مطالب کتابهای درسی برای دانشآموزان مفید است؟
آموزش زبان فارسی در سالهای پیشین تابهامروز، چه در کشور ما و چه در کشورهای همسایه، همیشه قابل تأمل و البته دغدغه بسیاری از سردمداران و مؤلفان آن بعد از دوران انقلاب بوده است. سؤالی که خیلی از ما مدرسین با آن مواجه میشویم این است که مطالبی که چه در کتاب درسی و چه در کتب دانشگاهی تدریس میشود آیا میتواند دانشآموزان و دانشجویان را در انتخاب راه درست برای زندگیکردن و حتی شادزیستن همراهی کند؟ آنچه در دنیای امروز در اپلیکیشنهای مجازی مختلف دیده میشود، ورود کلماتی است که شاید با نوع حرفزدن نسلهای قبل بسیار متفاوت و در بعضی مواقع غیرقابل فهم است.
سعیده طاهری-مدرس دانشگاه: آموزش زبان فارسی در سالهای پیشین تابهامروز، چه در کشور ما و چه در کشورهای همسایه، همیشه قابل تأمل و البته دغدغه بسیاری از سردمداران و مؤلفان آن بعد از دوران انقلاب بوده است. سؤالی که خیلی از ما مدرسین با آن مواجه میشویم این است که مطالبی که چه در کتاب درسی و چه در کتب دانشگاهی تدریس میشود آیا میتواند دانشآموزان و دانشجویان را در انتخاب راه درست برای زندگیکردن و حتی شادزیستن همراهی کند؟ آنچه در دنیای امروز در اپلیکیشنهای مجازی مختلف دیده میشود، ورود کلماتی است که شاید با نوع حرفزدن نسلهای قبل بسیار متفاوت و در بعضی مواقع غیرقابل فهم است.
با دیدن چنین کلماتی و ورود به کتب درسی، به این فکر فرومیرویم که آیا سخنان جذاب حافظ و سعدی و اشعار و متون انقلابی میتوانند برای این قشر جذاب باشند و آیا سخنان این بزرگان بدون تفسیر میتوانند روشی برای زیستن درست را نشان دهند؟ در سخنان تمامی بزرگان دهههای قبل، حرف از زندگی بدون وجود غم و اندوه و در لحظه زندگیکردن به دفعات دیده میشود و این لازمه مهم زندگی امروز برای گذراندن سنگینی و فشار زندگی است. درحالیکه در کتب درسی آنچه عنوان میشود، درک درست از معنویات و اثبات وجود حق است. نگاه مؤلفان بدون چیدمان درست از تعریف معنویات، گاهی مدرس را در مقابل دانشآموز و دانشجو آنچنان سردرگم و گیج میکند که نیاز به پیشزمینه را کاملا میتوان درک کرد.
بسترسازی در موارد معنوی میتواند شرایطی را ایجاد کند که حتی مفاهیمی مثل می و ساغر و سجاده و اصحاب و... که قطعا نمادی برای رسیدن به حق هستند را بتوان قابل فهمتر کرد. معضل ایستادگی دانشآموزان در مقابل مفاهیم کتب درسی در سالهای آینده بیشتر دیده خواهد شد و قطعا در پی این مقاومت حذف مطالب کتب درسی اتفاق خواهد افتاد.
در سالهای اخیر نگرانی ما مدرسین ادبیات، ورود کلمات بیگانه و غیرفارسی که بیشتر در کلام محاوره استفاده میشود بوده است، ولی در سالهای آینده علاوهبراین، نگران ارتباط برقرارکردن بین دانشآموختگان و کتب درسی نیز میتوان بود. از طرفی دیگر، با کمرنگشدن حالوهوای جنگ و دوره انقلاب و عقاید آن دوران، بدون صحنهسازی و بدون زمینه نمیتوان عمیقا به خواسته مدرس در مورد تدریس این دروس رسید. هرچه زمان بیشتری از آن دوران میگذرد، دیدگاه دورتری را به مخاطب این بازه سنی خواهد داد و به اندازه همین دیدگاه فاصلهگرفتن از کتبی که دراینباره حرفی برای گفتن دارند نیز بیشتر
خواهد شد.
درسی که امروزه باید عنوان شود و لازمه این نسل است تا این انزوا و غمآلودگی را از بین ببرد، شادزیستن در کنار آموختن است. و آنچه قابل بررسی است این است که متون درجشده در کتاب درسی این شادی از بین رفته را میتواند برگرداند یا خیر؟ در نگارش بعضی از کتب از نویسندگان بزرگی چون «دولتآبادی» نیز در دهه چهارصد معضل تفاوت دیدگاهها بین نسل انقلاب و نسل حاضر بهوضوح دیده میشود. تا جایی که گاهی نوشته این بزرگان از دید این نسل منسوخشده عنوان میشود و حتی گاهی این تفاوت در اشعار شاعرانی دیده میشود که سالها شاعر محبوب در نزد نوجوانان و جوانان بودهاند اما به دلیل شرایط و اجبار زندگی، تن به سرودن موضوعاتی دادهاند که درحالحاضر جالب توجه نبوده و چهبسا باعث پوچشدن شهرت او شود.
در بعضی از نوشتار در کتب درسی، آنچه دیده میشود سرودن اشعاری است که با توجه به اتفاقات سالانه به مطالب افزوده میشود و درنهایت بعد از دو سال حذف میشوند. این روند در آموزشوپرورش میتواند نامحسوس باعث ایجاد شکاف حتی بین دانشآموزان یک نسل شود. همانگونه که نیاز به تغییر در هر امری ملزم به تأمل و زمان است، امید میرود که بتوان با فکر و آیندهنگری بیشتر تغییرات بنیادینی را چه در کتب درسی و چه در کتب دانشگاهی شاهد باشیم.