|

اشاره‌ای به شکستن و دوباره وصل‌شدن

هر اثر هنری اشاره‌ای است به چیزی از جنس خیال یا تجربه هنرمندانه که قالب ساختاری هر هنر خود را به رخ می‌کشد. گاهی این اشاره‌ها نزدیک‌تر است و گاهی باید در لابه‌لای سفیدخوانی‌های آثار به اشاره‌ها دست یافت. اشاره‌های زهرا حسینی پر از سفیدی‌هایی هستند که باید خوانده شوند. اشاره نام هفتمین نمایشگاه انفرادی زهرا حسینی است که در گالری جاوید به تماشا درآمده است.

اشاره‌ای به شکستن و دوباره وصل‌شدن

رضا دبیری نژاد

 

هر اثر هنری اشاره‌ای است به چیزی از جنس خیال یا تجربه هنرمندانه که قالب ساختاری هر هنر خود را به رخ می‌کشد. گاهی این اشاره‌ها نزدیک‌تر است و گاهی باید در لابه‌لای سفیدخوانی‌های آثار به اشاره‌ها دست یافت. اشاره‌های زهرا حسینی پر از سفیدی‌هایی هستند که باید خوانده شوند. اشاره نام هفتمین نمایشگاه انفرادی زهرا حسینی است که در گالری جاوید به تماشا درآمده است. نقاشی‌هایی با زمینه سفید که این سفیدی‌ها برای پنهان‌کردن معانی نیستند، بلکه برای رهاکردن خیال و صمیمی‌شدن با مخاطبان این تابلوهای نقاشی هستند. سفیدی‌هایی که گل‌های سرخ از آنها بیرون زده است، گل‌های سرخی که بر ظروف قدیمی نقش بسته‌اند و برای خودشان یادآوری از گذشته دارند و به همین دلیل نقاشی‌های زهرا حسینی با نوستالژی آمیخته شده‌اند. این بشقاب‌های شکسته که تکه‌تکه جدا افتاده‌اند یا تکه‌های آنها در خیال خانم حسینی کنار هم گذاشته شده‌اند، اشاره به گذشته‌ای از دست رفته دارند و مهربانی‌هایی که دیگر نیستند یا سفره‌هایی که خالی مانده‌اند و همان آدم‌هایی که روزگاری بر گرد یک سفره بودند و حالا دیگر همنشین نیستند. در کنار این ظرف‌های شکسته که از آنها گل‌های قرمزشان باقی مانده است، آثاری در هر تابلو همنشین چیده شده‌اند و هنرمند در قاب تصویری خود آنها را نیز جای داده است. از یک عکس یادگاری دو نفره، یا تسبیحی چون یک قوت روزانه در بشقاب نشسته است یا تسبیحی پاره‌شده که بر گرد بشقاب یا زمینه سفید ریخته است و از همه مهم‌تر این میان یک جمله است که در بشقابی نوشته شده نبودی... و این نبودی با یک رژ لب نوشته شده و بر کنار نوشته نهاده شده است. این آغاز یک عاشقانه است، چنان که در همه فضای نمایشگاه می‌توان خیلی نرم این حس عاشقانه را دریافت کرد. اینها همه اشاره‌ها و روایت‌هایی آشنا در فضای فرهنگی ماست و روایت و اشارات نمایشگاه وقتی تلمیحی می‌شود که بدانیم خانم حسینی یک هنرمند افغانستانی است که سال‌هاست در ایران زیسته و حالا می‌توان ترک‌های ظروف را به اشارتی دیگر نیز خواند و در سفیدی‌های زمینه‌های تابلوها به خیال‌های دیگری نیز دست یافت. اینجاست که نمایشگاه در یک فضای فرهنگی شکل می‌گیرد و بر مرز مشترکات فرهنگی می‌ایستد، اگرچه مرزها می‌توانند مانند همان ترک‌های درون بشقاب‌ها عمل کنند اما گل‌های مهربانی و خیال هنرمندانه می‌تواند این ترک‌ها را به هم وصل کند. در روزگار پرتنش شکستن‌های بسیار و در روزگاری که هنوز تفکیک‌های جنسیتی حتی در کشوری در جوار ما می‌تواند برای ما دردآور باشد، رویش این نقش‌ها و اشاراتی فرهنگی که قوت هر بشقاب شده است می‌تواند ما را همچنان بر سفره‌ای مشترک جای دهد و همچنان گالری‌ها می‌توانند محملی امن برای هم‌زبانی و همدردی فراتر از همه مرزها بشوند. اشاره‌های خانم حسینی برای ما بسیار آشنا، صمیمی و مهربانانه هستند که می‌توانند ما را بر صفحاتی سفید جای دهند که احساس کنیم چه مقدار خیال مشترک داریم.