بررسی تبعات تنش واشنگتن-کییف بر سیاست خارجی تهران در گفتوگو با محمدجواد جمالینوبندگانی
تنش زلنسکی-ترامپ قطعا یک فرصت است
تنش شامگاه جمعه میان ولودیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ در کاخ سفید، بدون شک به نفع روسیه تمام میشود؛ زیرا میتواند حمایت آمریکا از اوکراین را کاهش داده و به مسکو در جنگ دست برتر را بدهد. اما میتوان این تصور را داشت که جدال رؤسای جمهور اوکراین و آمریکا به سود ایران خواهد بود؟


عبدالرحمن فتحالهی: تنش شامگاه جمعه میان ولودیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ در کاخ سفید، بدون شک به نفع روسیه تمام میشود؛ زیرا میتواند حمایت آمریکا از اوکراین را کاهش داده و به مسکو در جنگ دست برتر را بدهد. اما میتوان این تصور را داشت که جدال رؤسای جمهور اوکراین و آمریکا به سود ایران خواهد بود؟ در این بین، بسیاری بر این باورند که هرچه روسیه موقعیت بهتری داشته باشد، میتواند در میانجیگری میان ایران و آمریکا نقش مثبتی ایفا کند؛ اما کارشناسان زیادی بر این باورند که مسکو به یک تنش کنترلشده بین تهران و واشنگتن نیاز دارد، نه به حلوفصل اختلافات آنها. از همین رو برای واکاوی دقیقتر تبعات بینالمللی تنش بین کییف و واشنگتن و همچنین شکاف جاری دو سوی آتلانتیک (اروپا و ایالات متحده) بر سر جنگ اوکراین، به گفتوگویی با محمدجواد جمالینوبندگانی نشستهایم تا از منظر نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، تأثیر فضای جدید بر سیاست خارجی ایران را جویا شویم. ماحصل این گپوگفت را در ادامه میخوانید.
به باورتان جدال رؤسای جمهور آمریکا و اوکراین میتواند سودی هم برای ایران داشته باشد؟
پیش از پاسخ به این پرسش، لازم میدانم عنوان کنم که تنش لفظی و تقابل دونالد ترامپ با زلنسکی اگر یک اتفاق بیسابقه در صحنه دیپلماسی جهانی نباشد، قطعا یک اتفاق نادر و کمسابقه است؛ بهخصوص در شرایط حساسی که این جنگ، هم اوکراین و هم اروپاییها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین قطعا این تنش لفظی و این جدال بین ترامپ و زلنسکی آثار و تبعات خود را بیش از اینکه بر ایران و روسیه داشته باشد، مشخصا بر خود اوکراین و اروپاییها و در چارچوبی مشخصتر بر اتحادیه اروپا خواهد داشت. ضمنا تأثیر ملموستر آن در لایهای مهمتر یعنی لایه امنیتی، نظامی و دفاعی در قالب ناتو خواهد بود. به همین دلیل من معتقدم پیش از آنکه به مسئله روسیه و مشخصا سیاست خارجی ایران نگاه کنیم، باید تأکید کنیم که هرچه این تنش بیشتر و جدال بین زلنسکی و ترامپ پررنگتر شود، بر مناسبات و تعاملات اوکراین، اروپا و ناتو اثرگذارتر خواهد بود.
منکر اثر آن بر روسیه هستید؟
قطعا روسیه هم از تنش زلنسکی و ترامپ، اهداف و سود خود را خواهد برد. به هر حال ما در طول سه سال جنگ اوکراین شاهد یک دوقطبی جدی بودیم که در یک سو روسیه قرار داشت و در سوی دیگر هم اروپا و آمریکا حمایتهای همهجانبه اقتصادی، تجاری، نظامی، دفاعی، دیپلماتیک و رسانهای از اوکراین داشتند. اکنون با روی کار آمدن دونالد ترامپ و این اتفاق بیسابقه و تنش بین ترامپ و زلنسکی، مطمئنا این دوقطبی بیش از پیش تحتالشعاع قرار خواهد گرفت و به نحوی وزن مسکو تقویت میشود. بهخصوص آنکه زلنسکی این تصور را داشت که میتواند با پیشنهاد اقتصادی و تجاری مانند استفاده از منابع معدنی کمیاب در اوکراین، آمریکا و شخص ترامپ را با نگاه تاجرمسلکانه، به سمت تضمینهای امنیتی اوکراین، پذیرش کییف در ناتو و تقابل همهجانبه با روسیه سوق دهد تا جایی که این حمایتها بیشتر از دوره جو بایدن توسط آمریکاییها پیگیری شود.
بااینحال شاهد بودیم که دونالد ترامپ، نه در مقابل انتقادات از او و نه حتی با پیشنهاد استفاده از منابع معدنی کمیاب اوکراین، حاضر به دادن این تضمین امنیتی و تقابل با روسیه نشد. به هر حال دونالد ترامپ و دولت او معتقد است که در طول سه سال جنگ اوکراین، اروپاییها بهطور عام و اوکراینیها بهطور خاص از منابع انسانی، اقتصادی، تجاری، نظامی، دفاعی، دیپلماتیک، رسانهای و مالی ایالات متحده آمریکا استفاده یا حتی به نوعی سوءاستفاده کردهاند. به همین دلیل دونالد ترامپ اعتقاد دارد باید جلوی این سوءاستفادهها گرفته شود و هزینه این سه سال که از جیب مردم آمریکا رفته است، دوباره به ایالات متحده بازگردد تا اقتصاد این کشور شکوفا شود.
باز هم جوابی برای پرسش نگرفتیم که تأثیر این تنش بین ترامپ و زلنسکی چه آثاری بر سیاست خارجی ایران دارد؟
همانطور که گفتم، این تنش و گسل بین زلنسکی و ترامپ و همچنین شکاف بین آمریکا و اروپا بیش از آنکه برای ایران منفعت یا ضرری داشته باشد، بر خود اوکراین، اروپا، ناتو و بعد از آن روسیه و آمریکا اثرگذار خواهد بود. اما اگر بخواهم به پرسش شما به شکل مشخص پاسخ دهم، باید به دوره اول دونالد ترامپ بازگردیم که در آن زمان نیز همین شکاف بین اروپا و آمریکا باعث شد زمانی که دونالد ترامپ به دنبال فعالکردن مکانیسم ماشه بود، اروپاییها در برابر او ایستادند و هیچکدام از کشورهای اروپایی به قطعنامه آمریکا برای فعالکردن مکانیسم ماشه در شورای امنیت رأی ندادند.
پس به نوعی شما معتقدید مشخصا این تنش میتواند روی مسئله هستهای ایران و مکانیسم ماشه اثرگذار باشد؟
نه، میخواهم با ادبیات دیگری اینگونه موضوع را تحلیل کنم که هرچه تنش بین زلنسکی و ترامپ و جدال بین اروپا و آمریکا بیشتر شود، در کوتاهمدت، اثر آن بر سیاست خارجی ایران، آن خواهد بود که فضا و بستری برای اجماعسازی علیه تهران شکل نخواهد گرفت. بهخصوص که این روزها زمزمه تلاشها برای فعالکردن مکانیسم ماشه و فشار دولت ترامپ و کنگره آمریکا بر سه کشور اروپایی عضو برجام در زمینه ارجاع پرونده هستهای ایران از شورای حکام به شورای امنیت و بازگشت قطعنامههای این شورا (امنیت) مطرح است.
قبل از اینکه دوباره به موضوع ایران بپردازیم، سؤال مهمی را هم داشته باشیم که این تنش به نقطه غیرقابل کنترل یا غیرقابل مدیریت و غیرقابل بازگشت خواهد رسید یا نه؟ اساسا میتوان انتظار کاهش تنشها بین زلنسکی و ترامپ و آمریکا و اروپا را داشت؟
بعد از تنش لفظی رؤسای جمهور اوکراین و آمریکا، هواپیمای حامل زلنسکی مستقیما از آمریکا به انگلستان پرواز کرد که یک پیام جدی، روشن و آشکار دارد. از سوی دیگر دونالد ترامپ در همین فاصله ۵۰روزه در دوره دوم خود مواضع بسیار سریع و صریحی را در قبال اروپا، ناتو، جنگ اوکراین، کانادا، پاناما، مکزیک و... گرفته است که نشان میدهد او به شکل جدی به دنبال پیگیری آن چیزی است که عنوان کرده است. از طرف دیگر مسئله صرفا در جنگ اوکراین و موضوع روسیه خلاصه نمیشود. به هر حال جنگ تعرفهها و مسائلی از این دست و نیز خود موضوع ناتو، فارغ از جنگ اوکراین درباره سهم پرداختی کشورهای عضو هم میتواند محل مناقشه و شکاف بین اروپا و آمریکا باشد. بههمیندلیل من معتقدم این شکاف مشخصا در دولت دوم دونالد ترامپ یک روند صعودی را در پیش خواهد گرفت. البته این روند صعودی تنش لزوما به معنای ایجاد یک تنش کنترلناپذیر، غیرقابل مدیریت و بازگشتناپذیر نخواهد بود.
با این تفاسیر شما وضعیت مناسبات ایران و قاره سبز را چگونه میبینید؟ تنش زلنسکی-ترامپ میتواند یک فرصت باشد؟
قطعا یک فرصت است، اما مسئله اینجاست که چگونه باید از این فرصت استفاده کنیم! به هر حال اکنون وضعیت برای مذاکره با اروپاییها به مراتب بهتر از ماهها و یکسالو نیم قبل است.
پس اگر مذاکره جدیتر شود، میتوان به حصول توافق با اروپا امیدوار بود؟
واقعیت امر این است که اساسا اروپاییها حتی در بدترین مناسبات با آمریکا نمیتوانند بدون ایالات متحده به یک توافق دست پیدا کنند؛ کمااینکه در دوره برجام هم دیدیم که اروپاییها بعد از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای، نتوانستند در زمینه اقتصادی و تجاری برای ایران گام عملی بردارند. اکنون هم اگر مذاکرات با اروپا شکل بگیرد، باید اذعان کرد که بدون حضور آمریکاییها و کسب تکلیف اروپا از آنها نمیتوان به حصول توافق امیدوار بود و صرفا یک تنشزدایی در روابط ایران و اروپا شکل خواهد گرفت. به هر حال موضوع حساسیتهای آمریکا هم برای اروپا مطرح است؛ یعنی اگر مذاکرات ایران و اروپا جدیتر شود، میتواند حساسیت ایالات متحده و حتی رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی منطقه را هم به دنبال داشته باشد که اهداف خاص خود را دنبال میکنند.
تنش روسیه را چگونه میبینید. چون بهتازگی شاهد سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور (روسیه)، به ایران بودیم که شائبه نقل و انتقال پیام بین ترامپ با تهران را مطرح کردند و همچنین میانجیگری کرملین؛ حال در تنش زلنسکی-ترامپ که قطعا به سود پوتین است، سیاست مسکو در قبال تهران چگونه خواهد بود؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید، چون به هر حال جمهوری اسلامی ایران در طول سه سال جنگ اوکراین به طور ناخواسته متهم به حمایت تسلیحاتی از روسیه در این جنگ شده است. بههمیندلیل تهران به صورت ناخواسته پایش در این جنگ باز شده بود. در نتیجه هرگونه معامله یا معادلهای بین اروپا و آمریکا با روسیه در جنگ اوکراین قطعا بر سیاست خارجی روسیه اثر میگذارد. در چنین شرایطی اگرچه آقای عباس عراقچی چهارشنبه هفته گذشته در جلسه هیئت دولت صراحتا عنوان کرد که همتای روس او در سفر به ایران حامل هیچ پیامی از سوی آمریکا نبوده است و خبری از میانجیگری بین تهران و واشنگتن نیست، اما قطعا باید هوشیاری و همچنین نگرانی خود را از نوع بازیگری روسیه درباره نحوه تعامل با آمریکا داشت که مبادا اگر معاملهای بر سر اوکراین شود، روسیه بخواهد از کارت ایران سوءاستفاده کند.
پس سفر لاوروف را چگونه تحلیل میکنید؟
اتفاقا به نظر من سفر لاوروف بیشتر از این نظر بود که میخواست به ایران این اطمینان و تضمین را بدهد که در صورت پیشبرد مذاکرات با آمریکا و صلح در جنگ اوکراین، قرار نیست منافع ایران قربانی شود و در معامله بین پوتین و ترامپ از کارت ایران سوءاستفاده شود.
گزینه میانجیگری روسها را هم منتفی میدانید؟
قطعا... .
چرا؟
چون مسئله اصلا روسیه نیست. اکنون فضای مذاکره، گفتوگو و توافق برابر و عادلانه بین جمهوری اسلامی ایران با آمریکا در دوره دونالد ترامپ وجود ندارد. بههمیندلیل روسیه، کشورهای عربی منطقه، اروپاییها و هیچ بازیگر دیگری نمیتواند این معادلات را تغییر دهد؛ مگر آنکه خود دونالد ترامپ و آمریکا بخواهد گام عملی برای تغییر نگاه خود در مذاکره با ایران بردارد یا بخواهد با برخی اقدامات مثبت، زمینه را برای تغییر نگاه در تهران شکل دهد که مذاکره از منظر برابر و عادلانه و برای توافق برد-برد خواهد بود. پس تا زمانی که دونالد ترامپ به دنبال کارزار فشار حداکثری و تحمیل خواستههای حداکثری در قالب یک مذاکرات جامع و توافق جامع بر ایران باشد، طبیعتا تهران هم هیچگونه تمایلی برای مذاکره نداشته و مشروعیتی برای میانجیگری همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای قائل نیست. البته به نظر من اگر میانجیگری هم شود، با هدف مذاکره بین ایران و آمریکا یا حصول توافق نیست، بلکه بیشتر سعی میشود از تشدید تنش و تصاعد بحران جلوگیری شود که منازعه وارد نقطه برگشتناپذیر نشود. شما اکنون به فضای سیاسی داخلی کشور هم نگاه کنید، کمتر فردی از هر جریان سیاسی اصلاحطلب یا اصولگرا و مستقل و میانهرو قائل به مذاکره با دونالد ترامپ است. چون میداند آن چیزی که ترامپ میخواهد مذاکره نیست، بلکه تضعیف تمامعیار ایران در همه ابعاد هستهای، موشکی، منطقهای و... خواهد بود. بههمیندلیل تا زمانی که این نگاه و رویکرد آمریکا تغییر پیدا نکند، بعید است مذاکره در دستور کار قرار بگیرد.
حتی با تشدید تنش بین زلنسکی و ترامپ و افزایش گسل بین آمریکا و اروپا؟
موضوع زلنسکی و ترامپ و آمریکا و اروپا درباره جنگ اوکراین فعلا در یک عدم قطعیت قرار دارد. ما اکنون در یکی، دو روز اول بعد از این تنش لفظی بیسابقه هستیم. باید منتظر تحولات بعدی بود. ضمن آنکه اگرچه دونالد ترامپ به دنبال پایاندادن به جنگ اوکراین است، اما همه چیز در دست او نیست. به هر حال اروپاییها میتوانند به سهم خود این روند را کند کرده و به تأخیر بیندازند و جنگ را ادامه دهند. بههمیندلیل موضوع تأثیر آن بر سیاست خارجی ایران در لایههای دستچندم قرار دارد. ضمن اینکه موضوع پرونده هستهای ایران باید جدا از موضوع جنگ اوکراین و تنش اروپا و آمریکا
بررسی شود.