|

‌هم‌افزایی بحران‌های منطقه و سناریوی جنگ بزرگ منطقه‌ای

‌رژیم صهیونیستی دیروز صبح اهدافی از مناطق نظامی در تهران و کرج را هدف گرفت تا به تصور خودش عملیات وعده صادق را تلافی کند. اینکه میزان خسارت وارده چقدر بوده هنوز مشخص نیست، اما می‌توان گفت پاسخ اسرائیل کاملا نمایشی بوده است؛ با این هدف که ایران وارد فاز عملیات وعده صادق‌۳ نشود و جنگ به‌طور موقت‌ کنترل شود. حالا با مشخص‌شدن پاسخ نظامی صهیونیست‌ها به عملیات وعده صادق، مهم‌ترین سؤالات ایجاد‌‌شده این است:

‌سیدمحمد  حسینی

 

‌رژیم صهیونیستی دیروز صبح اهدافی از مناطق نظامی در تهران و کرج را هدف گرفت تا به تصور خودش عملیات وعده صادق را تلافی کند. اینکه میزان خسارت وارده چقدر بوده هنوز مشخص نیست، اما می‌توان گفت پاسخ اسرائیل کاملا نمایشی بوده است؛ با این هدف که ایران وارد فاز عملیات وعده صادق‌۳ نشود و جنگ به‌طور موقت‌ کنترل شود. حالا با مشخص‌شدن پاسخ نظامی صهیونیست‌ها به عملیات وعده صادق، مهم‌ترین سؤالات ایجاد‌‌شده این است:

آیا ایران به تجاوز ‌روز گذشته اسرائیل پاسخ می‌دهد؟ آیا جنگ کنونی در خاورمیانه منجر به جنگی بزرگ در منطقه می‌شود؟ آیا بشریت جنگ جهانی سوم را متعاقب جنگ در خاورمیانه و جنگ در اوکراین شاهد خواهد بود؟ آیا رویدادهای کنونی پتانسیل تبدیل‌شدن به جنگی بزرگ را دارند؟ نگاهی به جنگ‌های بزرگ جهانی در یک سده گذشته، نشان می‌دهد‌ حوادثی ضعیف‌تر از حوادث این روزهای منطقه، منجر به جنگ جهانی و جنگ‌های بزرگ دیگر شده است. برای مثال، ترور ولیعهد اتریش‌ جرقه جنگ جهانی اول را زد، خودسوزی یک سبزی‌فروش در تونس‌ موجب تغییر حکومت در تونس و مصر شد و تغییرات و بحران های دومینووار را در منطقه در‌ پی داشت. رویدادها و بحران‌های این روزهای منطقه کاملا پتانسیل ایجاد جنگی بزرگ را دارند. این بحران‌ها حتی بزرگ‌تر، عمیق‌تر و برانگیزاننده‌تر از رویدادهای منجر به دو جنگ جهانی اول و دوم هستند. بااین‌حال، سؤال اساسی اینجاست که آیا این بحران‌های انباشته منجر به جنگ جهانی یا جنگ منطقه‌ای بزرگ می‌شوند؟

پاسخ، بله و خیر است.

چرا بله و چرا خیر؟

از نظریه تدا اسکاچپول در‌باب انقلاب‌ها بهره می‌گیریم. اسکاچپول معتقد است‌ تعداد و عمق بحران‌ها لزوما منجر به انقلاب نمی‌شود؛ آنچه منجر به انقلاب می‌شود، پیکرمندی و هم‌‌افزایی بحران‌ها با یکدیگر است که در ساختاری همسو، بهمن‌وار بر سر نظم کهن فرو‌می‌ریزند و انقلابی عظیم ایجاد می‌کنند. در این وضعیت، یک رویداد ساده می‌تواند مانند نخ تسبیح، بحران‌های هم‌افزا و همسو را منتظم ‌کند و کارکرد یک جرقه برای شعله‌ور‌کردن انقلاب را داشته باشد. اما چنانچه بحران‌ها غیر‌همسو باشند‌ یا آنکه نظم مستقر مانند آتش‌نشان‌ها با مهندسی و مدیریت بحران، میان بحران‌ها «فاصله‌گذاری» کند یا آنها را در وضعیتی شلخته قرار دهد (Disordering)‌، آنگاه هر‌چقدر بحران‌ها بزرگ و عمیق باشند، لزوما منجر به انقلاب نمی‌شوند. در این وضعیت، اگر ده‌ها نفر سبزی‌فروش هم خودسوزی کنند، فقط ترافیکی ایجاد می‌شود و اخباری که پس از مدتی تبدیل به خاطره می‌شود.

وقوع جنگ بزرگ هم این‌چنین است. ساختار منتظم بحران‌های انباشته می‌تواند منجر به جنگی بزرگ شود. اکنون در خاورمیانه نیز باید پیکرمندی بحران‌ها را دیده‌بانی کرد. چنانچه این انتظام وجود داشته باشد، وقوع جنگی بزرگ حتمی است.

آیا بحران‌های کنونی در منطقه منتظم، هم‌افزا و پیکرمند هستند؟ پاسخ این است که نیروهایی در منطقه تلاش می‌کنند بحران‌ها را هم‌افزا و منتظم کنند و نیروهایی دیگر نیز برای ناهم‌افزایی و شلخته‌سازی بحران‌ها تلاش می‌کنند.

در‌واقع، این روزها در منطقه دو‌ جنگ قابل شناسایی است: جنگ اول، مشهود میان اسرائیل و جبهه مقاومت در جریان است. اما جنگ دوم‌ نامشهود در زیرپوست خاورمیانه در جریان است و آن جنگ اراده‌هاست. اول، اراده معطوف به ایجاد جنگی بزرگ در خاورمیانه که توسط نتانیاهو، ترامپ، برخی از کشورهای منطقه و تا حدودی روسیه پیش می‌رود. دوم، اراده معطوف به کنترل جنگ در منطقه که توسط ایران، دولت بایدن (لااقل تا پیش از انتخابات) و بسیاری از کشورهای منطقه پیش می‌رود. هر‌کدام از این دو اراده که بتواند اراده خود را پیش ببرد و بر اراده رقیب پیروز شود، وقوع جنگ بزرگ ‌یا کنترل وضعیت تخاصم در منطقه را باعث می‌شود. بنابراین:

۱. جنگ بزرگ در راه است‌ چنانچه اراده معطوف به جنگ بتواند پیشران‌های جنگ بزرگ را منتظم و فعال کند.

۲. مدیریت و کنترل تخاصم در راه است چنانچه اراده معطوف به صلح و کنترل جنگ بتواند پیشران‌های جنگ بزرگ را تصعیف و نامنتظم کند.

۳. آنچه این روزها توسط دستگاه دیپلماسی ایران انجام می‌شود، در یک عبارت خلاصه می‌شود: «شلخته‌سازی رویدادهای منتهی به جنگ بزرگ»؛ دیپلماسی هوشمندانه به منظور مدیریت صحنه توسط جمهوری اسلامی ایران.

۴. پاسخ ‌روز گذشته اسرائیل کاملا نمایشی بود و نشان داد‌ بازدارندگی ایران در میدان و دیپلماسی مؤثر افتاده است. هم عبور موشک‌های بالستیک ایران از سپر دفاع موشکی اسرائیل و هم دیپلماسی آقای عراقچی در منطقه، در یک پیکره هم‌افزا و همسو موفق شدند بازدارندگی مؤثری ایجاد کنند و اسرائیل را از ماجراجویی جنگی وادار به عملیات نمایشی کنند.

۵. سرجمع رخدادهای منطقه با احتساب اقدام نمایشی امروز اسرائیل نشان می‌دهد‌ تاکنون اراده معطوف به صلح و‌ کنترل جنگ‌ موفق‌تر از اراده معطوف به جنگ گسترده در منطقه بوده است.