قیمت بنزین و بودجه سال ۱۴۰۴
در خبرها آمده بود دکتر پزشکیان، رئیسجمهور محترم ایران اسلامی، بودجه سال ۱۴۰۴ را طبق قانون در موعد مقرر، با حضور در مجلس شورای اسلامی تقدیم مجلس کرد. اینکه دولت چهاردهم با وجود مشکلات فراوان موفق شده طبق مقررات بودجه را با حذف زوائد و نهایت کار کارشناسی به مجلس ارائه دهد، جای بسی تقدیر دارد.
علی متقیان - فعال رسانهای
در خبرها آمده بود دکتر پزشکیان، رئیسجمهور محترم ایران اسلامی، بودجه سال ۱۴۰۴ را طبق قانون در موعد مقرر، با حضور در مجلس شورای اسلامی تقدیم مجلس کرد. اینکه دولت چهاردهم با وجود مشکلات فراوان موفق شده طبق مقررات بودجه را با حذف زوائد و نهایت کار کارشناسی به مجلس ارائه دهد، جای بسی تقدیر دارد.
یکی از مسائلی که هنگام تقدیم بودجه و در حاشیه به آن پرداخته شد، اصلاح قیمت بنزین است.
مردم عزیز ایران، علیرغم مشکلات اقتصادی و تحمل و پذیرش تورمهای بالای ۴۰ درصد، متهم هستند بنزین را با ثمن بخس و کمتر از قیمت آب خریداری میکنند و مصرف روزانه آنها سر به فلک کشیده است. به عبارت دیگر، بنزین را چند برابر میانگین دنیا مصرف کرده و دولت از بابت آن فلان مبلغ، سوبسید پرداخت میکند.
برای حل این مسئله، تاکنون راهکارهای بسیاری ارائه شده، اما هیچیک کارساز نبوده است. مازاد بر علت اینکه به دلیل قیمت بالای بنزین در کشورهای همسایه، متأسفانه با قاچاق حسابشده یا حسابنشده! بنزین در مرزهای کشور بهویژه در مرزهای شرقی و دریایی مواجه هستیم که خبرهای آن بعضا با آمار بالا در رسانهها منتشر میشود.
اینکه چگونه میشود این مقدار بنزین به دور از چشم مرزبانان از مرز خارج شود، شایان بحث است، اما شوربختانه این پدیده زشت و خسارتآور در کشور رواج دارد و دستاندرکاران آن به دلیل سود حاصلشده از انتقال سوخت، دست به هر اقدام انسانی، غیرانسانی و غیراخلاقی میزنند.
ماجرای قاچاق فراوردههای نفتی در کشور، درد کهنهای است که برای درمان آن چارهای فوقِ تصور میطلبد.
آنچه در مورد اتهام مصرف بالای بنزین به ایرانیان میتوان مطرح کرد، این است که در ایران به دلیل بیتوجهی دستاندرکاران صنعت به صرفهجویی در مصرف سوخت، صنعت خودروسازی هم بدون توجه به محدودیت مصرف، کار خود را آغاز کرد. از زمانی که پیکان در ایران رواج پیدا کرد و در کنار آن برندهایی همچون شورلت، جیپ، رنو، آریا، شاهین (رامبلر امریکن، خودرویی بود که مدل چهار در نسل سوم آن با نام آریا و مدل دو در آن با نام شاهین در ایران تا پیش از انقلاب زیر نظر شرکت رامبلر مونتاژ و تولید میشد) از سه کارخانه مشهور به دست ایرانیان میرسید، در تولیدات هیچگونه توجهی به مصرف کم و محدودیت بنزین نمیشد.
با همین تفکر، دستاندرکاران تولید و واردکنندگان خودرو، به تنها مسئلهای که فکر نمیکردند، مصرف بنزین وسایل نقلیهای بود که از خارج وارد میکردند یا در کارخانههای داخل تولید یا مونتاژ میشدند. متأسفانه این فرهنگ و رویه غلط، بعد از انقلاب اسلامی هم در واردکنندگان و تولید کنندگان رواج پیدا کرد.
روزی که پاترولهای وارداتی ششسیلندر با مصرف بیش از ۲۰ لیتر در هر صد کیلومتر، بیشترین میزان مصرف را بین خودروهای درحال تردد به خود اختصاص داده و یکباره خیابانها و مراکز نظامی و تشریفاتی را از آنِ خود کرده بودند، این پیام به تولیدکنندگان خارجی داده شد که ما برای واردات اتومبیل توجهی به مصرف بنزین نداریم. حتی روزی که پژو ۴۰۵، 2000، به عنوان اتومبیل پیشرفته وارد کشور شد و سپس در ایرانخودرو مونتاژ و سپس به خط تولید داخل رسید، خودرویی به سطح شهر رسید که در صد کیلومتر بیش از ۱۵ تا ۱۸ لیتر بنزین مصرف داشت.
واردات این قبیل خودروها در کشور بیشتر میشد و مردم به ناچار، بدون اینکه حق انتخاب داشته باشند، یا بعضا از آسیبشناسی از این حجم مصرف بالای خودروی خود باخبر باشند، از آنچه کارخانههای داخلی تولید یا دولت وارد میکردند، خریداری و از بنزینی که دولت توزیع میکرد، بدون توجه به اینکه مصرف بالای آن و نوع بنزین در آلودگی هوا چه نقشی دارد، استفاده میکردند.
از این نیز نمیتوان غافل شد که دلیل مصرف بالای بنزین در کشور در سالهای اخیر، تأثیر تولیدات کارخانههای خودروسازی بوده و همچنان هم هست. هنوز هم این کارخانهها علیرغم تغییراتی که در سیستم سوخت اتومبیلها داده و بهاصطلاح خودروهای تولیدی از تکنولوژی برتر استفاده میکنند، متوسط مصرف حدود 10 لیتر است که قابل مقایسه با خودروهای دنیا نیست. به زبان اعداد میتوان گفت متوسط مصرف سوخت خودروهای مدلبالا در ایران در صد کیلومتر، 10 لیتر و اتومبیلهای فرسوده بالای ۱۵ لیتر است؛ این درحالی است که این عدد در دیگر کشورها حدود هفت لیتر است.
با وجود این موارد و امکانات در دسترس و اتومبیلهای موجود، طبق آمارها مردم ایران متهم هستند در مقایسه با دیگر کشورها بنزین بیشتری مصرف میکنند، اما در حقیقت این نکته به فراموشی سپرده شده و مورد غفلت است که کشورهای قابل مقایسه (اغلب کشورهایی که مصرف بنزین آنها با ایران مقایسه میشود) از وسایل نقلیه عمومی مناسب در شهرها و جادهها برخوردار هستند و کمتر از اتومبیلهای شخصی به صورت روزمره استفاده میکنند و از خودروهای شخصی عمدتا برای تفریح و انجام سفرهای خانوادگی بهره میبرند؛ آنهم خودروهایی که بهطور متوسط نصف اتومبیلهای ایرانی مصرف دارند.
اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که قیمت خودرو در ایران با دیگر کشورها قابل مقایسه نیست. براساس بررسی خودروهایی که بهطور متوسط حدود پنج لیتر در صد کیلومتر مصرف دارند، به محصولات کارخانه برند ژاپنی برخورد کردم که تولید خود را به هند منتقل کرده است؛ یعنی اتومبیل ژاپنی تولید هند! یک مدل از اتومبیل هندی-ژاپنی 574 هزار روپیه، معادل حدود ۴۰۰ میلیون تومان به قیمت روز ارز در ایران، قیمت دارد.
این خودرو در ایران پس از فرایند طولانی ثبتنام تا خرید که شامل تعریف حساب وکالتی، بلوکهکردن 500 میلیون تومان در این حساب نزد بانکها، ثبتنام در سامانه و انتظار برای چرخیدن گردونه قرعهکشی به امید خارجشدن گوی شانس (در صورت موفقشدن در قرعهکشی) علیرغم پرداخت بخش عمده مبلغ آن، انتظار بعضا بیش از شش ماه برای دریافت خودرو به دنبال خواهد داشت. این اتومبیل پس از گذشت حدود یک سال انتظار، باید بیش از 1.5 میلیارد تومان پرداخت شود. به عبارتی، جدا از انتظار پول و مبهمبودن زمان تحویل، بیش از سه برابر قیمت هند توسط ایرانیان پرداخت میشود.
در صورت موفقیت تحویل این خودرو و پذیرش انتظار، خودرویی خریداری کردهای که در هر صد کیلومتر، 5.5 لیتر بنزین مصرف دارد. چنانچه متوسط راهرفتن هر اتومبیل در ایران را ۲۰۰ هزار کیلومتر محاسبه کنیم، با بیش از یکمیلیارد تومان مازادی که همان روز اول مصرفکننده پرداخت میکند، هر ایرانی بابت هر لیتر بنزینی که مصرف میکند با یک حساب سرانگشتی (برای ۲۰۰ هزار کیلومتر براساس صد کیلومتر ۵.۵ لیتر) چقدر لیتر بنزین نیاز دارد؟
بر این اساس، چنانچه بیش از یکمیلیارد تومان مازاد قیمتی که ایرانیان بابت یک اتومبیل هندی پرداخت میکنند، بابت مابهالتفاوت بنزین در نظر بگیریم، بابت هر لیتر بنزین هنگام خرید چه مبلغی را به عنوان حقوق کذا و کذا پرداخت کرده است.
هرچند اینگونه محاسبه شایسته نیست، اما این نیز درست که مردم ایران به تعبیری با قیمت دلار آزاد هزینه کرده و به ریال حقوق بگیرند و از سوی دیگر، همیشه هم متهم باشند که مصرفشان بالاست یا انرژی ارزان در اختیار دارند و راحت مصرف میکنند. اما برای دولت، تحصیل بنزین و انرژی به چه میزان هزینه برمیدارد؟
چاره کار چیست؟
میتوان گفت چاره این است که خودروسازان داخلی مجبور و ملزم به این شوند خودرویی تولید کنند که کمترین مصرف را داشته باشد یا عوارضی را که بابت خودروها از شرکتهای خودروساز و مردم گرفته میشود، حذف کنند و از سوی دیگر، واردات را هم به میزانی آزاد کنند که خودروسازان داخلی احساس رقابت کرده و محصولی تولید و تحویل مردم دهند که در کنار جنبه اقتصادیبودن، بهصرفه هم باشد.
در غیر این صورت، تا زمانی که مردم باید ماهها در انتظار قرعهکشی باشند و پول خود را برای خرید خودرو، مدتها به صورت پیشپرداخت به خودروسازان بدهند و از سویی برای خرید اتومبیل خارجی با قیمت سه برابر، حدود 10 ماه منتظر باشند، شهر پر از خودروهایی خواهد بود که بیش از 10 سال از عمر آنها گذشته و مصرف بالای ۱۵ لیتر دارند. کارخانهها هم هرگونه که بخواهند، با مشتریان برخورد میکنند. چرا؟ چون مشتری حق انتخاب دیگری ندارد و مجبور است خودروی بیکیفیت خریداری کند، بیشترین پول را بپردازد، زمان زیادی را منتظر بماند و هنگامی هم که تحویل گرفت، کمترین کیفیت را به چشم ببیند و مصرف بنزین به دور از استانداردهای جهانی باشد.
انتظار میرود در دولت وفاق ملی، دکتر پزشکیان ضمن توجه به تأمین وسایل نقلیه عمومی و گسترش آن برای رفاه مردم، نگاهی ویژه به صنعت خودروسازی داخلی داشته و آنان را مجبور به تولید با کیفیت بالا و کممصرف کرده و در کنار تولید داخلی، به واردات اتومبیل ورود کند تا اتومبیلهایی وارد شود که از کیفیت بالایی برخوردار باشد.
در این صورت است که میتوان امیدوار بود در روزگاری نهچندان دور، مصرف بنزین ایرانیان در حد جهانی شود و سلامت جادهای مصرفکنندگان شخصی نیز به دلیل استفاده از اتومبیلهای ایمن تأمین شده و هزینههای سنگین بابت خرید خودرو هم از دوش ایرانیان برداشته شود.