عددی گرد است، زیرا در آخرین رقمش به وجود میآید؛ سپس نیروهایش را افزایش میدهد. ستاره پنجپر، همانند دایره، نماد کلیت. عدد مرکز و نقطه تلاقی آسمان و زمین است. ضمنا نشاندهنده چهار جهت اصلی به اضافه مرکز نیز هست، چون خالق اصلی چهار قوه کبیر است، به معنای ربانیت نیز هست. پنج عدد وصلت الهی است، زیرا حاصل ترکیب عدد مؤنث و زوج «دو» و عدد فرد و مذکر «سه» است. عدد پنج نماد مراقبه، مذهب، وساطت و تغییرپذیری است و به استثنای شرق، به معنای حس است. گلهای پنجپر وقتی که رئوس آن رو به پایین باشد، مثل پنجضلعی نشانگر فردیت تام و تعلیم و وارد غیبی است و هنگامی که رئوس آن رو به بالا باشد، نماد سحر و جادوی سیاه است. ارقام پنجگانه نخستین دستگاه شمارش را شکل دادهاند.
پنج ستون دین، حضرات خمسه (یعنی تجلی و مظاهر حق در مقامات مختلف که عبارتاند از: 1- حضرت غیب مطلق 2- حضرت جبروتیه 3- حضرت ملکوتیه 4- حضرت شهادت 5- حضرت جامعه)؛ اصول دین، اعمال پنجگانه، نمازهای پنجگانه.
در بودایی: قلب چهار جهت دارد و مرکز پنجمین جهت آن است که مظهر جهانشمولی به حساب میآید، نماد آن کوه مقدس است که چهار جزیره احاطهاش کردهاند.
-در پارسی: عددی است که در مراسم پارسی و مندایی بسیار پرمعنی است و احتمالا با پنجه مقدس روزهای کبیسه پیوند دارد.
در چینی: در چین پنج عنصر، پنج جو، پنج مرحله، پنج سیاره، پنج کوه مقدس، پنج غلّه، پنج رنگ، پنج طعم، پنج زهر، پنج افسون نیرومند و پنج فضیلت اصلی وجود دارد و تعداد مذاهب الهی و مُثل سرمدی نیز پنج تا است.
- عبری: پنج یعنی قدرت و استحکام؛ عقل تندرو؛ در آیین قبالا پنج به معنی هراس است.
- فیثاغورسی: وصلت الهی، ازدواج آسمان و زمین، نور، مظهر آپولون است؛ زیرا ایزد نور است و پنج ویژگی دارد.
- کیمیاگری: گل و ستاره پنجپر نماد جوهر پنجم است.
- مسیحی: مظهر انسان پس از هبوط؛ پنج حس؛ پنج نقطه صلیب؛ پنج جراحت مسیح.
هندی: پنج جهان، پنج عنصر ظریف و پنج عنصر خشن و زمخت، رنگهای ابتدایی، حسها، پنج صورت شیوا و دو حلول پنجگانه ویشنو.
و بسیاری تعابیر دیگر. پس دیدیم که یک عدد میتواند چه دنیای عجیب و گستردهای را بیان کند. اما اینکه هنرمند چرا از اعداد به جای اشیا و آدمها و حتی طبیعت برای تابلو و دنیای نقاشی خود استفاده کرده است؟
خوب اعداد از سوی دیگر فقط برای شمارش نیستند. حتی فقط نشان این نمادهای فرهنگی و مذهبی و اسطورهای نیستند. اگرچه از ایام قدیم با نمادها در ارتباط تنگاتنگ بودهاند و تفسیر اعداد یکی از قدیمیترین علوم در بررسی نمادها محسوب میشود. نمادها زبان مشترک انسانها از دیرترین روزگار تا به امروز بودهاند. شاید کمتر کسی باشد که در طول روز با اعداد سروکار نداشته باشد. آیا تا به حال از خود سؤال کردهاید که این اعداد دارای چه نیرو و انرژیای هستند؟ انرژی این اعداد از کجاست؟
به سراغ انسان میروم که چگونه از آغاز با عدد معرفی میشود. اینکه وقتی به دنیا میآییم، نواری را بر دور دست نوزاد میزنند که فقط شماره دارد و با آن شناسایی و پدر و مادر او معلوم میشود. شناسنامه برایمان میگیرند که شماره آن تا آخر زندگی ما، هویت ما میشود و هنگامی هم که فوت میکنیم، باز تبدیل به یک شماره میشویم و به دور دستمان نواری میزنند و در نهایت شماره قبر و... . بله، درست است. ما هرکدام عددی هستیم و با عددی شناسایی میشویم و با شماره میمیریم.
اینجاست که به تابلوی نقاش نزدیک میشویم. سنگ قبری بزرگ به پهنای زندگی، سنگی سفید که آدمها همان اعداد سیاه نقاش آن را مخدوش کردهاند.
او باقی ماند، هیچ نیستیم.
حتی زخمهای سنگ میبینم.
و اعداد ۳/۵/۷/۴/... و تکرار تکرار آدمی...
سنگ قبری بزرگ که همان تابلوی نقاش است. ما با عدد زاده میشویم و با عدد میمیریم.
اعداد سیاه بر سنگی سفید. اینجا میخواهم کمی از فروید کمک بگیرم.
درون رؤیا هستهای نفوذناپذیر وجود دارد که فراسوی تفسیر است (زیگموند فروید).
بله، در رؤیای مشیری نقاش هم، بخشی فراسوی تفسیر است و آن مرگ است. مرگ آدمی که فقط عددی سیاه است، جزئی از عددی که شماره قبر ماست.
چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست/
چون هست به هرچه هست، نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست/
پندار که هرچه نیست، در عالم هست
خیام.