|

فیلترینگ و رفع فیلترینگ دن‌کیشوتی

رفع فیلتر واتس‌اپ و گوگل‌پلی موجی از خوشحالی را بین مردم به راه انداخت، اما زیر پوست این شادی، ابعاد و اتفاقات دیگری هم درحال وقوع است. آنچه طرح چهارمرحله‌ای نامیده می‌شود، نیازمند تأمل جدی صاحبان اندیشه در وجوه مهندسی و همچنین اجتماعی است.

فیلترینگ و رفع فیلترینگ دن‌کیشوتی

رفع فیلتر واتس‌اپ و گوگل‌پلی موجی از خوشحالی را بین مردم به راه انداخت، اما زیر پوست این شادی، ابعاد و اتفاقات دیگری هم درحال وقوع است. آنچه طرح چهارمرحله‌ای نامیده می‌شود، نیازمند تأمل جدی صاحبان اندیشه در وجوه مهندسی و همچنین اجتماعی است.

برخی هواداران دولت می‌خواستند صرفا بر موضوع واتس‌اپ سوار شوند ولی می‌دانستند افشای آنچه در آن جلسه گذشته، می‌تواند دافعه‌‌ زیادی داشته باشد. بنابراین ترجیح دادند آن را در خبرگزاری رسمی دولت منتشر نکنند و فهرست مصوبات را برای انتشار به یک خبرگزاری دیگر دادند.

بدیهی است گام اول برای اجرای آن طرح چهارمرحله‌ای باید اندکی اعتماد مردم را جلب می‌کرد. به هر حال رفع فیلتر از واتس‌اپ به معنای رفع فیلترینگ نیست. بسیاری از ایرانیان به سایر اپلیکیشن‌ها و پیا‌م‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای انجام امور خود اتکا دارند که عمدتا فیلتر هستند. اما با کمال تعجب، برخی معتقدند نباید «ناشکری» کرد؛ چراکه دولت قبل می‌خواست طرح صیانت را اجرا کند. این چه بدبختی است که گریبان ما را گرفته که واقعا برای برگردانده‌شدن یک حق ساده به خودمان باید این‌گونه وادار به شاکری و چاکری باشیم! منظور از «حق» این است که مثلا فیلترینگ تلگرام در دولت روحانی و از سوی یک قاضی ساده انجام شد و مستظهر به رویه یا روال حقوقی متین و متقن نبود و اجماعی بین اهالی و علمای حقوقی برنینگیخت. هیچ گزارشی هم به دست عموم مردم نرسیده که بدانند بابت فیلترینگ مذکور، چه منافعی عاید مردم شده است. ما مردم بی‌‌نوا در هردو موقعیت «فیلترینگ» و «رفع فیلترینگ» فقط مجبور به پرداخت هزینه هستیم.

در وضعیت «فیلترینگ»، مجبوریم فیلترشکن بخریم و در وضعیت «رفع فیلترینگ» هم باید فعلا 50 میلیارد تومان از جیبمان برای آنچه که «تصویب بسته حمایتی تبلیغات رسانه‌ای برای پیام‌رسان‌های داخلی منتخب» عنوان شده، پرداخت کنیم. موضوع رفع فیلترینگ اخیر را می‌توان از منظر نهادی هم مورد تأمل قرار داد. اگر مصوبات شورای مذکور واقعا همان باشد که در خبرگزاری مهر منتشر شده است، در این صورت به طور مشخص اصطکاک نهادهایی مانند همین شورا با سطوح طبقات مؤثر اجتماعی، موجب ناکارآمدی و تغایر و تضاد اهداف نهادی با مطالبات مردم می‌شود.

ما احتمالا با دوره‌ای مواجه هستیم که نهادها از فهم مناسبات اجتماعی ناتوان هستند. این‌ نهادها گمان دارند برای مثلا یک امر اخلاقی، ایمانی و ملی می‌جنگند، در‌حالی‌که عملا جنگی نیست! با هوا جنگیدن نتیجه‌ای جز شکست به همراه ندارد. جنگ با هوا یعنی اینکه رخداد فیلترینگ آیا جلوی محتوای مستهجن، فعالیت گروه‌های تروریستی، نفوذ و هرچه از این قبیل را گرفته است؟ بالاخره باید به یک دلیل مشخص اقدام به فیلترینگ شده باشد که این‌چنین بر آن پافشاری می‌شود. آن دلایل چیستند؟ در سال‌های اخیر که تقریبا تمام سکوها و شبکه‌های خارجی زیر تیغ فیلتر بودند و عرصه‌های رسمی کاملا در ید اختیار نمونه‌های داخلی قرار داشت، مصایب و بلایای عدیده‌ای بر سر مملکت آمد که بی‌سابقه بودند.

دن کیشوتِ سیاست‌محور، اهداف را چون شمشیری چوبی و نهادها را در زوال مقدر گرفتار می‌کند. به این ترتیب نهادها قطعا در برابر تطورات جامعه بی‌عمل می‌شوند و سپس در سرازیری زوال و در نهایت فروپاشی‌ قرار می‌گیرند. این فروپاشی، به قول جامعه‌شناسان، در یک «لحظه» اتفاق می‌افتد. شناخت عمیق این لحظه واجد اهمیت است.

اینجا «لحظه» معنای زمانی ندارد.

اصلاح نهادها در اصلاح اهداف نهادی نهفته است. در وضعیت نابسندگی اهداف با تحولات اجتماعی، باید به‌سرعت اما با تدبیر از اهداف پیشین به اهداف آینده نوعی شیفت پارادایمی برقرار کرد.

اهداف آینده ممکن است با اهداف گذشته و حتی اکنون در تباین مطلق باشد. نظام هنجاری «آینده» که در روح جمعی جامعه بروز می‌کند، هر آیینه فاصله و شکاف را آن‌قدر عمق بخشیده که چه‌بسا امکان بازسازی از دست برود. از‌این‌رو بالادست نهادی باید دریابد که آن «لحظه‌» تغییر کجاست. نظام هنجارهای آینده ممکن است حتی «نهاد» را ناممکن ‌کند و یک پوسته از آن باقی بگذارد. به لحاظ فناورانه، آیا متخصصان حاکمیتی می‌توانند تضمین کنند که فیلترینگ تا دو سه سال آینده همچنان موضوعیت خواهد داشت یا نه؟ چقدر احتمال دارد اسطوره فیلترینگ به شمشیر و اسب دن‌کیشوتی تبدیل (تقلیل) شود؟

دن‌کیشوت در مقابل باد مبارزه می‌کرد. با استناد به تعبیر هراکلیتوس در آن مثال رودخانه، شاید بتوان گفت باد نمی‌تواند دو بار از ما بگذرد. مصوبه‌‌ شورا نشان داد که نهادها اما اصرار دارند که همچون اخلاق ایدئولوژیک آب و باد همیشه متوقف بمانند. در قضیه‌ فیلترینگ به نظر می‌رسد بیشتر مردم با آگاهی از ناکارآمدی نهادهای فیلترگستر اهداف آنها را پوچ کرده‌اند. اکنون هرکسی می‌تواند با استفاده از فیلترشکن به هر محتوایی دسترسی پیدا کند؛ اما این کار را با صرف وقت و انرژی و پول بیشتری انجام می‌دهد ولی در نهایت به خواسته‌ خود می‌رسد. در نهایت گویا «مردم» جدیدی در برابر این نهادها شکل گرفته که اثربخشی نهادهای ناظر بر توزیع و مصرف اطلاعات و داده‌ها را به کل نقض کرده است. چرا؟ چون نهادهای ناظر متوجه نشدند پدیدآمدن داده‌ها و اطلاعات و سپس مصرف آنها در گذر و گذار زیست جمعی به وجود آمده است.

مردم کار خودشان را می‌کنند و این نهادها هستند که زیر ارابه‌ تکنولوژی‌های نوین له خواهند شد.