دولت وفاق یا دولت-ملت وفاق
بازخوردها و تحلیلهایی که این روزها از مصداق و مفهوم وفاق در دولت چهاردهم مطرح شده، موجبی است تا بنا بر حوادث تاریخ معاصر، به مفهوم دولت به معنای کلی آن یعنی شیوه حکمرانی نگاهی گذرا داشته باشیم.
محمدهادی جعفرپور-وکیل دادگستری: بازخوردها و تحلیلهایی که این روزها از مصداق و مفهوم وفاق در دولت چهاردهم مطرح شده، موجبی است تا بنا بر حوادث تاریخ معاصر، به مفهوم دولت به معنای کلی آن یعنی شیوه حکمرانی نگاهی گذرا داشته باشیم.
تحولات سیاسی یک قرن گذشته گواه این ادعاست که ایران در مسیر دولتسازی، درگیر چالشهای متنوعی از قبیل مبارزات سیاسی و کشمکشهای جاری بر سر قدرت بوده است. مسیر ایران در دولتسازی نه با الگوی شکلگیری در اروپا سازگار است، نه با الگوی دولتهای استعماری. بنابراین باید پذیرفت که دولت در ایران محصول جنگ، مالیات یا استعمار نیست، بلکه موقعیت ایران با توجه به شرایط خاص سرزمینی، قومیتی و... در متن تحولات اجتماعی و سیاسی منطقه همواره تأثیرگذار بوده، طوری که از معنای دولت در ایران مفهوم منحصربهفردی ساخته که قابل بررسی است. این مهم از آنجا قابل اهمیت و توجه بیشتر است که دولتها در ایران در یک قرن گذشته درگیر موضوعاتی از قبیل قحطی، جنگهای منطقهای و بینالمللی، انقلاب، جنگ، سازندگی و ... بودهاند که هر یک از این حوادث برای اضمحلال مفهوم دولت به معنای شیوه حکمرانی یک ساختار سیاسی کافی است؛ اما این کشور، واجد چنان پتانسیلی است که با هیچ کشور دیگری در منطقه و حتی جهان قابل قیاس نیست.
ایران در این مسیر با این ضرورت مواجه بوده که میان آمال دموکراتیک و الزامات توسعه و مطالبات برای حفظ حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود توازن برقرار کند.
تجربه دولتسازی در ایران مؤید آن است که علاوه بر تحمل ناآرامیهای اجتماعی در مقطعی از زمان، باید با اشغالگران خارجی، امپریالیسم، جنگ و کودتا نیز دستوپنجه نرم کرد. ایرانیان در سال ۱۲۸۵ پذیرفتند که قانونمداری و پایبندی به حکومت قانون سبب ارتقای کشور شده و اقتدار سیاسی را در برابر اراده عمومی پاسخگو میکند؛ اما طولی نکشید که شهروندان دریافتند برای تحقق آرمانهایی که قانون اساسی از آنها حرف میزند، لازم است در درجه اول دولتی ماندگار و کارآمد داشته باشند. گرچه ایرانیان تا میانه دهه ۱۳۰۰ توانستند با وجود همه موانع موجود، دولتی پایدار ایجاد کنند، ولی توازن کنترل قدرت آن دولت را نداشتند و همچنان که این دولت در دهه ۱۳۱۰ اقتدارگراتر میشد، دوام و استحکامش فرسایش مییافت که سرگذشت آن دولت مؤید چنین دیدگاهی است.
امروزه ایرانیان تلاش میکنند تا مهار قدرت را در دولت ماندگار کنند که شعار دولت وفاق نمادی است از این اراده جمعی و یادگار تجربهای است که ایرانیان با تمام وجود ابعاد آن را لمس کرده و هزینههایش را پرداختهاند.
بااینحال، آنچه لازم است از سوی دولتمردان مورد توجه واقع شود و بیش از پیش به آن بپردازند، آن است که مردم ایران اعمال قدرت دولت در جمهوری اسلامی را بر مدار قانون و احترام به آزادیهای عمومی که در عبارت حفظ کرامت انسانی خلاصه میشود، قبول دارند و این به معنای مهار قدرت و توجه به مطالبات دموکراتیک مردم است. امر و قاعدهای که در دولتسازی از آن به توازن قدرت یاد میشود.
تجربه سالها تلاش برای استقرار نهاد دولت-ملت مؤید این نکته مهم است که هیچ دولتی بدون توجه به توقعات ملت، به نقطه ایدئال حکمرانی که همانا استقرار آرامش و امنیت آن هم در ابعاد گسترده آن است، نرسیده است. اگر شرایط خاص منطقه و آوارهای بهجامانده از عملکرد پیشینیان را بداقبالی دولت چهاردهم بدانیم که بیشک چنین است، از خوشاقبالی این دولت آن است که در چند سال گذشته خواست و توقع مردم عریان و شفاف در کف جامعه مطرح شده است که برآوردهکردن این توقعات، با وجود برخی موانع، کار سختی نیست.
برای مثال پرداختن به مسئله فیلترینگ، رفع چالش حجاب، توجه به حقوق و دستمزد کارگران و سایر مستخدمان دولتی و در قالب یک توقع عام و کلی توجه به معیشت مردم، تعریفی درست و منطقی از حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی مردم را میتوان تیتر توقعات مردمی تلقی کرد. بنابراین لازم است دولت چهاردهم به موازات قدمهایی که برای وفاق در درون دولت برمیدارد، گامی عمیق و البته عملیاتی برای ایجاد وفاق با ملت بردارد، بلکه شاهد مصداقی عینی و قابل احترام از نهاد دولت-ملت باشیم.