|

گفت‌وگو با ساناز ارجمند به‌ بهانه‌ نمایش مجموعه‌ جدیدش در گالری ثالث

هر لحظه از نگاه‌شان، حامل حقیقتی است

سفر به عمق وجودی آدم‌هایی از این زمین را می‌توان از قاب‌های ساناز ارجمند نظاره کرد اما نه صرفا از مدیوم عکاسی بلکه از ورای استفاده از عناصری دیگر مانند رنگ و نخ که در لحظاتی پیش چشم ما عیان می‌شوند و ذهن را به بازی وامی‌دارند. بازی ذهن در مواجهه با آثار هنری چندرسانه‌ای ساناز ارجمند، عکاس ایرانی متولد ۱۳۶۸ و دارای لیسانس عکاسی و فوق‌لیسانس MBA، ممکن می‌شود.

هر  لحظه  از  نگاه‌شان، حامل  حقیقتی  است

شهرزاد رویایی

 

سفر به عمق وجودی آدم‌هایی از این زمین را می‌توان از قاب‌های ساناز ارجمند نظاره کرد اما نه صرفا از مدیوم عکاسی بلکه از ورای استفاده از عناصری دیگر مانند رنگ و نخ که در لحظاتی پیش چشم ما عیان می‌شوند و ذهن را به بازی وامی‌دارند. بازی ذهن در مواجهه با آثار هنری چندرسانه‌ای ساناز ارجمند، عکاس ایرانی متولد ۱۳۶۸ و دارای لیسانس عکاسی و فوق‌لیسانس MBA، ممکن می‌شود. او از سال 1389 کار حرفه‌ای خود را با تمرکز بر روایت‌های پیچیده و متنوع زادگاه خود، ایران، آغاز کرد. اکنون نمایشگاه آثار جدید او با عنوان «آنها که کمتر می‌شناسیم» در گالری ثالث به نمایش درآمده؛ مجموعه‌ای که پیش‌تر در سپتامبر ۲۰۲۴ (شهریور 1403) به هشتمین دوره  Toronto Nollywood International Film Festival که یک جشنواره مورد تأیید آکادمی جوایز سینمایی کانادا (اسکار کانادا) محسوب می‌شود، راه یافته و توانسته است نامزد دریافت جایزه بهترین عکاسی شود. اکنون در این گفت‌وگو او از آغاز راه تا چرایی به‌کارگیری مدیای گوناگون را مطرح می‌کند.

 

 علت توجه به عکاسی با رویکرد بوم‌گرایی چیست؟

عکاسی با رویکرد بوم‌گرایی برای من به معنای خلق ارتباط عمیق با مکان و مردمی است که در آن زندگی می‌کنند. این رویکرد به ما این امکان را می‌دهد تا داستان‌های ناگفته و غنی‌تری را از زندگی روزمره انسان‌ها روایت کنیم.

 عکس‌ها متعلق به کدام خطه است و چرا این قسمت را انتخاب کردید؟

عکس‌های این مجموعه به مناطق جنوبی ایران، به ویژه جزایر هرمزگان، هنگام و قشم تعلق دارند. این مناطق به‌خاطر تنوع فرهنگی، تاریخ غنی و زیبایی‌های طبیعی‌شان انتخاب شده‌اند. در این خطه، زنان و مردان با قدرت و استقامت خاصی در برابر چالش‌های زندگی روزمره قرار دارند و این موضوع به شدت من را جذب کرد.

 از منظر فرم به چه نکاتی بیشتر توجه داشتید؟

در این مجموعه، توجه ویژه‌ای به ترکیب‌بندی، بافت، نورپردازی و انتقال احساسات داشتم. با چاپ عکس‌ها به‌ صورت سیاه و سفید و سپس افزودن لایه‌های رنگ دستی و تکنیک سوزن‌دوزی، سعی کردم عمق و بُعد جدیدی به تصاویر بدهم. سعی کردم سادگی و صمیمیت در چهره‌ها و لحظات زندگی روزمره را به گونه‌ای نمایش دهم که خود این عناصر به تنهایی عمق احساسات و تجربه‌های درونی این افراد را بازگو کنند.

 خلق آثاری مولتی‌مدیا برای این مجموعه، چگونه و چرا در شما شکل گرفت؟

ایده خلق اثری مولتی‌مدیا به این دلیل شکل گرفت که احساس می‌کردم عکاسی به تنهایی نمی‌تواند عمق داستان‌ها و احساسات را به طور کامل منتقل کند. ترکیب تصویر، نقاشی و سوزن‌دوزی به ما این امکان را می‌دهد که تجربه‌ای چندبعدی و فراموش‌نشدنی برای بیننده ایجاد کنیم. این روش همچنین می‌تواند حس همدلی و ارتباط عمیق‌تری با شخصیت‌های عکاسی‌شده ایجاد کند.

 بیشترین چالش شما برای عکاسی از این افراد و پرتره‌ها چه بوده است؟

بزرگ‌ترین چالش من، ایجاد اعتماد و نزدیکی به سوژه‌ها بود. بسیاری از این افراد به دلیل زندگی روزمره‌شان و عدم عادت به عکاسی، در ابتدا احساس راحتی نمی‌کردند. اما به مرور زمان و با برقراری ارتباط انسانی، توانستم به چهره‌های واقعی و احساسی آنها نزدیک شوم. واکنش‌ها از حیرت و کنجکاوی تا کمی تردید از سوی آنها متغیر بود، اما در نهایت وقتی که متوجه شدند هدف من تنها به تصویر کشیدن زیبایی و داستان‌هایشان است، همکاری بیشتری نشان دادند.

 نورپردازی در آثار شما تأثیر آشکاری دارد؛ این نکته را صرفا در این مجموعه مورد توجه قرار دادید یا همیشه به این عامل توجه داشته‌اید؟

نورپردازی همواره یکی از عناصر کلیدی در عکاسی من بوده است. در این مجموعه، از نور طبیعی به عنوان یک عنصر حیاتی در ایجاد جو و احساسات در عکس‌هایم استفاده کردم. با استفاده از نور در سطوح مختلف، خواستم زندگی و چهره‌های این افراد را در محیط‌های طبیعی به بهترین شکل به تصویر بکشم. این توجه به نورپردازی نه‌تنها در این مجموعه، بلکه در تمام آثارم حائز اهمیت است.

 بیشتر بر فرم تمرکز دارید یا محتوا؟

عکاسی برای من همیشه یک راه بیان هنری بوده است که می‌توانم از طریق آن تجربیات و احساسات خود را منتقل کنم. به دلیل علاقه‌ام به انسان‌ها و داستان‌های زندگی‌شان، تصمیم گرفتم عکاسی را به عنوان حرفه خود انتخاب کنم. این انتخاب به من این امکان را داد تا با دنیای متنوعی از فرهنگ‌ها و تجربیات انسانی آشنا شوم.

 چه شد که به عکاسی روی آوردید؟بازخورد نمایشگاه را چطور دیدید؟

بازخورد نمایشگاه بسیار مثبت بود و خوشحالم که توانستم توجه هنرمندان مطرح تجسمی، سینما، رسانه و مردم را به موضوعات مهمی جلب کنم که معمولا کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. بینندگان با داستان‌ها و چهره‌های این مجموعه ارتباط عمیق‌تری برقرار کردند و این موضوع برای من بسیار خوشحال‌کننده بود و حتما که درصدی از فروش آثار را برای همین مردمان «آ‌نها که کمتر می‌شناسیم» در نظر دارم. 

 چشم‌اندازتان در این زمینه چیست؟

چشم‌انداز من ادامه‌دادن به عکاسی از افراد و فرهنگ‌های کمتر شناخته‌شده است. می‌خواهم به بررسی و مستندسازی زندگی روزمره و چالش‌های آنها بپردازم و تلاش کنم تا با آثارم به آگاهی عمومی در مورد این موضوعات کمک کنم. همچنین به دنبال گسترش مرزهای خلاقیت خود از طریق تکنیک‌های جدید و همکاری با دیگر  هنرمندان هستم.

 چه کسانی راهگشای شما در این حرفه بوده‌اند و چه کسانی الگوی شما به عنوان عکاس هستند؟

بسیاری از عکاسان مستند و اجتماعی، مانند استیون مک‌کری (Steve MccCurry) و پل استرند (Paul Strand)، الهام‌بخش من بوده‌اند. کار آنها نه تنها زیبایی‌شناسی را به چالش می‌کشد بلکه همچنین داستان‌های انسانی عمیقی را بیان می‌کند و راهگشای اصلی من، خدای متعال بوده است؛ او که همیشه در عمق وجود من نجوا می‌کرد که آنچه در این دنیا می‌بینم، تنها برای دیدن نیست. صدایی درونی به من می‌گفت که هر لحظه‌ای که از نگاهت می‌گذرد، حامل حقیقتی است که باید به تصویر کشیده شود. نمی‌توان از کنار این چهره‌ها و داستان‌ها به سادگی گذشت. این الهام الهی، به من یادآوری می‌کرد که دیدن به تنهایی کافی نیست، بلکه باید هر لحظه را با دیگران به اشتراک گذاشت و حقیقت آن‌ را به ثبت رساند تا چیزی از آن گم نشود.

از صمیم قلب می‌خواهم از همسرم قدردانی کنم؛ او که چون نوری در مسیرم تابید و همواره مرا تشویق کرد تا رؤیاهایم را دنبال کنم. در کنار هیاهوی کارهای بیزینسی، او همیشه به من یادآور شد که نباید شعله هنر درونم را خاموش کنم. با کلامی دلگرم‌کننده و حضوری پایدار، مرا به پی‌ رفتن در این مسیر دعوت کرد. تشویق‌های او همچون نسیمی ملایم بود که مرا در کنار سختی‌های روزمره، به سوی عمق احساسم هدایت کرد، تا هم‌زمان هم در جهان بیرونی و هم در دنیای درونم، سفر کنم.