|

«شرق» احتمال کلید‌خوردن مذاکرات در نشست داووس را بررسی می‌کند

پیام داووس

سفر هفته گذشته محمدجواد ظریف به نشست سالانه داووس از چند زاویه از سوی منتقدان مورد حمله قرار گرفت. یکی از این موارد، ادعای آنها بر غیرقانونی‌بودن سفر ظریف در مقام معاون راهبردی رئیس‌جمهور بود و دیگری هم دامن‌زدن به شائبه کلید‌خوردن مذاکرات توسط ظریف که هم‌زمانی نشست داووس با مراسم تحلیف دونالد ترامپ، این شایعه را تقویت کرد.

پیام داووس

عبدالرحمن فتح‌الهی: سفر هفته گذشته محمدجواد ظریف به نشست سالانه داووس از چند زاویه از سوی منتقدان مورد حمله قرار گرفت. یکی از این موارد، ادعای آنها بر غیرقانونی‌بودن سفر ظریف در مقام معاون راهبردی رئیس‌جمهور بود و دیگری هم دامن‌زدن به شائبه کلید‌خوردن مذاکرات توسط ظریف که هم‌زمانی نشست داووس با مراسم تحلیف دونالد ترامپ، این شایعه را تقویت کرد. گفتنی است ‌برخی اظهارنظرهای ظریف هم در گفت‌وگو با فرید ذکریا درباره سعید جلیلی و همچنین مواضعی در قبال دونالد ترامپ و آمادگی برای مذاکرات نیز موج تازه‌ای از حمله جریان تندروی‌ داخل به ظریف را فراهم کرد. با‌این‌حال، سؤال کلیدی اینجاست که ‌گفته‌های عضو دولت چهاردهم به موازات مواضع ترامپ در قبال ایران می‌تواند نشست داووس را به نقطه عزیمت تنش‌زدایی ایران و غرب بدل کند‌‌؟ در پاسخ به همین سؤال، علی زارع در گفت‌وگویی با «شرق»، نشستی مانند نشست داووس را «نه محل مناسبی برای مذاکره، آن‌هم در سطح مذاکرات ایران و آمریکا و در‌خصوص موضوعی کلیدی همچون پرونده هسته‌ای می‌داند» و نه آنکه به گفته او «در نشست داووس فرصتی برای شروع مذاکرات پنهانی فراهم بوده است».

بنابراین این کارشناس با اشاره به حملات رادیکال‌های داخلی به معاون راهبردی رئیس‌جمهور، معتقد است:‌ «اساسا اشاره به کلیدواژه‌هایی همچون «مذاکرات پنهانی» توسط محمدجواد ظریف در داووس، نوعی فرار به جلو و ایجاد ابهام و انحراف در فضای افکار عمومی است». چرا‌که این کارشناس باور دارد «مشکل رادیکال‌ها پیش از سفر ظریف به داووس، فقط به مسئله انتصاب غیرقانونی او در جایگاه معاون راهبردی رئیس‌جمهور باز‌می‌گردد و حملات تندتر پس از بازگشت ظریف به ایران نیز صرفا ‌به سعید جلیلی و رادیکال‌های وابسته به او بازمی‌گردد. در غیر این صورت محمدجواد ظریف در مقاطع مختلف طی پنج ماه گذشته اشاراتی به مذاکره داشته، اما این حملات صورت نگرفته بود. با چنین قرائتی، زارع نتیجه می‌گیرد که خود رادیکال‌ها «بیش از هر جریان دیگری یقین دارند که در داووس نمی‌توان مذاکرات پنهانی با آمریکا انجام داد».

مذاکرات پنهانی در کار  نیست

در راستای تحلیل زارع برای حمله این روزهای رادیکال‌ها به ظریف پس از بازگشت او به کشور، باید عنوان کرد که رادیکال‌ها پیش از عزیمت معاون راهبردی رئیس‌جمهور به سوئیس، با استفاده از هشتگ «مذاکره پنهانی»، حملاتی به او داشتند و نوشتند: «معاون غیرقانونی رئیس‌جمهور برای حضور در مجمع جهانی اقتصاد در داووس راهی سوئیس شد. احتمالش هست که ظریف هدفی جز حضور در این اجلاس دارد. مراقبش باشید‌». مجتبی امینی، تهیه‌کننده سریال گاندو نیز به کنایه با نوشته‌ای در فضای مجازی عنوان کرد: «محرمانه در داووس؛ خدا به خیر کنه...». البته از زاویه مثبتی هم به احتمال آغاز مذاکرات پس از حضور ظریف در داووس پرداخته شد؛ چنان‌‌که عبدالرضا داوری، فعال توییتری، در واکنش به این حضور دست به قلم شد و نوشت: «مجمع جهانی اقتصاد در داووس، کانون سالانه گفت‌و‌گو، مذاکره و لابی در نهاد‌های قدرت و ثروت جهانی است و درست در روزی که ترامپ به کاخ سفید رفت، جواد ظریف هم با هماهنگی مقامات عازم داووس شد تا ایستگاه اول در مسیر حل منازعات ایران و آمریکا را بنا کند».

بهزاد نیک‌منش نیز ‌دیگر کارشناسی بود که در گپ‌و‌گفت‌ با «شرق» و همسو با ارزیابی علی زارع، اساسا «کلید‌خوردن هرگونه مذاکره‌ای در نشست داووس را رد می‌کند»؛ چرا‌که از منظر او «این نشست درست هم‌زمان با مراسم تحلیف و روزهای آغاز به کار دونالد ترامپ در کاخ سفید بود و دولت جدید در آمریکا فرصتی برای آغاز این مذاکرات‌ نداشته است». ضمن آنکه نیک‌منش یادآور می‌شود: «اگر از زاویه ما (ایران) به موضوع تحریم‌ها و روی کار آمدن دونالد ترامپ نگاه شود، یقینا می‌توان استنباط کرد که اولویت جدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ناظر بر مذاکرات است».

اما به اعتقاد مفسر حوزه سیاست خارجی، «برای ایالات متحده و دولت ترامپ، اولویت‌های دیگری از مسائل داخلی تا جنگ اوکراین، مناسبات با چین و روسیه، مسائل اقتصادی و تجاری، سرمایه‌گذاری‌های خارجی، تعرفه‌های گمرکی و‌... اهمیت دارد». کما‌اینکه این تحلیلگر به سخنرانی ویدئویی دونالد ترامپ در نشست داووس در مقام اولین سخنرانی خارجی رئیس‌جمهور جدید آمریکا اشاره کرده و یادآور می‌شود: «در این سخنرانی اشاره‌ای به ایران نشد». بنابراین وی چنین برداشت می‌کند که ‌برای ترامپ، «اولویت ایران یک اولویت دست‌چندم است» و به همین دلیل بعید می‌بیند ‌«ترامپ بخواهد، چه پیش از مراسم تحلیف و چه در حین مراسم تحلیف که به‌شدت مشغول چینش کابینه، امضای فرمان‌های اجرائی و بازگشت به کاخ سفید بوده است، خود را مشغول مذاکرات با ایران در داووس بکند یا حتی بخواهد تیمی را برای این کار تعیین کند».

آغاز دیپلماسی به وقت سوئیس‌

به موازات گمانه‌زنی‌های مثبت و منفی فضای مجازی درباره احتمال شروع مذاکرات از کانال ظریف در داووس، رسانه‌های بین‌الملل نیز از همین زاویه به موضوع پرداختند. کما‌اینکه خبرگزاری رویترز با تیتر «ظریف امیدوار است ترامپ «عقلانیت» را انتخاب کند»، به آغاز دیپلماسی از سوئیس پرداخت و به نقل از معاون راهبردی رئیس‌جمهور نوشت: «ایران، تهدیدی امنیتی برای جهان نیست و من امیدوارم که این بار، «ترامپ ۲» جدی‌تر، متمرکزتر و واقع‌بینانه‌تر باشد». این رسانه با اشاره به اینکه «ترامپ قول داده است ‌به سیاستی که در دوره قبلی خود دنبال می‌کرد بازگردد که به دنبال فشار اقتصادی برای وادارکردن این کشور به مذاکره بر سر توافق در مورد برنامه هسته‌ای، برنامه موشک‌های بالستیک و فعالیت‌های منطقه‌ای خود بود»، این تحلیل را داشت که «نگرانی‌ها، همراه با افزایش خشم داخلی نسبت به مشکلات اقتصادی، می‌تواند تهران را به سمت مذاکره با دولت ترامپ بر سر سرنوشت برنامه هسته‌ای خود سوق دهد». روزنامه اسرائیلی جروزالم‌پست نیز با پوشش نشست خبری معاون راهبردی رئیس‌جمهور و فرید ذکریا، به نقل از ظریف نوشت: «ایران هیچ اطلاع قبلی از برنامه‌های حماس برای انجام قتل ‌عام هفتم اکتبر نداشت و این حمله مذاکرات هسته‌ای با مقامات آمریکایی را مختل کرد».

علی ناطقی ‌دیگر کارشناسی بود که ذیل گفت‌وگوی خود با «شرق»، اساسا کلید‌خوردن «مذاکرات پنهانی» توسط محمدجواد ظریف در نشست داووس را‌ نزدیک به صفر می‌داند؛ چون وی معتقد است‌ «هنوز تا شروع مذاکرات رسمی و جدی، فاصله بسیار زیادی وجود دارد و در یک نگاه واقع‌بینانه نمی‌توان چنین تصور کرد که صرفا با سفر معاون راهبردی رئیس‌جمهور به نشست داووس، مذاکرات بین تهران و آمریکا آغاز شده باشد». ضمن آنکه به گفته این تحلیلگر، «نماینده‌ای هم از سوی دولت ترامپ در این نشست حضور نداشت و رئیس‌جمهور جدید آمریکا صرفا با یک سخنرانی ویدئویی در داووس حضور پیدا کرد». 

جالب اینجاست که ناطقی با ارجاعی به سخنان دونالد ترامپ، متذکر می‌شود: «کلیددار جدید کاخ سفید در اولین سخنرانی خارجی خود هیچ اشاره‌ای به ایران نکرد». مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی دلیل دیگر رد مذاکرات پنهانی در داووس را «عدم موازی‌کاری بین وزارت امور خارجه و معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری» دانسته و در تشریح بیشتر این نکته بیان می‌کند: «محمدجواد ظریف و عباس عراقچی به دنبال موازی‌کاری در امر دیپلماسی و مذاکره نیستند». در ادامه هرچند این تحلیلگر «به وجود برخی کانون‌های تنش‌زدایی دیپلماتیک هم‌زمان، چه توسط امیرسعید ایروانی در نیویورک با کانال ایلان ماسک و چه با تخت‌روانچی در ژنو اذعان دارد»، اما در عین حال تصریح می‌کند: ‌«ایجاد این کانال‌ها از نیویورک تا ژنو، مسقط، دوحه و‌... به معنای موازی‌کاری بین دستگاه‌های دولت نیست و بعید به نظر می‌رسد که معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری و شخص ظریف بخواهد به جای دستگاه سیاست خارجی، دخالتی در امر مذاکره داشته باشد». البته علی ناطقی در بخش پایانی گپ‌وگفت خود با «شرق»، روی این نکته کلیدی ‌هم دست می‌گذارد و یادآور می‌شود: «فردی مانند محمدجواد ظریف به‌عنوان یک یپلمات کارکشته و مذاکره‌کننده ارشد، با تجربه‌ای بیش از چهار دهه در امر دیپلماسی، می‌تواند یک فرصت مغتنم را برای کلید‌زدن مذاکرات دقیق و هوشمندانه با دولت ترامپ را فراهم کند».

به‌خصوص آنکه از دید این کارشناس، «محمد‌جواد ظریف تنها وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران است که تجربه کار‌کردن با دولت ترامپ را دارد و با اندوخته هشت‌ساله خود در دولت روحانی و استفاده از تمام نقاط ضعف و قوتش می‌تواند به دستگاه سیاست خارجی کمک کند که البته این موضوع به معنای موازی‌کاری یا دخالت در امور محوله وزارت امور خارجه نخواهد بود».

هم‌زمانی درخور  توجه‌

در حالی هفته گذشته دونالد ترامپ اقدام به لغو حفاظت فیزیکی جان بولتون، مایک پمپئو و برایان هوک کرده بود که هم‌زمان با آن، محمدجواد ظریف نیز در نشست داووس به نقش‌آفرینی این افراد در اتخاذ سیاست‌های ضدایرانی دولت اول ترامپ اشاره داشت. این هم‌زمانی گفته ظریف و اقدام عملی ترامپ، برای کسانی همچون سیدجلال ساداتیان درخور توجه و معنادار بود و در همین راستا، این تحلیلگر در گفت‌وگویی که با «شرق» داشت، با نگاهی توأم با «بیم و امید» به‌ موضوع پرداخت. چون به گفته سفیر اسبق ایران در انگلستان، «از یک سو افرادی مانند برایان هوک، جان بولتون و مایک پمپئو در دولت جدید دونالد ترامپ حضور ندارند؛ افرادی که با یک سیاست به‌شدت تندروانه و جنگ‌افروزانه علیه ایران، اساسا هرگونه فضایی برای تعامل میان تهران‌-‌واشنگتن را در دولت اول ترامپ از بین بردند». بااین‌حال، هم‌زمان، نماینده ادوار مجلس «این بیم را هم دارد که اگرچه در دولت دوم ترامپ خبری از جان بولتون، مایک پمپئو و برایان هوک نیست، اما باید نسبت به نقش‌آفرینی برخی افراد مانند مارکو روبیو و مایک والتز هم نگران بود». البته این استاد دانشگاه «نوع نگاه و عملکرد روبیو و والتز را متفاوت از بولتون، پمپئو و هوک ارزیابی می‌کند»؛ چون از منظر این تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، «روبیو و والتز در بدبینانه‌ترین حالت هم به دنبال جنگ‌افروزی و تقابل تمام‌عیار با تهران نیستند».