پایاندادن به جنگ اوکراین و رویارویی با چین از برنامههای اصلی ترامپ به شمار میآید
«پوتین» و «شی» در انتظار رویکرد جدید واشنگتن
دونالد ترامپ که در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده پیروزی قاطعی به دست آورده است، اکنون میتواند ادعا کند برای اجرای برنامههایش در داخل و خارج از خاک آمریکا مأموریتی گسترده دارد. این پیروزی قاطع و همچنین کسب اکثریت کرسیهای کنگره از سوی جمهوریخواهان، ترامپ را در موقعیتی بهتر نسبت به دور اول برای اجرای برنامهها و سیاستهای خود قرار میدهد.
دونالد ترامپ که در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده پیروزی قاطعی به دست آورده است، اکنون میتواند ادعا کند برای اجرای برنامههایش در داخل و خارج از خاک آمریکا مأموریتی گسترده دارد. این پیروزی قاطع و همچنین کسب اکثریت کرسیهای کنگره از سوی جمهوریخواهان، ترامپ را در موقعیتی بهتر نسبت به دور اول برای اجرای برنامهها و سیاستهای خود قرار میدهد.
نتیجه این انتخابات نشان میدهد که در سیاست، همیشه نمیتوان به شخصیت یا دیدگاهها اتکا کرد؛ چون مردم، چه سیاستمداران و چه افراد عادی، درنهایت براساس منافع بلندمدت خود تصمیم میگیرند. همانطورکه رأیدهندگان آمریکایی تصمیم گرفتند به ترامپ رأی بدهند، چون فکر میکنند او میتواند مشکلاتشان را حل کند.
به گزارش رویترز، در دور اول ریاستجمهوری ترامپ، سنای مخالف و در کنترل دموکراتها، مخالفان در حزب جمهوریخواه و ساختار دولتی مهمترین عواملی بودند که او را محدود میکردند. این موانع حالا یا از بین رفتهاند یا بهزودی از بین میروند. بااینحال میزان موفقیت ترامپ در دور دوم در شرایطی که قویتر از گذشته و بدون محدودیتهای قبلی به مهمترین سمت سیاسی جهان رسیده است، بسیار به این بستگی دارد که او در سیاست خارجی چه مسیری را ترسیم کند و چهکسانی را در مناصب کلیدی به کار خواهد گمارد.
درحالحاضر پیشبینی میشود افرادی مانند مارکو روبیو یا ریچارد گرنل برای وزارت خارجه، کش پاتل برای ریاست سیا و مایک پمپئو برای وزارت دفاع (پنتاگون) نامزد اصلی باشند؛ افرادی که ترامپ از آنها وفاداری سرسختانه میخواهد و درعینحال، تمامقد از عملکردشان دفاع و به آنان تکیه خواهد کرد. بااینحال ممکن است در روزهای آینده نام افراد دیگری هم برای این سمتهای مهم مطرح شود. به نوشته ایندیپندنت به نقل از رویترز، با درنظرگرفتن این موضوع، در اینجا سه مسیر احتمالی وجود دارد که ممکن است دولت ترامپ در صحنه جهانی طی کند.
این امکان وجود دارد که ترامپ با معرفی خود به عنوان یک صلحطلب، ایالات متحده را به موضع انزواگرایی بازگرداند که اساسا دوست و دشمن هیچکس نباشد. این میتواند به معنای خروج کامل از ناتو باشد، یا کمکهای امنیتی ایالات متحده را به این مشروط کند؛ به نحوی که اروپا عملا مطیع خواستههای او باشد.
رویکردهایی نظیر کاهش حمایت آمریکا از متحدانش در آسیا و اقیانوسیه، درخواست از متحدان امنیتی آمریکا برای افزایش روزافزون هزینههای دفاعی و سختگیری بیشتر در قبال هر معاملهای که ایالات متحده را به تعهدی بزرگ یا کاهش توانمندیهای نظامیاش ملزم کند هم میتوانند جزء گزینههای ترامپ در حوزه سیاست خارجی باشند.
به عنوان مثال استرالیا ممکن است خواهان تضمینهایی از کاخ سفید برای ادامه حمایت از پیمان اوکوس (AUKUS) برای خرید زیردریایی هستهای در اوایل دهه ۲۰۳۰ و به اشتراکگذاری فناوری بین ایالات متحده و بریتانیا باشد. با وجود حمایت قوی جمهوریخواهان در کنگره و سنا، همگان تقریبا مطمئن هستند که این پیمان در دولت ترامپ بازبینی خواهد شد.
راهکارهای احتمالی
رویترز سه راهکار احتمالی و اصلی ترامپ را در این حوزه برای دستیابی به سیاستی انزواطلبانهتر برشمرده و بررسی کرده است:
اول: یک معامله بزرگ با روسیه برای ترامپ ضروری است. این فقط به این دلیل نیست که ترامپ ولادیمیر پوتین را تحسین میکند، بلکه به این دلیل است که او قول داده بود جنگ اوکراین و روسیه را بهسرعت پایان دهد.
اگرچه ملیگرایان افراطی در روسیه از پیروزی ترامپ خوشحالاند، دولت بایدن در تلاش است قبل از انتقال قدرت در ژانویه، ارسال شش میلیارد دلار کمک نظامی به کییف را نهایی کند. ازاینرو ترامپ نمیتواند بهزودی از ضعف اوکراین به عنوان مقدمهای برای یک توافق صلح استفاده کند. این درحالی است که پیشروی ارتش روسیه در خاک اوکراین ادامه دارد و طرح پیروزی ولودیمیر زلنسکی، با وجود حمایت کشورهای اروپایی و دولت بایدن، راه به جایی نبرده است.
دوم: ترامپ در میانمدت ممکن است به معامله با چین نیاز داشته باشد. یک جنگ تجاری بیپایان مبتنیبر تعرفههای گمرکی متقابل، تورم را در ایالات متحده افزایش میدهد و به پایگاه رأی ترامپ میان روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک ضربه میزند.
درخواست ملیگرایان و اعضای حزب جمهوریخواه برای اتخاذ رویکردی تقابلی و تهاجمیتر با چین و همچنین ناامیدی ترامپ از متحدان اروپایی آمریکا که معتقد است از بودجه دفاعی آمریکا سوءاستفاده میکنند، ممکن است او را به سمت رویکردی متمرکزتر بر آسیا سوق دهد اما چنین تصمیمی مستلزم یک معامله عمیقتر با مسکو است.
این معامله نهتنها باید شامل توافقی برای پایاندادن به جنگ اوکراین باشد، بلکه باید توافقی جامعتر را برای کاهش تقابل ایالات متحده و روسیه نیز دربر بگیرد. اگرچه هیچ تضمینی نیست که پوتین این توافقها را بپذیرد، در صورت موفقیت، منابع ایالات متحده برای مقابله نظامی و اقتصادی با چین آزاد میشود. در دولت جدید ترامپ بسیاری از دشمنان چین حضور خواهند داشت که سالها استدلال میکردند پکن بزرگترین تهدید برای قدرت ایالات متحده است.
این مسیر برای ترامپ نیازمند یک تعهد جدی است که ممکن است از نقاط ضعف او باشد. ترامپ برای مقابله مؤثر با چین، باید اطمینان حاصل کند که متحدان ایالات متحده در منطقه آسیا-اقیانوسیه نیز به همکاری در این راستا متعهدند؛ همکاریای که نهتنها مبتنیبر کمک به محدودکردن نفوذ چین در منطقه است، بلکه آمادگی برای شرکت در یک درگیری احتمالی با چین نیز بخشی از آن خواهد بود. در این میان اگر ترامپ متحدان آمریکا در ناتو را رها کند، نزدیکترین شرکای آسیایی این کشور هم در تعهد ترامپ به تأمین امنیت آنان در مقابل چین تردید خواهند کرد.
سوم: گزینه سوم هم این است که ترامپ راهکار رونالد ریگان، رئیسجمهوری سابق ایالات متحده را دنبال کند و به دنبال بازگرداندن و حفظ برتری جهانی ایالات متحده باشد. در این صورت آمریکا جهان را رهبری خواهد کرد، اما آن را عملا با همکاری متحدانی که منافعشان همسو با ترامپ باشد انجام میدهد.
این برنامه مستلزم هزینههای نظامی سنگین، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، برقراری مجدد سلطه آمریکا در فناوریهای حیاتی و یافتن راهحلهای جایگزین برای زنجیرههایی است که درحالحاضر تحت سلطه چین است. تصمیم مذکور همچنین به معنای دوبرابرکردن رقابت راهبردی با پکن و آمادگی برای مسلحکردن قابل ملاحظه نیابتیهای آمریکا و نهفقط متحدان آن، برای اعمال فشار بر چین است.
اما این راهکار هم محدودیتهایی دارد. همانطورکه تمایل به آزاد گذاشتن کامل دست اسرائیل در خاورمیانه باید با روابط گسترده آمریکا با عربستان سعودی تعدیل شود. اگرچه ریاض مطمئنا تمایل ترامپ برای محدودکردن کامل جمهوری اسلامی ایران را تأیید میکند.
در گذشته، تحسین آشکار ترامپ از پوتین در روسیه، شی جینپینگ، رهبر چین کمونیستی، و کیم جونگ اون، دیکتاتور کره شمالی، شرکای آمریکا را به عقبنشینی واداشت و ترامپ را نیز در دستیابی به اهدافش محدود کرد.
پوتین احتمالا تا زمانی که کاخ سفید برای تسلیمشدن به کییف فشار کافی اعمال نکند، از مذاکره مستقیم با آمریکا خودداری خواهد کرد تا ترامپ وادار شود به صلح بر سر اوکراین دست یابد. صلح براساس شرایط روسیه نیز شکننده خواهد بود و مستلزم امتیازهای دردناکی است که اوکراین باید به دشمنش بدهد. چنین آتشبسی میتواند موجب تقویت روحیه شورشیها در کشورهای دیگر شود و امنیت اروپا را دربرابر روسیه تضعیف میکند.
از سوی دیگر در آسیا و اقیانوسیه، تردید درباره تعهد آمریکا به تضمینهای امنیتی قبلی، میتواند رقابتهای تسلیحاتی محلی را تشدید و احتمال گسترش سلاحهای هستهای را پررنگتر کند. کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و فیلیپین باید تلاشهایشان را رسیدن به مرحله بینیازی از کمکهای ایالات متحده افزایش دهند.