بررسی جایگاه تهران در معادلات ترامپ-پوتین در گفتوگو با رحمن قهرمانپور
تهران باید فوری تصمیمگیری کند
در حالی مذاکرات رسمی مقامهای ارشد روسیه و آمریکا از دیروز سهشنبه درباره بهبود روابط دوجانبه و پایاندادن به جنگ در اوکراین به میزبانی شهر ریاض، پایتخت عربستان آغاز شده که خبرگزاری تاس روسیه به نقل از کاخ کرملین گزارش داد مذاکرات مسکو - واشنگتن تأثیری بر همکاری روسها با ایران نخواهد داشت و کماکان این کشور (روسیه) آماده کمک به تهران برای حل مشکلات مربوط به برنامه هستهای است.


در حالی مذاکرات رسمی مقامهای ارشد روسیه و آمریکا از دیروز سهشنبه درباره بهبود روابط دوجانبه و پایاندادن به جنگ در اوکراین به میزبانی شهر ریاض، پایتخت عربستان آغاز شده که خبرگزاری تاس روسیه به نقل از کاخ کرملین گزارش داد مذاکرات مسکو - واشنگتن تأثیری بر همکاری روسها با ایران نخواهد داشت و کماکان این کشور (روسیه) آماده کمک به تهران برای حل مشکلات مربوط به برنامه هستهای است. این ادعا پس از آن مطرح شد که ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ در تماسی تلفنی با یکدیگر گفتوگو و برای دیدار حضوری توافق کردند. کرملین در گزارشی از این نشست از برنامه هستهای ایران به عنوان یکی از موضوعات مورد گفتوگوی سران مسکو و واشنگتن یاد کرده بود. به دنبال این موضوع، دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین درباره چشمانداز همکاریهای دوجانبه تهران و مسکو در مقطع کنونی عنوان کرد: «روسیه به روابط خوب و مشارکت با ایران اهمیت میدهد و قصد دارد این مناسبات را به صورت جامع توسعه دهد و به حل مهمترین مسائل مانند برنامه هستهای کمک کند». به ادعای این مقام روس، «اگر اراده سیاسی از سوی همه طرفهای درگیر وجود داشته باشد، مسئله برنامه هستهای ایران میتواند و باید به صورت دیپلماتیک حل شود».
ترامپ، پوتین را برای توافق با ایران واسطه میکند؟
با توجه به آنچه عنوان شد، رسانه اروپایی bne IntelliNews تحلیلی متفاوت از مناسبات پوتین و ترامپ داشت و نوشت: «مذاکرات آمریکا با روسیه در مورد اوکراین ممکن است پیشدرآمدی برای چالشی بزرگتر یعنی ایران باشد. این فکر، هرچند به نظر غیرممکن میرسد، به نظر میرسد مسیری است که دولت ترامپ ممکن است برای مقابله با معضل دیرینه سیاست خارجی ایالات متحده که از زمان سقوط دولت کارتر در دست انقلابیون ایرانی تا به امروز ادامه داشته است، طی کند». دوداکوف همچنین به NEWS.ru در ۱۶ فوریه گفته بود: «اگر ترامپ از زاویهای متفاوت برخورد کند و از حمایت روسیه در مذاکرات با تهران استفاده کند، ممکن است فضایی برای گفتوگو باز شود». اما این سکه روی دیگری هم دارد و در یک گزاره احتمالی، شاید پوتین بخواهد از موقعیت ایران برای پایاندادن به جنگ اوکراین استفاده کند. بااینحال، اینکه کدامیک از گزینهها نزدیک به واقعیت است، سؤالی است که پاسخش را در گفتوگو با رحمن قهرمانپور، تحلیلگر رشد حوزه بینالملل، پی گرفتیم. مشروح این گپوگفت را در ادامه میخوانید.
جناب قهرمانپور با اشراف بر اینکه عمدتا کمتر از کلماتی مثل «کارت بازی»، «اهرم فشار» یا «وجهالمصالحه» در مصاحبهها و نوشتههایتان استفاده میکنید، اما بپذیریم در مقطع فعلی کاربرد این کلیدواژهها اجتنابناپذیر است؛ چون در یک سو دونالد ترامپ محور کار خود را در عرصه سیاست خارجی با همان نگاه تجاری پی میگیرد و در سوی دیگر ما با ولادیمیر پوتین طرف هستیم که به پراگماتیسم دیپلماتیک و فرصتطلبی در سیاست خارجی مشهور است. با توجه به همین نکات و تماس تلفنی چندساعته اخیر دو رئیسجمهور آمریکا و روسیه و نیز آغاز نشست وزرای امور خارجه دو کشور در ریاض میتوان این انتظار را داشت که ایران به عنوان وجهالمصالحه دو قدرت بزرگ مورد استفاده قرار گیرد؟ اساسا جایگاه تهران در معادلات واشنگتن - مسکو کجاست؟
منظور مشخص شما مذاکرات آمریکا و روسیه بر سر جنگ اوکراین است؟
بله.
ببینید مذاکرات آمریکا و روسیه درخصوص جنگ اوکراین در درجه اول بیش از آنکه به ایران ارتباط پیدا کند، برای اروپا به عنوان متحد دیرین آمریکا اهمیت ویژهای دارد و در واقع میتوان گفت که متغیر سوم بعد از آمریکا و روسیه، خود اروپاییها خواهند بود؛ چون ادامه جنگ اوکراین یا موضوع صلح و پایاندادن به این جنگ ربط و اثر مستقیمی روی معماری امنیتی اروپایی دارد. لذا آغاز مذاکرات روسیه و آمریکا بدون حضور اروپاییها میتواند به معنای تأیید جاهطلبیهای روسیه و پوتین در مناطق پیرامونی خود ازجمله اوکراین و حتی مناطقی مانند گرجستان باشد. زیرا روسیه در کنار اوکراین باعث جدایی سه استان گرجستان هم شده و در دیگر مناطق پیرامونی نیز مسکو چنین ادعاهایی را مطرح کرده است. به همین دلیل است که من معتقدم این مذاکرات و نحوه مناسبات ترامپ و پوتین برای صلح در اوکراین بیش از آنکه ایران را درگیر کند، برای اروپا اهمیت ویژهای خواهد داشت.
از زاویه اروپاییها به موضوع نگاه کردید. اما واقعا شما درصدی ولو اندک برای قربانیشدن پای منافع آمریکا و روسیه در جنگ اوکراین قائل نیستید؟
این موضوعی که شما گفتید، مطرح است. اکنون در افکار عمومی این شائبه به وجود آمده است که آیا ایران نمیتواند کارت بازی یا وجهالمصالحه پوتین با ترامپ برای پایاندادن به جنگ اوکراین باشد. بهخصوص آنکه یکی از مقامات سابق کشور بدون ارائه سند و مدرکی عنوان کرده است که من خبر دارم ترامپ و پوتین در مذاکرات پشت پرده خود بر سر ایران معامله کردهاند. اما واقع امر این است که ما هیچ دلیل و مدرک روشنی در این زمینه نداریم. ضمن آنکه در این مذاکرات پوتین و ترامپ فعلا دستور کار اصلی برای ارتقای مناسبات دوجانبه و نحوه پایاندادن به جنگ اوکراین است و اگر این دستور کار گسترش پیدا کند، بعد از خود آمریکا و روسیه، این اروپاییها خواهند بود که به عنوان متغیر سوم بیشتر از همه درگیر نحوه روابط روسیه و آمریکا میشوند. در ادامه قطعا مسئله چین اهمیت پیدا میکند و در مراتب بعدی است که میتوان به موضوع ایران اشاره کرد. به هر حال ایران جزء کشورهایی بود که در طول این چند سال جنگ اوکراین همواره از سوی اروپا و آمریکا متهم به حمایت تسلیحاتی از روسیه بوده است.
به همین دلیل من معتقدم زمانی موضوع ایران در روابط ایران و روسیه معنا پیدا میکند که به نحوی موضوع اروپا و چین حلوفصل شده باشد. پس مسئله به این راحتی نیست که تصور کنیم حالا وزرای امور خارجه آمریکا و روسیه با هم دیدار کردهاند یا پوتین و ترامپ با هم تلفنی گفتوگو داشتند، همه چیز بهسرعت حلوفصل خواهد شد. خیر اینگونه نیست. فعلا گامهای اولیه برداشته شده است و تا رسیدن به توافق نهایی فاصله بسیار زیادی وجود دارد. ضمن آنکه خواستهها، مطالبات و پیششرطهای طرفین از همدیگر بسیار زیاد است.
پس چرا به سرعت و ظرف کمتر از یک ماه از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید این نشست برگزار شد؟
به نظر من ترامپ سعی کرده است با این اقدام خود یک واکنشی به طرفدارانش نشان دهد و اینگونه اعلام کند که به وعده انتخاباتی خود عمل کرده است تا در ادامه کار را برای پایاندادن به جنگ اوکراین و کاهش هزینههای آمریکا شروع کند. اما همه میدانیم که موانع بر سر راه این کار بسیار زیاد است و اگر دونالد ترامپ با الحاق بخشهای اشغالشده خاک اوکراین به روسیه موافقت کند، اقدامی بسیار شگفتآور در نظام بینالملل خواهد بود که تبعات بسیار سنگینی دارد.
چه تبعاتی؟
اینکه دیگر در مناسبات جهانی قدرتهای متوسط و کوچک جایگاهی ندارند و بعد از جنگ جهانی دوم دوباره به عصر ابرقدرتها بازگشتهایم و این ابرقدرتها به تنهایی میتوانند سرنوشت سایر بازیگران و کشورها را بدون حضور آنها و بدون در نظر گرفتن خواست، مطالبه و انتظاراتشان رقم بزنند و این اتفاق بسیار مهمی بعد از جنگ جهانی دوم خواهد بود. لذا من معتقدم که شاید ترامپ بخواهد بدون حضور اروپا و اوکراین و صرفا در مذاکرات با روسیه به این جنگ پایان دهد، اما در خود آمریکا هم بسیاری از اندیشکدهها، نهادهای مدنی و بدنه بوروکراتیک این کشور با اقدام دونالد ترامپ مخالفت جدی خود را خواهند داشت.
به بخشی از تحلیل شما در مورد اولویتهای مذاکره و دیدار و مناسبات جدید روسیه و آمریکا بازگردیم که عنوان داشتید «ایران در اولویتهای چندم قرار دارد». بااینحال باید بپذیریم که حتی در اولویتهای اصلی مانند پایاندادن به جنگ اوکراین، مهار چین و معادلات خاورمیانه، چه به شکل مستقیم و چه غیرمستقیم پای ایران در میان است. آیا به همین واسطه نمیتوان ایران را هم جزء اولویتهای اصلی در نظر گرفت؟
این نکته و تحلیل شما کاملا درست است. شما میگویید که این موضوعات به نحوی به ایران ارتباط دارد. اما باید مسئله را از زاویه دیگری ارزیابی کرد.
از چه زاویهای؟
از این زاویه که مسئله تعیینکننده، ارزیابی تهران از جایگاه و موقعیت خود نیست. آن چیزی که تعیینکننده خواهد بود ارزیابی رقبا و کشورهای دیگر و بهویژه ابرقدرتها از وزن و جایگاه ایران در معادلات منطقهای و جهانی است. شما باید این را در نظر بگیرید که مقامات آمریکایی و حتی برخی از مقامات روسی هم مدعی هستند که بعد از تحولات منطقه، جایگاه ایران ضعیفتر شده و حملات اسرائیل به محور مقاومت، سقوط بشار اسد و... وزن ایران را کاهش داده است. پس میخواهم این را بگویم که برداشت طرفهای دیگر مهمتر از ارزیابی خود ایران از موقعیتش است.
این جمله شما به معنای آن است که ایران جایگاهی ندارد؟
خیر گفته من لزوما به معنای آن نیست که ایران جایگاه، نفوذ یا وزن تعیینکنندهای ندارد، بلکه به این معناست که فعلا کشورهایی مانند روسیه و آمریکا اولویتی برای پرداختن مستقیم به ایران قائل نیستند. اما اگر مذاکرات ادامه پیدا کند و دستورکارهای آن گسترش یابد، طبیعتا ایران هم یکی از موضوع مذاکرات خواهد بود و اهمیت خود را پیدا خواهد کرد.
همینجا توقف کنیم. اگر آنگونه که عنوان کردید، مذاکرات ترامپ و پوتین ادامه پیدا کند و دستورکارهای آن گسترش یابد تا آنجا که به موضوع ایران هم برسد، واقعا مسکو چه برنامهای برای استفاده از ایران در برابر ترامپ دارد؟اگر به آن نقطه برسیم، یکی از موضوعات به مذاکرات هستهای و برجام بازمیگردد. به هر حال روسیه در توافق برجام نقش و جایگاه خود را دارد. به این معنا که روسیه موظف است بخشی از آب سنگین ایران را خریداری کند یا باید کمکهای روسیه در بازمهندسی رآکتور آب سنگین را هم در نظر گرفت یا از نظر فنی در ساخت نیروگاه بوشهر نقش داشتند. پس اگر ترامپ بخواهد مذاکرات هستهای را با ایران آغاز کند، طبیعتا نقش روسیه مهم است؛ هم از این بابت که اگر روسیه تمایلی به گفتوگو داشته باشد میتواند بخشی از توافقات را عملیاتی کند و هم اینکه اگر نخواهد این مذاکره به نتیجه برسد، سنگاندازی و کارشکنی خود را پی بگیرد.
یعنی میتواند جلوی توافق احتمالی در آینده بین ایران و ترامپ را بگیرد؟من نمیگویم بهطور کامل میتواند مانع از توافق شود، اما سنگاندازی برای کُندکردن روند توافق را خواهد داشت. نکته دیگر در پاسخ به سؤال قبلیتان ناظر به همکاریها و روابط نظامی، تسلیحاتی، موشکی و پهپادی ایران و روسیه است که برای غربیها و بهویژه اروپا بسیار حائز اهمیت خواهد بود؛ چون این اروپاییها هستند که خود را در معرض و تیررس مستقیم موشکها و پهپادهای ایرانی میبینند. ولی طبیعتا آمریکاییها هم تمایل بسیار زیادی دارند که دراینباره هم مذاکراتی صورت بگیرد. به همین دلیل نقش و جایگاه روسیه هم اهمیت خود را پیدا خواهد کرد و غرب میتواند درخواستهایی از روسیه درباره این موضوع داشته باشد. اما موضوعی که اکنون اهمیت پیدا میکند، همان سابقه تاریخی روسیه در نزد افکار عمومی جامعه ایران است؛ به عنوان اینکه روسیه در پشت پرده امکان معامله بر سر ایران را دارد و اینکه معمولا در شرایط بسیار سخت، روسیه دوستان خود را فراموش میکند.
شما منکر این نکته تاریخی هستید؟
مسئله انکار این موضوع نیست، مسئله این است که اکنون باید مقامات کشور بر این موضوع هم اشراف داشته باشند و به نظر من مقامات هم این مسئله را در نظر دارند. کمااینکه من معتقدم حتی خود روسها هم به این بدبینی ایران واقفاند؛ همچنان که مصاحبه سفیر روسیه در ایران با واکنشهای منفی بسیاری همراه شد.
حالا که احتمال میدهید روسیه هم بخواهد یا بتواند از موقعیت ایران در برابر ترامپ استفاده کند و با در نظر گرفتن اینکه در دور جدید مناسبات پوتین و ترامپ اروپا جایگاهی ندارد، آیا قاره سبز هم سیاستهای خود را در مقابل ایران عوض خواهد کرد؟ این درست است که ایران هستهای از نظر ژئوپلیتیک برای اروپا بیش از آمریکا خطرناک است و بعید به نظر میرسد که بخواهد از برخی اقدامات خود در این رابطه چشمپوشی کند، اما امکان دارد اروپاییها هم به دلیل حذف خودشان از معادلات جنگ اوکراین بخواهند با کارت ایران در برابر آمریکا بازی کنند؟
این مسئله تا حد بسیار زیادی به نحوه پایاندادن جنگ اوکراین بازمیگردد؛ چون طبق توافقات قرار است نیروهای اروپایی و مشخصا نیروهای فرانسوی، لهستانی و انگلیسی به عنوان نیروهای حافظ صلح و نیروهای حائل بین نیروهای اوکراینی و نیروهای روسی عمل کنند. فرانسه به این دلیل که خود امانوئل مکرون گفته بود قرار است نیروهایش را به اوکراین اعزام کند، لهستان به این دلیل که جدیترین متحد اوکراین در شرق اروپاست و در حال نوسازی ارتش خود است، بریتانیا هم به این دلیل که اگرچه از اتحادیه اروپا خارج است، اما قویترین ارتش اروپایی ناتو به شمار میرود. تابهالان لهستان اعزام نیرو به اوکراین را رد کرده است و بهجای آن آمریکاییها اعلام کردند که حاضرند حمایت هوایی خود را داشته باشند. پس اینجا مسائل ابهامات و موانع برای رسیدن به صلح در اوکراین و پایان جنگ بسیار زیاد است. ضمن آنکه تنش روسیه و غرب چیزی نیست که به این زودیها تمام شود.
ضمن اینکه در مقابل، پوتین هم بارها عنوان کرده که اروپا در حال زوال و افول قدرت است و باید در برابر روسیه کرنش نشان دهد. پس اگر واقعا مناسبات پوتین و ترامپ برای پایاندادن به جنگ اوکراین به نتیجه برسد، به نوعی آمریکا مشروعیتی به سیاستهای پوتین داده است و این جسارت دیگری به روسیه برای تجاوزات بعدی خواهد داد. کمااینکه روسیه مشکلات جدی با کشورهای حوزه بالتیک یعنی استونی و لتونی و لیتوانی دارد. لذا اروپا نگران آن است که مشروعیتدادن به این تجاوزات پوتین در اوکراین از جانب دونالد ترامپ، فضا برای حملات دیگر روسیه علیه دیگر کشورها را فراهم کند و با جسارت بیشتر امنیت و تمامیت ارضی اروپا را تهدید کند.
در این بین سیاست تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟ تهران باید به شکل مستقیم و مستقل پرونده خود را با غرب حل کند یا باید منتظر حلوفصل تمام این معادلات باشد؟
در روابط بینالملل مطرح است که هرچه قدرت کشورها بیشتر شود، استقلال عمل آنها هم به همان میزان بیشتر خواهد شد و چون ایران یک قدرت بزرگ جهانی نیست نمیتوان از او انتظار داشت که بدون در نظر گرفتن معادلات منطقهای و جهانی موضوعات خود را حل کند. مسئله صرفا ایران هم نیست؛ خیلی از کشورها اکنون چنین جایگاهی دارند. از آلمان و اندونزی تا ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، آفریقای جنوبی و... منتظرند مناقشه آمریکا با روسیه و چین به کجا خواهد رسید. به نظر من حتی در این مناسبات روسیه هم جایگاه تعیینکننده ندارد. اصل موضوع به رقابت آمریکا و چین بازمیگردد.
ما باید چه کنیم؟
در وهله اول اوضاع را به دقت رصد کنیم و ببینیم چه اتفاقاتی میافتد. این کاری است که نهادهای امنیتی و دیپلماتیک انجام میدهند و در مرتبه دوم باید هرچه سریعتر تصمیم بگیریم که چه کاری میخواهیم انجام بدهیم.
منظورتان این است که اگر میخواهیم مذاکره کنیم هرچه سریعتر این مذاکرات انجام شود و اگر بنایی بر مذاکره وجود ندارد، راهحلهای آلترناتیو و جایگزین را به سرعت پیاده کنیم؟
هم این و هم آنکه متأسفانه ما با یک کندی در عرصه تصمیمگیری مواجهیم. گویی ایران بدون هیچگونه نگرانی سالها فرصت دارد درمورد مسائل دیپلماتیک بحث و بررسی، تحلیل و جمعبندی داشته باشد تا در نهایت تصمیمگیری کند. اما واقعیت امر برعکس آن را نشان میدهد. شرایط بسیار سخت، بغرنج، پیچیده و در عین حال بسیار سیال است. در عین حال محدودیت زمانی بسیار زیادی هم دارد. لذا باید سرعت تصمیمگیری و اجماع را افزایش دهیم. مسئله مذاکره یا عدم مذاکره نیست. ما باید درباره همه اتفاقات بهسرعت تصمیمگیری کنیم و سناریوها را در نظر بگیریم. مثلا اگر روسیه و آمریکا در خصوص پایان جنگ اوکراین به نتیجه رسیدند ما چه کار باید بکنیم یا اگر به نتیجه نرسیدند ما چه کار باید انجام دهیم. درخصوص اینکه آمریکا اگر توانست ساکنان غزه را بیرون کند چه کار باید بکنیم و اگر این اتفاق روی نداد چه کاری باید انجام دهیم؟ اینکه ایران در میان جنگ تعرفههای آمریکا و چین یا جنگ تعرفههای ترامپ با متحدان ایالات متحده چه باید بکند و... . بنابراین دستور کارهای دستگاه سیاست خارجی بسیار زیاد شده، همزمان هم فوریتهای کار بسیار زیاد است. در کنار وزارت امور خارجه سایر نهادهای ذیربط هم دراینباره باید بهفوریت تصمیمگیری کنند.